فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
مرداب
·
شب سیاهی کرد و بیماری گرفت
·
دیده را طغیان بیداری گرفت
·
دیده از دیدن نمی ماند، دریغ
·
دیده پوشیدن نمی داند، دریغ
·
رفت و در من مرگزاری کهنه یافت
·
هستی ام را انتظاری کهنه یافت
·
آن بیابان دید و تنهاییم (تنهایی ام) را
·
ماه و خورشید مقواییم (مقوائی ام) را
·
چون جنینی پیر با زهدان به جنگ
·
می درد دیوار زهدان را به چنگ
·
زنده، اما حسرت زادن در او
·
مرده، اما میل جان دادن در او
·
خود پسند، از درد، خود نا خواستن
·
خفته از سودای برپا خاستن
·
خنده ام غمناکی بیهوده ای
·
ننگم از دلپاکی بیهوده ای
·
غربت سنگینم از دلدادگیم (دلدادگی ام)
·
شور تند مرگ در همخوابگیم (همخوابگی ام)
·
نامده هرگز فرود از با م خویش
·
در فرازی، شاهد اعدام خویش
·
کرم خاک و خاکش اما بویناک
·
بادبادک هاش در افلاک پاک
·
ناشناس نیمه ی پنهانی اش
·
شرمگین چهره ی انسانی اش
·
کو به کو در جستجوی جفت خویش
·
می دود معتاد بوی جفت خویش
·
جویدش گهگاه و ناباور از او
·
جفتش اما سخت تنها تر از او
·
هر دو در بیم و هراس از یکدگر
·
تلخاکام و ناسپاس از یکدگر
·
عشق شان سودای محکومانه ای
·
وصل شان رؤیای مشکوکانه ای
·
آه، اگر راهی به دریاییم (به دریایی مرا) بود
·
از فرو رفتن چه پرواییم (پروایی مرا) بود
·
گر به مردابی ز جریان ماند، آب
·
از سکون خویش نقصان یابد، آب
·
جانش اقلیم تباهی ها شود
·
ژرفنایش گور ماهی ها شود
·
آهوان، ای آهوان دشت ها
·
گاه، اگر در معبر گلگشت ها،
·
جویباری یافتید، آوازخوان
·
رو به استغنای دریا ها روان
·
جاری از ابریشم جریان خویش
·
خفته بر گردونه ی طغیان خویش
·
یال اسب باد در چنگال او
·
روح سرخ ماه در دنبال او
·
ران سبز ساقه ها را می گشود
·
عطر بکر بوته ها را می ربود
·
بر فرازش در نگاه هر حباب
·
انعکاس بی دریغ آفتاب،
·
خواب آن بی خواب را یاد آورید
·
مرگ در مرداب را یاد آورید
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر