ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار
احد
در میم احمد گشت ظاهر
در
این دور، اول آمد، عین آخر
ز
احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی
اندر آن یک میم غرق است
احد
یکی
از اسامی الله
احمد
یکی
از اسامی رسول الله
·
معنی تحت اللفظی:
·
احد در میم احمد، خود نمائی کرد.
·
در این دور، اول و آخر یکسان شده اند.
·
تفاوت احد و احمد میمی بیش نیست.
·
همه آحاد بشر مغروق این می ماند.
1
احد
در میم احمد گشت ظاهر
در
این دور، اول آمد، عین آخر
·
شیخ شبستر در این بیت، احتمالا
واژه ی احد را به دو معنی بکار می برد:
الف
احد
در میم احمد گشت ظاهر
در
این دور، اول آمد، عین آخر
·
احد به معنی الله
·
در میم احمد یعنی رسول الله، احد یعنی الله نمودار گشته
است.
·
منظور شیخ این است که میم احمد تجلیگاه الله است.
·
به عبارت بهتر، فرق میان الله و رسول الله میمی بیش
نیست.
·
فقط باید فانتزی آورد و میم مبهم و موهوم را معنی کرد.
·
چارلی چاپلین در فیلم «دیکتاتور بزرگ» نقش هیتلر را بازی
می کند.
·
گوبلز در مدح لگام گسیخته از پیشوایش، لاشخور را خدا
قلمداد می کند که دیوانه ای بیش نیست و از پرده های اتاق «کار»ش میمون آسا بالا
رفته است.
·
چارلی از قول هیتلر به گوبلز می گوید:
·
«بس کن و گر نه خودم از خودم وحشتم می گیرد.»
·
شیخ شبستر هم در این دو بیت هندوانه ای کلان زیر بغل
رسول الله می چپاند و تفاوت خدا با او را در میم محقری می داند که بود و نبودش
فرقی ندارد.
·
مخترع الله انتزاعی ـ آسمانی با این ترفند شیخ به الله مشخص زمینی استحاله
می یابد تا خودش از خودش به هراس افتد.
·
محبوبیت عظیم عرفان برای فلاسفه بورژوائی واپسین بی دلیل
نیست.
ب
احد
در میم احمد گشت ظاهر
در
این دور، اول آمد، عین آخر
·
احد به معنی اول و یا یکم
·
در میم احمد یعنی رسول الله، احد یعنی یکم و یا اول
نمودار گشته است.
·
منظور شیخ این است که میم احمد پل پیوند میان الف (یک) و
دال یعنی میان اول و آخر است.
·
نتیجه نهائی این می شود که پیامبر اسلام هم اولین پیامبر
و هم آخرین پیامبر است.
·
هم اول الانبیا و هم خاتم الانبیا ست.
·
نبی اول و آخر است.
2
·
شیخ شبستر البته تقصیری ندارد.
·
در قرآن کریم هم همین توهم به نحوی از انحاء اشاعه داده
می شود.
·
مثلا ادعا می شود که ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و غیره یعنی
قرن ها قبل از میلاد پیامبر اسلام نیز اسلام آورده بودند.
·
تئولوژی در این زمینه فرقی با عرفان ندارد.
·
تئولوژی هرگز نمی توانست بدون توسل به ایراسیونالیسم عرفان،
یعنی بدون بهره برگیری از خردستیزی عرفان به اثبات حقانیت خود نایل آید.
·
دین و مذهبی وجود ندارد که عرفان خاص خود را توسعه نداده
باشد.
3
احد
در میم احمد گشت ظاهر
در
این دور، اول آمد، عین آخر
·
شیخ شبستر ـ در هر صورت ـ برای
اثبات پیامبر اول و آخر بودن پیامبر اسلام به بازی عجیب و غریبی با حروف الفبا می پردازد:
·
او واژه های احد و احمد را مورد مقایسه قرار می دهد و به
این نتیجه می رسد که اگر میم را از واژه ی احمد برداریم، به احد (یکم) خواهیم
رسید.
·
شیخ شبستر پیامبر اسلام را تجسم اول و آخر و عملا اول و آخر می داند.
4
احد
در میم احمد گشت ظاهر
در
این دور، اول آمد، عین آخر
·
شیخ شبستر برای اثبات نظر خویش، واقعیت عینی را نادیده
می گیرد، روش امپیریستی (تجربه گرائی) مورد
علاقه سعدی را دور می اندازد و به بازی با حروف واژه ها می پردازد.
·
بدین طریق اگر شیخ بخواهد، فرق میان حسن و حسین را توضیح
دهد، به حرف «ی» اشاره خواهد کرد و ادعا خواهد کرد که تفات آندو همین حرف است و
بس.
·
شیخ در این صورت هم بر خلاف تجربه گرایان، به شیوه زندگی
آندو، نه به طرز نگرش آندو، به شیوه عمل آندو، به خصوصیات اخلاقی و روانی و ایده
ئولوژیکی آندو اعتنائی نخواهد داشت.
·
این نحوه تحریف شیخ شبستر در فلسفه بورژوائی واپسین رواج
وسیع دارد و استه تیزاسیون نامیده می شود.
·
این متد فکری اما فقط به درد عوامفریبی می خورد.
5
ز
احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی
اندر آن یک میم غرق است
·
شیخ در این بیت، جهانی را غرق در
این میم احمد می داند.
·
این یاوه شیخ اصلا ارزش بحث ندارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر