ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار
در
این ره، انبیا چون ساربان اند
دلیل
و رهنمای کاروان اند
وز
ایشان، سید ما گشته سالار
هم
او اول، هم او آخر در این کار
·
معنی تحت اللفظی:
·
در این راه، انبیا ساربان بشریت اند و سید ما سالار آنها
ست.
·
سید ما ضمنا در این کار اول و آخر ست.
1
وز
ایشان، سید ما گشته سالار
·
پیامبر اسلام به زعم شیخ شبستر سالار انبیا ست.
·
این ادعای شیخ هم منطقی است و هم مقبول.
·
چون پیامبر اسلام خاتم الانبیا ست.
·
بعد از او دیگر پیامبری ظهور نخواهد کرد.
·
سؤال فقط این است که از کجا معلوم بوده که پس از پیامبر
اسلام کسی دعوی پیامبری نخواهد کرد؟
·
ضمنا چرا این ادعا را موسی و عیسی و غیره نکرده اند؟
·
چرا موسی و یا عیسی نگفته:
·
«پس از من پیامبری نخواهد آمد؟»
2
وز
ایشان، سید ما گشته سالار
·
دلیل موسی موجه است.
·
چون موسی پیامبر قوم کوچکی بوده است و نه پیامبر بشریت.
·
موسی پیامبر قوم یهود بوده است.
·
عیسی ولی از سوئی فرزند خدا بوده است.
·
حتی به قول قرآن، جبرئیل بر مچ مریم فوت کرده و او آبستن
عیسی مسیح شده است.
·
علاوه بر این، عیسی به قول علمای مسیحی، تجسم گوشتی خدا
بوده است:
·
خدا روح است.
·
عیسی روح گوشت مند خدا ست.
·
وقتی هم که عیسی را به صلیب می کشند، روحش به روح الله،
یعنی به روح اصلی، به روح پدرش می پیوندد.
·
چرا عیسی نگفته که خاتم الانبیا ست؟
3
وز
ایشان، سید ما گشته سالار
·
پیامبر اسلام حتی به قول خودش، عبد الله است.
·
بنده خدا ست.
·
بنده خدا کجا و پسر خدا کجا؟
·
بنده خدا کجا و روح الله کجا؟
4
وز
ایشان، سید ما گشته سالار
·
ما برای حل این معما به تعیین پایگاه طبقاتی عیسی و محمد
نیاز داریم.
·
چون این ادعای خاتم الانبیا بودن محمد، با این مسئله در
رابطه است:
1
·
عیسی در یکی از مستعمرات امپراطوری برده داری روم دعوی
پیامبری می کند.
·
عیسی عضو ارگانیک طبقه حاکمه برده دار نبوده است.
·
عیسی ایدئولوگ نظام برده داری بوده است.
·
مسیحیت در نظام برده داری به مثابه جنبش اجتماعی تشکیل
می شود.
·
جنبشی که دیالک تیکی از آه و افیون است.
·
منظور از دیالک تیک آه و افیون چیست؟
2
·
مسیحیت آه توده است.
·
یعنی توده های برده را امید می دهد.
·
امید ظهور مجدد عیسی مسیح و رهایش بردگان از قید و بند
بردگی.
·
مسیحیان هنوز هم در انتظار ظهور مسیح موعود بسر می برند.
·
اهل تشیع بر آنند که عیسی مسیح نزد مهدی موعود است.
·
وقتی مهدی موعود بیاید، عیسی مسیح را هم با خودش می آورد.
·
یعنی با هم ظهور می کنند و بر بردگی بشریت خاتمه می
دهند.
3
·
مسیحیت از سوی دیگر افیون توده است.
·
یعنی توده را به تسلیم در مقابل طبقه حاکمه برده دار
دعوت می کند.
·
به همین دلیل دیالک تیکی از آ ه و افیون است.
4
·
محمد اما بر خلاف عیسی مسیح، فقط ایدئولوگ طبقه حاکمه برده
دار نیست.
·
بلکه خودش جزو طبقه حاکمه برده دار است.
·
محمد تاجر و رهزن و جنگجو و خونریز و برده دار همزمان
است.
·
کاروان های بیشماری را غارت کرده است و زن و بچه مردم به
بردگی کشانده است.
·
بیش از 70 غزوه را رهبری کرده است و در شبی فرمان زدن
1000 گردن را داده است.
5
·
درست به همین دلیل، محمد خود را خاتم الانبیا قلمداد
کرده است تا نظام اجتماعی برده داری را ابدیت بخشد و درست به همین دلیل، خود را
برده خدا، بنده خدا، عبد الله لقب داده است:
(قال
إني عبد الله آتاني الكتاب وجعلني نبيا
(
بگو:
من
بنده خدا هستم
(خدا
برده دار است)
خدا
کتابی را به من نازل خواهد ساخت
و
مرا پیامبر خود کرده است.
·
پیامبر اسلام با این آیه، خدا را برده دار آسمانی ـ
انتزاعی قلمداد می کند و بشریت را برده آن.
·
بدین طریق و با این ترفند طبقه حاکمه برده دار را
نماینده خدا در زمین قلمداد می کند که خود و اهل بیتش، یعنی آل عبا جزو ارگانیک
همین طبقه حاکمه اند.
6
·
خدای اسلام انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه برده دار
است.
·
خدای اسلام عکس طبقه حاکمه برده دار در آئینه آسمان است.
·
تنها کاری که پیامبر اسلام انجام داده، وارونه سازی دیالک
تیک طبقه حاکمه برده دار زمینی و آسمانی است:
·
خدا سایه و یا تصویر طبقه حاکمه برده دار زمینی است.
·
پیامبر اسلام این رابطه طبقه حاکمه و سایه را وارونه
کرده و طبقه حاکمه را و مشخصا سلاطین و خلفا و خوانین را سایه خدا، ظل الله جا زده
است.
·
به همین دلیل هم گفته می شود که دین و یا مذهب، شعور
وارونه است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر