انتقاد
رادیکال از اخلاق
از
سوفیست ها تا نیچه
پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
37
·
در کانون این کتاب، تزها و استدلالاتی
قرار خواهند داشت که روی هم رفته، حداقل قابل امتحان و یا بلحاظ تاریخی پر نفوذ
بوده اند.
·
این کتاب به مسائل زیر خواهد پرداخت:
1
·
آیا درست است که انتقاد نیچه ازا
خلاق اغلب تأیید می شود؟
·
آیا در تاریخ فلسفه بهانه هائی
وجود داشته که اخلاق بطور جدی زیر علامت سؤال قرار داده شده است؟
·
سلسله فلاسفه ای که این سؤال بدان
مربوط می شود، کوتاه است:
2
(فصل دوم این کتاب)
·
در آثار نیچه بخش عمده استدلالات مربوط
به انتقاد از اخلاق توسعه یافته تا آن زمان، جمع آوری شده و سمتگیری عملی غیر اخلاقی
طرح ریزی شده است.
3
(فصل سوم این کتاب)
·
کیرکگارد با افکار خود، «تعلیق
اخلاقیات» را اعلام می دارد و فرم مذهبی ئی از «نیهلیسم اخلاقی» را بنیانگذاری می
کند و بدین طریق مسئله مربوط به رابطه مسیحیت و اخلاق را بطرز هیجان انگیزی (دراماتیکی)
به اوج می رساند.
4
(فصل چهارم این کتاب)
·
مارکس و انگلس ایده عدالت (داد) و
اخلاق بطور کلی را تحت سوء ظن ایده ئولوژیکی قرار می دهند و
استدلالات تاریخی ـ فلسفی بر علیه آن مطرح می سازند.
5
(فصل پنجم این کتاب)
مارکوی ده سد (1740 ـ 1814)
نویسنده
فیلسوف
اریستوکرات فرانسوی
مؤلف قصه کوتاه
اثر معروف او
سکسوئالیته لیبرال
·
مارکوی ده سد که انتقاد غیر عادی،
ولی بلحاظ نظری فرمولبندی شده اش از اخلاق، سند اصلی برای تز «دیالک تیک روشنگری» (هورکهایمر،
آدرنو) بوده و منشاء واقعی نیهلیسم اخلاقی را در انتقاد از سنت
روشنگری می داند.
6
(فصل ششم این کتاب)
·
سفسطه گران (سوفیست ها) که افلاطون
را در مکالماتش به دفاع از حق قوی تر ها (هر که زورش بیشتر، محق تر) و اگوئیسم رادیکال برمی انگیزند.
7
(فصل هفتم این کتاب)
·
آنتی فون و دو سفسطه گر دیگر که
تصورات اخلاقی رایج و رسمی را زیر علامت سؤال قرار می دهند.
8
(فصل هشتم این کتاب)
·
نهایتا نظری بر انتقاد از اخلاق در
حال حاضر انداخته می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر