میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
1
دانیشیر غروریله باخ، نئجه اود
چیخیر، گوزوندن
·
سؤال این بود که چرا روحانیت ـ بر
خلاف اشرافیت بنده دار و فئودال ـ در معبر چهره ای و در منبر چهره بکلی دیگری
دارد؟
·
این تفاوت میان اشرافیت بنده دار و
فئودال و روحانیت از آن رو ست که روحانیت فقط عضو ارگانیک طبقه حاکمه نیست.
·
روحانیت ضمنا فونکسیون ایدئولوگ طبقه
حاکمه را به عهده دارد:
·
روحانیت مبلغ ایده ئولوژی اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی است.
·
در روحانیت دیالک تیک زیربنای اجتماعی
ـ اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی تجسم مادی می یابد.
·
چرا؟
2
دانیشیر غروریله باخ، نئجه اود
چیخیر، گوزوندن
·
به این دلیل که مذهب نه چیزی
ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی، بلکه ایده ئولوژی فئودالیسم است.
·
تشیع ایده ئولوژی طبقه حاکمه بنده
دار و فئودال است.
·
مبلغ اصلی مذهب نیز روحانیت است.
·
به دلیل همین تفاوت با اشرافیت
بنده دار و فئودال، تضادی میان روحانیت و بقیه طبقه حاکمه شعله ور بوده است.
·
اشرافیت بنده دار و فئودال نیز با
روحانیت رفتار دوگانه داشته است:
الف
·
اشرافیت بنده دار و فئودال از سوئی
روحانیت را به عنوان گدا، تحقیر کرده است.
ب
·
ولی از سوی دیگر از روحانیت حمایت
همه جانبه و آن را تقویت کرده است.
3
دانیشیر غروریله باخ، نئجه اود
چیخیر، گوزوندن
·
این بدان معنی است که روحانیت با
بقیه طبقه حاکمه رابطه ای دیالک تیکی داشته است:
·
رابطه ای مبتنی بر دیالک تیک تقویت
و تضعیف داشته است.
·
این تضاد دیالک تیکی وقتی تشدید می
گشت که اشرافیت بنده دار و فئودال به نوسازی روبنای ایده ئولوژیکی جامعه دست می
زد.
·
مثلا وقتی که بنا بر نیازهای اقتصادی
به مبارزه با بی سوادی می پرداخت تا چرخ اقتصادی جامعه به حرکت درآید.
·
یا وقتی که بنیان های اجتماعی ـ
اقتصادی فئودالی را تخریب می کرد تا جامعه درجا نزند و دستخوش تحولات انقلابی
نگردد.
·
بویژه وقتی که سنن فئودالی دیرین
مورد حمله قرار می گرفت.
·
مثلا آزادی زنان مطرح می گشت.
4
ائله قیشقیریر که منبر تیتیریر اونون
سوزیندن
·
معجز در این مصراع از اعمال
اوتوریته و نفوذ مکانیکی روحانیت پرده برمی دارد:
·
آخوند چنان فریاد می کشد که منبر
از ترسش به لرزه در می افتد.
·
فقط باید قوه تصور درخور داشت و
اوتوریته و قدرتی را تصور کرد که منبر به ملا اعطا می کند.
·
از این نحوه رفتار روحانیت مشخصه دیگر
آن آشکار می گردد:
·
نفرت روحانیت به توده آشکار می
گردد.
5
ائله قیشقیریر که منبر تیتیریر اونون
سوزیندن
·
ما به تجربه از نفرت طبقه حاکمه فئودال
نسبت به توده و ایدئولوگ (روحانیت و فقها و غیره) با خبریم.
·
در آثار سعدی و حتی حافظ نیز از دیالک
تیک یاد شده، یعنی از رابطه مبتنی بر تحبیب و تحقیر طبقه حاکمه نسبت به روحانیت و ایدئولوگ
پرده برمی افتد:
·
آنجا که مثلا سعدی را غلامان شاه از
در می رانند و یا دار و ندار برادر بقالش را چپاول می کنند.
·
آنجا که خواجه شیراز می نویسد:
ما
آبروی فقر و قناعت نمی بریم
با
پادشه بگوی که روزی مقدر است
·
ما ضمنا به تجربه از نفرت روحانیت
نسبت به توده های مولد و زحمتکش نیز خبر داریم.
·
این نفرت روحانیت نسبت به توده و
حزب توده به دلایل زیر بوده است:
الف
·
این نفرت اولا دلیل طبقاتی داشته
است.
·
چون روحانیت جزو اشرافیت بنده دار
و فئودال بوده و از بهره مالکانه امرار معاش می کرده است.
·
یعنی در استثمار توده های دهقانی
سهیم بوده است.
ب
·
ثانیا به این دلیل که جنبش توده ای
رعایا و پرولتاریا آماج های ضد فئودالی رادیکال داشته است که به خانه خرابی
روحانیت منجر می شد.
ت
·
ثالثا به این دلیل که توده و حزب
توده بلحاظ ایده ئولوژیکی تمایلات آته ئیستی کم و بیش جدی داشته است.
·
توده های مولد و زحمتکش از مذهب
استنباط دیگری داشته اند و دارند که قابل مقایسه با استنباط روحانیت نبوده و نیست.
·
توده های مولد و زحمتکش خدا و ائمه
را طرفدار خلق محسوب می دارند و نه طرفدار طبقه حاکمه.
·
به همین دلیل میان روحانیت و
روشنفکریت توده ای تضاد ایده ئولوژیکی شدیدی شعله ور بوده است که موجب نفرت و وحشت
روحانیت گشته است.
پ
·
به همین دلیل سرکوب حزب توده توسط روحانیت
کیفیت بکلی دیگری کسب کرده است:
·
ما در این مورد با نفرت و کین
تلنبار شده در اعماق روان روحانیت در طول قرون نسبت به حزب توده سر و کار پیدا می
کنیم.
·
روحانیت با امحای رادیکال حزب توده
عقده های پسیکولوژیکی دیرین خود را گشوده است.
ث
·
گزارشات تحریر یافته راجع به نحوه
بر خورد روحانیت در زندان با توده ای ها باید مورد تحلیل سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی
قرار گیرند تا مسئله در این زمینه روشن شود.
·
کیانوری در نامه ای به سید علی از
تمسخر سران ارمنی حزب توده مثلا از تمسخر گاگیک ـ مبارز بزرگ ارمنی ـ در حیاط
زندان توسط حزب اللهی ها شکوه کرده است.
·
سران حزب توده به احتمال قوی از رفتار
وحشت انگیز با خویش غافلگیر شده اند.
·
چون آنها تمام تلاش خود را به خرج
داده بودند که روحاینت را حتی ذره ای نیازارند.
·
روحانیت ولی حافظه طبقاتی نیرومندی
دارد و حزب توده را نمی تواند فراموش کند.
·
اگر اشعار طبری که در زندان سروده
است، منتشر شوند، می توان به رفتار وحشت انگیزی پی برد که با حزب توده صورت گرفته
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر