گمگوشه
(دی ۱۳۸۲)
(ژانویه ۲۰۰۴)
یادداشت:
زمین
لرزه ۲۶ دسامبر ۲۰۰۳ میلادی (دی۱۳۸۲) در شهر بم،
جان
هزاران انسان را به کام مرگ کشید.
چند روز بعد شعر "گمگوشه" را در اندوه
آن فاجعه انسانی
و برای
دخترک خردسالی در ویرانه های شهر بم سرودم.
کودک
ساعت ها، در توهم آنکه مادر در خواب است،
دست در دست مادر داشت.
سه شنبه دوازدهم ژانویه ۲۰۱۰ میلادی
سه شنبه دوازدهم ژانویه ۲۰۱۰ میلادی
زلزلهی
مهیبی پایتخت هائیتی را لرزاند
که
همه از پیامد های دردناک آن آگاهییم.
رنج
انسان چه در ایران و چه در هائیتی
برای بشریت دردآور است.
سرچشمه:
اخبار
روز
·
گمگوشه ی برگپوش خزانی
·
و زمزمه های دلی که تو را می تپد.
·
گلگوشه ی آغوشت را نشانی نیست.
·
سکوت سنگ است و
·
ریشه های تشنه ی جان.
*****
·
گمگوشه ی برگپوش خزانی
·
و عطر رؤیایی گمشده در خواب های خاکستر.
*****
·
من مانده ام و
·
چلچراغ شکسته ی پاییز.
·
او مانده است و
·
سکوت خدایان.
·
و دستهای کوچکش،
·
همچنان،
·
در دست های پژمرده ی مادر می شکفند.
*****
·
بیدار شو مادر،
·
گلگوشه ی آغوشت را بگشا
·
برای گلی
·
که مرگ را انکار می کند.
·
این دست ها جغرافیای بهار اند.
·
در دست های حادثه، اما
·
نارنگی لهیده ی خورشید
·
و لحظه های تکیده ی بی رنگ
·
و روز های خمیده ی سوگوار.
*****
·
باد، مرثیه خوان
·
خاکستر خواب ها را بر شانه هامان می پاشد
·
و آرزو های پرپر شده
·
در نام های روشن دفن می شوند.
*****
·
گمگوشه ی برگپوش خزانی
·
و افسانه ی عشقی نهان در ویرانه های دل.
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر