۱۳۹۴ مرداد ۸, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (295)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
ماتریالیسم، مارکسیسم و رویزیون در دیالک تیک ماتریالیستی
 ادامه

پیشکش
 به 
 حیدر مهرگان

39
·        بحث بر سر ماتریالیسم نیز هر جا که بطور نظری (تئوریکی) صورت گرفته، فونکسیون اجتماعی ـ سیاسی آشکار داشته است.  
40
·        بحث بر سر ماتریالیسم تحت تأثیر جریانات زیر بوده است:  

الف
·        تحت تأثیر پوزیتیویسم بوده است.  

ب
·        تحت تأثیر مکانیسم ناتورالیستی بوده است.  

ت
·        بخشا تحت تأثیر نئوکانتیانیسم پوزیتیویستی بوده است.  

پ
·        بخشا تحت تأثیر نئوکانتیانیسم ایدئالیستی ـ «علوم انسانی» بوده است.  

41


·        اثر اویگن دورینگ تحت عنوان «منطق و تئوری علمی» که به سال 1878 منتشر شده، اولین اثر اصلی پوزیتیویسم آلمانی بوده است.
·        این اثر دورینگ، اگرچه تحت این نام وارد صحنه نشده، ولی ماهیتا چنین بوده است.

42
·        در این اثر دورینگ برای اولین بار کلیه ابعاد اجتماعی ـ سیاسی بازتاب بر علوم از بین برده شده است

43
·        «تئوری واقعیت سالم او که بر مقدمات منطقی درک جهان مبتنی است»، خود را به مثابه «نوعی از علم واقعی و پوزیتیو  سختگیر» قلمداد می کند.
·        هدف دورینگ در این اثر، عبارت است از «تبیین نظرات عام راجع به تشکیل کلی و ارزش شرایط پیشرفت و تأثیر علوم.»
·        (اویگن دورینگ، «منطق و تئوری علمی»، 1878، ص 5)   

44
·        در قاموس پوزیتیویسم دورینگ ـ بر عکس دیالک تیک ماتریالیستی ـ «سیستماتیک اشیاء با سیستم  مفاهیم انطباق دارد.»
·        (همانجا، ص 2)  

45
·        در انتقاد «تئوری واقعیت» دورینگ از دیالک تیک هگل و تئوری اوولوسیون (تکامل) داروین، «فقط از آموزش جهان بینانه مبتنی بر واقعیات همه شناخت علمی اشیاء» سخن در بین است.
·        یعنی از آنچه که بر حقایق امور انتقال یافته توسط حواس، مبتنی نیست.»
·        (همانجا، ص 24، 9، 75)  

46
·        یکسانی نظام در «سیستم طبیعت و مناسبات اجتماعی» بنیان بی حد و مرزی شناخت تلقی می شود و ضامن امکان حلاجی «علوم فرهنگی» عبارت است از سرمشق قرار دادن دقت علوم طبیعی.
·        (همانجا، ص 149، 321)  

·        در مطابقت با آن، موضوعاتی که در اثر دورینگ تحت عنوان «تئوری واقعیت» مورد بررسی قرار می گیرند، از قرار زیرند:  

الف
·        «قوانین طبیعی دلایل حرکت انسانی»  

ب
·        «قوانین طبیعی عمل انسانی»  

ت
·        «قوانین طبیعی اتحاد انسانی»  

47
·        از دید دورینگ، تحقیق در زمینه این قوانین طبیعی، امکان «تشکیل علم سختگیری از تصاویر اتحاد اجتماعی ـ سیاسی» را پدید می آورد.  

48
·        اثر دورینگ تحت عنوان «تئوری واقعیت» بر این پایه به تشکیل دو جبهه نایل می آید:  

الف
·        جبهه اول دورینگ عبارت از این است که نظام طبیعی واقعیت حاوی عناصر زیر است:

1
·        آزادی (اختیار) افراد که بی نیاز از تنظیم است.    

2
·        خودکامگی دولت و «قوه صدور جواز» توسط دولت در عرصه علوم و در دیگر عرصه های حیات انسانی، زاید تلقی می شوند.  

3
·        «دولت پادگانی سوسیالیستیکی غلط» نیز زاید تلقی می شود.
·        (همانجا، ص 479)    

ب
·        جبهه دوم دورینگ عبارت است از نتیجه گیری نهائی پوزیتیویسم که سمت و سوی توسعه تئوری مدرن علم را در دو مورد زیر تعیین می کند:

1
·        در درک لیبرالیستی از آزادی علم.

2
·        در خلاصه کردن تئوری علم در منطق علم و متدئولوژی.
·        آن سان که پیشرفت علمی قابل آزمون (قابل چک کردن) وابسته به اعتبار منطق علم و متدئولوژی قلمداد می شود.   

3
·        شعار آزادی علم از مزاحمت شرایط جنبی نیز از وابستگی به منطق علم و متدئولوژی  استخراج می شود:

49
·        بخش آخر این اثر دورینگ که ضمنا مفصل ترین بخش آن است، به مسائل زیر اختصاص یافته است:

الف
·        به هنجارهای رفتاری علما
                                                
ب
·        به تجزیه و تحلیل پسیکولوژیکی و سوسیولوژیکی رفتار علما.

·        این ضمنا انحراف از هنجار های پوزیتیویستی است.    

50
·        در این اثر دورینگ راجع به فونکسیون اجتماعی علم و تعین (دترمیناسیون) اجتماعی علم، حرفی حتی زده نمی شود.  
                                              
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر