مسعود
بهبودی
پیشکش
به شاعر توده و حزب توده
سیاوش
کسرائی
ستاینده
پیگیر فرهادها
منه
دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا
داری نخواهد کرد با کس
·
سؤال این است که قتل خسرو و خودکشی
شیرین چه ربطی به جهان دارد؟
1
منه
دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا
داری نخواهد کرد با کس
·
منظور نظامی به احتمال قوی اعلام
حتمیت و ناگزیری مرگ انسان ها ست.
·
او در حقیقت ـ همانطور که در بخش
های قبلی ذکرش رفته ـ تریاد (تثلیث) پیدایش ـ رشد ـ زوال را یاد آور می شود.
·
این تریاد دیالک تیکی بر تریاد تز ـ
آنتی تز ـ سنتز مبتنی است:
·
تز (کهنه) توسط آنتی تز (نو) که بسان
نطفه در بیضه در بطن آن رشد می کند، نفی دیالک
تیکی می شود، یعنی جنبه های مثبت آن حفظ می شود و توسعه داده می شود و جنبه های
منفی آن (مثلا پوسته بیضه) دور انداخته می شود و سنتزی (جوجه ای) تشکیل می شود که
نه شباهتی به تز دارد و نه شباهتی به آنتی تز.
2
منه
دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا
داری نخواهد کرد با کس
·
آنچه زوال می یابد، در هر صورت
چیزی از چیزهای بیشمار است و نه جامعه و جهان.
·
آنچه زوال می یابد، یکی از فرم های
وجودی ماده است و نه خود جامعه و جهان مادی.
·
اندام خسرو و شیرین به اجزای
شیمیائی معدنی و آلی متشکله خویش تجزیه می شوند تا در فرم های مادی دیگر بازتشکیل
شوند.
·
عدم و نیستی به معنی واقعی کلمه
وجود ندارد.
·
این هم ربطی به بی وفائی، ناکسی و
سردی جامعه و جهان ندارد.
·
این خرافه یکی از خرافات ایراسیونالیستی
دیگر است که نظامی نا آگاهانه تکرار می کند، بدون آنکه به محتوای ایراسیونالیستی (ضد
عقلی) آن بیندیشد.
3
چه
بخشد مرد را این سفله ایام
که
یک یک باز نستاند سرانجام؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
این ایام فرومایه هر چه می بخشد،
یک به یک باز پس می گیرد.
·
نظامی دهه ها قبل از سعدی و حافظ،
ایام را تحقیر می کند و سفله جا می زند.
·
اگر به اشعار و آثار سعید و حافظ نظری
بیندازیم به شباهت نظری نظامی و سعدی و پی
می بریم:
مجو
درستی عهد از جهان سست نهاد
که
این عجوز عروس هزارداماد است
از
ره مرو به عشوه ی دنیا که این عجوز
مکاره
می نشیند و محتاله میرود
·
همه صفاتی هم که خواجه به دنیا
نسبت می دهد، دال بر سفلگی و پستی آن است.
·
این همان صفتی است که فریدریش نیچه
ـ فیلسوف فاشیسم ـ به پرولتاریا و توده های مولد و زحمتکش نسبت خواهد داد.
4
·
همانطور که با شناخت میمون بهتر می
توان به شناخت نباتات و حشرات و جانوران کمتر توسعه یافته پی برد، به همان سان نیز
با آشنائی با فلسفه نیچه و امثال بیشمار او، بهتر می توان به محتوای طبقاتی این
نظر و موضع ایده ئولوژیکی نظامی و سعدی و حافظ و غیره پی برد:
الف
·
به همین دلیل با توجه به واژه های عجوزه
و سفله و سرد و فرومایه و پست و ناکس و بی وفا و غیره می توان گفت که نمایندگان ایده
ئولوژیکی طبقات اجتماعی واپسین، یا جامعه و جهان را پرولتریزه و تحقیر می کنند و
یا توده های مولد و زحمتکش را یونیورسالیزه می کنند، دنیا واره می کنند.
ب
·
به زبان هگل، یا روح (توده های
مولد و زحمتکش) را ماتریالیزه می کنند و یا ماده را اسپیریتوئالیزه می کنند.
ت
·
در واژه ی سفله و یا پست نیز دیالک
تیک توده و طبقه حاکمه است که به شکل دیالک تیک پست و بلند، دره و تپه بسط و تعمیم
می یابد.
سعدی
که
در بحر لؤلؤ صدف نیز هست
درخت
بلند است در باغ و پست
·
معنی تحت اللفظی:
·
در دریا، هم لؤلؤ هست و هم صدف.
·
در باغ، هم درخت بلند هست و هم
درخت پست.
پ
·
می توان گفت که نمایندگان ایده
ئولوژیکی طبقات اجتماعی واپسین از نظامی تا سعدی و از حافظ تا نیچه، دیالک تیک
بلند و پست و یا لؤلؤ و صدف طبیعی را به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده بسط و
تعمیم می دهند و سوسیالیزه می کنند و یا با پست و فرومایه تلقی کردن توده های مولد
و زحمتکش، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را ناتورالیزه می کنند.
·
یعنی میان چیزها، پدیده ها، سیستم
ها و روندهای طبیعی و اجتماعی علامت تساوی می گذارند.
·
سوسیال ـ داروینیسم نیز یکی از فرم
های همین سوسیالیزاسیون و یا ناتورالیزاسیون است.
·
مراجعه کنید به سوسیال ـ داروینیسم، دایرة المعارف فلسفه
بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
چه
بخشد مرد را این سفله ایام
که
یک یک باز نستاند سرانجام؟
·
نکته بینشی قابل توجه در این بیت شعر
نظامی، منشاء نعمات مادی و معنوی از نظر او ست:
·
بنظر نظامی نعمات مادی را ایام
سفله به آدمیان بذل و بخشش می کند.
·
این بدان معنی است که نظامی از
روند تولید نعمات مادی و معنوی بی خبر است.
·
اگرچه خود مولد معنوی زحمتکشی است.
·
نظامی خیال می کند که ثروت مادی را
ایام سفله به کسی می بخشد و بعد یک به یک بازپس می ستاند.
·
سعدی و حافظ هم ماهیتا همین نظر را
نمایندگی می کنند:
·
در فلسفه آندو، بخشنده گنج به
سلاطین و خوانین خدا ست که اینها هم وظیفه گستردن خوان یغما دارند و بذل و بخشش به
خلایق را.
·
این نظر نظامی و سعدی و حافظ از
سرتاپا فئودالی است.
·
چون اشرافیت فئودال و
روحانی نیز از روند تولید مادی بکلی بی خبرند.
·
مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار
سعدی و حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر