پروفسور
دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
III
رئالیسم
از نقطه نظر تاریخ مسئله
1
·
تکیه فوق العاده ی رئالیسم
افراطی بر آموزش ایده ای افلاطون، بلحاظ تاریخ مسئله،
با توسل به مفهوم فرم ارسطوئی تغییر می یابد:
·
ارسطو بر آن بود که «فرم
جوهر را بوجود می آورد.»، یعنی منشاء جوهر (محتوا و یا ماهیت چیزها) فرم
است.
2
·
برخورد رئالیسم میانه رو و
رئالیسم افراطی به نظریه نومینالیست ها
در رابطه با مسئله مفاهیم عام، فرقی با هم
ندارند:
·
نومالبیسم بر آن بوده که «عام، بمثابه
نام، بعد از منفرد وجود دارد.»
·
مثلا مفهوم «درخت»، بعد از پیدایش سرو و
صنوبر و بید و بیدمشک پدید امده است.
·
مراجعه کنید به نومینالیسم در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
3
·
همانطور که حکم «عام در
چیزهای منفرد وجود دارد» فقط در عرصه (درمرحله) واقعیت مصداق دارد، حکم نومینالیستی مبنی بر اینکه «عام بمثابه نام، بعد از منفرد وجود دارد.» نیز فقط
در عرصه روح (تفکر) مصداق پیدا می کند:
·
چنین عامی در فرم خود در روح وجود دارد.
4
·
پس خکم «عام قبل از چیزهای
منفرد وجود دارد» ضمنا بنیان هر دو تلقی می شود و به عبارت بهتر:
·
عام است که چیزهای منفرد
(یعنی واقعیت) را و بعد از چیزهای منفرد (یعنی روح،
تفکر) را امکان پذیر می سازد:
·
عام بلحاظ تئولوژیکی خدا
ست.
5
·
شکی نیست که چنین استدلالی تناقضاتی را وارد رئالیسم می سازد.
6
·
اما همین واقعیت امر برای نمایندگان رئالیسم، قرن ها امکان آن را فراهم می آورد که در چالش
با مخالفان خویش، گاهی نوع اول استدلال را مورد استفاده قرار دهند و گه نوع دوم
استدلال را.
7
·
این حربه دو لبه را
طرفداران فلسفه کاتولیکی و نئواسکولاستیکی در
مبارزه بر ضد ماتریالیسم دیالک تیکی هنوز هم
مورد استفاده قرار می دهند.
8
·
مطلبی از طرف طرفداران کاتولیسیسم
راجع به ماتریالیسم دیالک تیکی نوشته نمی شود
که به فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، محتوای رئالیستی
نسبت داده نشود و یا به حسابش گذاشته نشود.
9
·
کلیسای کاتولیکی رسمی از زمان اسکولاستیک
تا عصر حاضر از رئالیسم همانند مردمک چشمش
محافظت کرده است.
·
اگر چه مؤلفین تاریخ فلسفه
عمدتا متفق القولند که شیوه استدلال رئالیستی
ـ به قول پرانتل ـ کورکورانه است.
10
·
این واقعیت امر و حمله بیرحمانه طرفداران رئالیسم بر مخالفان خویش، از آن رو ست که استدلال رئالیستی برای بقای دگم های کلیسای کاتولیکی از اهمیت حیاتی ـ مماتی برخوردار است.
11
·
اگر کلیسای کاتولیکی در آموزش فلسفی
خویش موضع رئالیسم را ترک کند، مضمحل خواهد شد.
12
·
دگم های اساسی کلیسای کاتولیکی (وجود خدا، تثلیث،
سلسله مراتب ملائکه) عملا بلحاظ فلسفی فقط با استفاده از استدلالات رئالیستی می توانند «اثبات» شوند.
13
·
اگر فقط عام ـ در
تحلیل نهائی ـ واقعی باشد، آنگاه می توان دگم های
کلیسای کاتولیکی را، که از منفرد (یعنی
واقعیت عینی) غیرقابل استخراج هستند و بدون
استثناء، عام های ناملموس غیرقابل درک هستند،
بمثابه چیزهای واقعا موجود قلمداد کرد.
14
·
این دگم ها ـ در
مقایسه با چیزهای منفرد موجود ـ حتی از درجه واقعیت بمراتب بالاتری برخوردار می
شوند.
15
·
زیرا آنها بمثابه عام محض
و بی غل و غش (به معنای رئالیستی آن)، از واقعیت کامل، خالص و مطلق بهره مند می
شوند.
16
·
بنابرین، پاسخ رئالیستی
به مسئله مفاهیم عام، نه تنها پاسخی قابل تصور
به مسئله مرکزی و دشوار معرفتی ـ نظری، بلکه
قبل از همه و در وهله اول، یک موضعگیری جهان بینانه
حیاتی ـ مماتی برای کلیسای کاتولیکی بوده است
که هدف و آماجش حفظ و تحکیم کلیسای کاتولیکی،
بمثابه نهاد سیاسی، اجتماعی و ایده ئولوژیکی مرکزی جامعه
فئودالی بوده است.
17
·
به این دلیل است که فلسفه
کاتولیکی معاصر، یعنی نئواسکولاستیک و بویژه
جریان اصلی آن، موسوم به نئوتومیسم، بمثابه
پاسدار کلیسای کاتولیکی رسمی، به پشتیبانی بی
حد و حصر از رئالیسم می پردازد.
·
مراجعه کنید به تومیسم، نئوتومیسم در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
18
·
وفاداری بی خلل و بی چون و چرای فلسفه کاتولیکی به فرم های مختلف
رئالیسم، یعنی به آموزش مملو از تناقضات
رنگارنگ، که در مرحله معینی از توسعه تفکر فلسفی
بوجود آمده و بلحاظ تاریخی دیری است که فاتحه اش خوانده شده و حتی در ایام پیدایشش
طبل بطلانش را مخالفانش به هر میدان شهر و روستا کوبیده بودند، نه به دلایل فلسفی ـ معرفتی ـ نظری و یا علمی، بلکه به دلایل
جهان بینانه است که از آماجگذاری های سیاسی،
اجتماعی و ایده ئولوژیکی ارتجاعی کاتولیکی آب می خورند.
·
مراجعه کنید به نومینالیسم،
مشاجره بر سر مفاهیم عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر