ﺯﻧﺎﻥ
ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
کاراپت
دِردِریان
نام
ادبی
کارو
(
۱۳۰۴ ـ ۱۳۸۶)
برو
ای دوست، برو
·
این عنوان شعر معروف کارو ست.
·
منظور سراینده این شعر از «دوست»،
زنان جوان ایران اند.
·
زن ـ بی اعتنا به سن و سال ـ اما
همیشه و همه جا نه به عنوان زن انتزاعی و ماورای اجتماعی، بلکه به عنوان زن مشخص
وجود دارد و همیشه با جفت دیالک تیکی خود یعنی با مرد، همراه است.
·
ما همیشه و همه جا با دیالک تیک زن
و مرد سر و کار داریم.
1
برو
ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده
بر دیده ی من مفکن و ناز ام مفروش
من
دگر سیرم، سیر
·
امعنی تحت اللفظی:
·
ای دختر خری که پالان محبت بر پشت
داری، برو و نگاهم مکن.
·
برو و به من ناز مفروش.
·
برای اینکه من از تو سیرم.
2
برو
ای دختر پالان محبت بر دوش
·
در این شعر کارو، زن تحقیر می شود:
·
زن به عنوان مظهر خریت قلمداد می
شود که پالانی بر پشت دارد.
·
زن ولی همانطور که ذکرش گذشت، به
تنهائی وجود ندارد.
·
زن در دیالک تیک زن و مرد وجود
دارد.
·
به همین دلیل، تحقیر زن، بطور
اوتوماتیک و خود به خودی، به معنی تجلیل از مرد است.
·
مظهر خریت محسوب داشتن زن، عملا به
معنی علامه دهر جا زدن مرد است.
3
برو
ای دختر پالان محبت بر دوش
·
مفهوم «داشتن پالان محبت بر دوش»،
ضمنا به معنی زیر علامت سؤال بردن دارائی درونی زن است:
·
به معنی انکار خصوصیات روحی ـ
روانی ـ معرفتی ـ عاطفی ـ احساسی زن است.
·
استفاده از مفهوم «پالان محبت» در
حق زنان جوان ایران، عملا بدان معنی است که زنان فاقد علاقه و عشق و عاطفه و احساس
اصیلند.
·
به قول عوام الناس، دلی از سنگ
دارند.
·
این اما فقط یک روی مدال دیالک
تیکی زن و مرد است.
·
این ادعای شاعر مرد، عملا به معنی
اصالت عشق و علاقه و عاطفه و احساس مرد جماعت است.
·
بدین سان خواننده این شعر به این
نتیجه می رسد که دل واقعی، دل مردانه و عشق واقعی عشق مردانه است.
3
برو
ای دختر پالان محبت بر دوش
·
این اما ضمنا بدان معنی است که زن با
نهادن «پالان محبت» بر دوش خویش، از عشق و اروتیسم خویش، دامی برای صید مرد سرهم
بندی کرده است.
·
بدین طریق در فرهنگ شاعر مرد،
دیالک تیک صیاد و صید، به شکل دیالک تیک زن و مرد بسط و تعمیم می یابد.
·
در نتیجه مرد به مظلومی از جنس آهو
و زن به ظالمی از جنس ددی درنده و یا صیاد استحاله می یابد.
·
نتیجه نهائی این تحریف، تبدیل
دیالک تیک زن و مرد به دوئالیسم صیاد و صید، ظالم و مظلوم، شیاد و فریب خور و پایان برابری زن و مرد است.
4
ﻣﺎ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ عاشقیمان ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﻃﺮﺍﻭﺕ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
·
هما وثوق به عنوان شاعر زن، بلحاظ
بینشی شباهت غریبی به کارو دارد:
·
هما مفهوم «پالان محبت» کارو را با
مفهوم «روزهای عاشقی و طراوت جوانی» جایگزین می سازد و درست بسان کارو به تنهائی به قاضی می رود تا دوئالیسم کاروئیستی را
وارونه سازد:
·
بدین طریق و با این ترفند، دیالک
تیک زن و مرد به شکل دیالک تیک بازنده و برنده، مظلوم و ظالم، فریب خورده و شیاد
بسط و تعمیم می یابد.
·
هم طرز تفکر هما وثوق متافیزیکی
است و هم طرز تفکر کارو.
·
هر دو یکسونگرند.
·
هر دو فقط به جانبداری از قطبی از
اقطاب دیالک تیک زن و مرد می پردازند:
·
کارو از قطب مرد و وثوق از قطب زن
طرفداری می کند.
·
به همین دلیل نظر هر دو ساده
لوحانه و عوامفریبانه است.
·
اگرچه در هر دو نظر، ذراتی از
حقیقت هم وجود دارد.
·
درست به همین دلیل هر دو شعر هر دو
شاعر کسب محبوبیت و مقبولیت نسبی می کنند.
5
برو
ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده
بر دیده ی من مفکن و ناز ام مفروش
من
دگر سیرم، سیر
·
کارو اکنون دیالک تیک عرضه و
تقاضار را، دیالک تیک فروشنده و مشتری را به شکل دوئالیسم زن نازفروش و مرد بی
نیاز از ناز بسط و تعمیم می دهد.
·
هارت و پورت «مردانه» هم به همین
می گویند:
·
چون مرد به زن به همان اندازه نیاز
دارد که به آب و نان و مسکن و پوشاک و بهداشت.
·
مرد حتی به ناز زن نیاز مبرم دارد.
·
ناز زن ضمنا به معنی ارضای نیاز
روحی و روانی مرد است.
·
به همین دلیل ما با دیالک تیک سه
عضوی نیاز و ناز و راز سر و کار پیدا می کنیم.
·
این دیالک تیک سه عضوی در هر داد و
ستدی حاکم است.
·
کارو یا خودش خر است و یا دروغ می
گوید.
·
چون مرد نمی تواند از زن سیر شود.
·
به همان سان که هما وثوق در همین
شعر خویش، «گرسنگی چشم» مردان را کشف و افشا کرده است:
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.
6
به
خدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست
تف
بر آن دامن پستی که تو را پرورده است
·
معنی تحت اللفظی:
·
من از این عشق دو رویه فرومایه ای
چون تو سیرم.
·
تف بر دامن مادر فرومایه ات که
مربی تو بوده است.
·
کارو در این بیت شعر از خطه خاص،
وارد عالم عام می شود:
·
او که از تحقیر دختر شروع کرده
بود، اکنون به تحقیر مادر می پردازد.
·
بدین طریق، زن بطور کلی مورد سوء
ظن قرار می گیرد و ابلیس واره می شود.
·
در این شعر کارو، ایده ئولوژی دیر
آشنای فئودالی نمایندگی می شود:
·
در ایده ئولوژی فئودالی زن بطور
کلی به مثابه مظهر شر و مکر و خیانت و جنایت و فساد جا زده می شود.
·
زنی که از قضا حتی از کمترین نعمات
مادی و معنوی زندگی محروم است.
·
هما وثوق به بی حیائی کارو نیست.
·
ولی در اعماق دلش وارونه ی همین نظر کارو را نمایندگی می کند.
·
شاید منظور او از «تاریخ»،
مردجماعت باشد:
زنان ایران خسته تاریخ اند.
7
کم
بگو:
«جاه
تو کو؟»
«مال
تو کو؟»
برده زر
کهنه
رقاصه ی وحشی صفت زنگی خر
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای رقاصه حرفه ای سیاه پوست وحشی
صفت خر پولپرست، از من راجع به مقام و مال مپرس.
·
در این بیت شعر کارو، ایده ئولوژی
فئودالی او با تمام نکبتش آشکار می گردد:
الف
کهنه
رقاصه
·
کارو درست در سنت اشرافیت بنده دار
و فئودال و روحانی به تحقیر هنر رقص و رقاصه می پردازد.
·
کارو از واژه رقاصه، بسان اقلیت
فئودالی و روحانی انگل، دشنام واژه می سازد و بسان تفی بر روی زنان جوان ایران می
اندازد.
ب
زنگی
خر
·
کارو بسان راسیستی از رنگ پوست
همنوع، یعنی از زنگی (سیاه پوست) بودن، فحش واژه می سازد و با آن به جنگ زنان جوان
ایران می رود که جرم شان پرسیدن از درآمد و شغل و حرفه او ست.
8
کم
بگو:
«جاه
تو کو؟»
«مال
تو کو؟»
برده زر
کهنه
رقاصه ی وحشی صفت زنگی خر
·
در این بیت شعر کارو اما ضمنا
راسیونالیته (خردمندی) زنان ایران تبیین می یابد:
·
زنان ایران علیرغم تحقیر و تهدید و
توهین و تخریب هزاران ساله، هشیارند و نه خر.
·
به همین دلیل قبل از شروع به برقراری رابطه با کسی، اصلی ترین و تعیین
کننده ترین سؤال خود را مطرح می سازند:
·
از جاه و مال او می پرسند.
·
این بر خلاف ادعای کارو، نه به
معنی «برده زر» بودن، نه به معنی پول پرستی، بلکه به معنی داشتن درک ماتریالیستی
از تاریخ است:
·
بدون داشتن جاه و مال نمی توان به
تشکیل خانواده خطر کرد.
·
این نشانه خرد زنان جوان است و نه
نشانه خریت آنان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر