۱۳۹۴ تیر ۲۹, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (287)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه

 امیل هاینریش دوبوا ریموند (1818 ـ 1896)   
فیزیولوگ، طب نظری، مؤسس الکتروفیزیولوژی آزمایشی،
سخنران راجع به فلسفه و فرهنگ و غیره   

127
·        مشاجره دوم بر سر ماتریالیسم در قرن 19، هنوز در چارچوب علوم طبیعی و یا میان علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی صورت می گیرد.  
·        بحث در رابطه با قضیه امیل دو بوا ریموند راجع به حد و مرز شناخت طبیعت تا آنجا که به عواقب ایده ئولوژیکی آن مربوط می شود، توسط جنبش کارگری صورت می گیرد.

128
·        علل مشاجره بر سر ماتریالیسم، در سال های 70 قرن 19 را نمایندگان دو جریان مختلف به نام های  امیل دو بوا ریموند ـ طبیعت پژوه ـ و ژوزف دیتسگن ـ سوسیالیست ـ  به طرق متفاوت توضیح می دهند: 

الف
·        امیل دو بوا ریموند علل مشاجره بر سر ماتریالیسم را ذاتی تئوری می داند. 

ب
·        ژوزف دیتسگن آن را در پایان دورنمای توسعه اجتماعی بورژوازی و در مبارزات تدافعی بورژوازی بر ضد سوسیالیسم به نیت نقد ماتریالیسم و رجعت به اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) می داند.  

129
·        مسبب این بحث، سخنرانی امیل دو بوا ریموند در چهل و پنجمین گردهمائی طبیعت پژوهان و پزشکان در لایپزیگ به تاریخ 14 اوت 1872 تحت عنوان «حد و مرز شناخت طبیعت» بوده است.  
130
·        این سخنرانی او در اکادمی علوم پروس به تاریخ 14 ژوئیه 1872، تحت عنوان «اصل اساسی راجع به تاریخ علوم» تدارک دیده شده بود.  

131
·        امیل دو بوا ریموند با اشاره به تاریخ سیاسی که گویا «از تاریخ سیاسی می آموزیم که از آن چیزی نمی آموزیم»، خواهان نگارشی از تاریخ علوم طبیعی می شود که در جهت گسست از فلسفه طبیعت باشد.
·        جرم فلسفه طبیعت از دید امیل دو بوا ریموند این است که «استنتاج را» به اتهام گمان ورزی «از آزمایشگاه ها بدر رانده است.»

·        (استنتاج  یعنی گذار از منفرد و خاص به عام. مترجم)

·        مراجعه کنید به  استنتاج در تارنمای دایرة المعارف روشنگری      

132
·        بنظر امیل دو بوا ریموند، طبیعت پژوهی توسط فیزیولوژی حواس، «مستقیما با تئوری شناخت» برخورد پیدا کرده است و خطر آن می رود که این تصور پدید آید که «علوم طبیعی بار دیگر دست اتحاد به سوی گمان ورزی (فلسفه)  دراز کرده است» و بدین طریق پیمان وفاداری به متد خود را شکسته است.»    

133
·        امیل دو بوا ریموند بر آن بوده که «این سوء تفاهمی بیش نیست.
·        علوم طبیعی بی کمترین تردید به آماج و راه خود رسیده است:
·        آماج و راه علوم طبیعی عبارت است از شناخت جهان مادی و تغییرات آن و توضیح مکانیکی این تغییرات از طریق مشاهده، آزمایش و محاسبه.»
·        (امیل دو بوا ریموند، «راجع به تاریخ علوم»، ناشر، ولگست، 1974، ص 50)  

134
·        بحث امیل دو بوا ریموند «راجع به حد و مرز شناخت طبیعت» مرزبندی علوم طبیعی با فلسفه را رادیکالیزه می کند.
·        نتیجه نهائی آن عبارت است از تعیین عرصه مادی و متد علوم طبیعی با توجه به نقش پارادیگماتیکی علوم طبیعی برای مفهوم علم بطور کلی، جهت تعیین دامنه دانش علمی بطور کلی.

135
·        امیل دو بوا ریموند شناخت طبیعت را در «توضیح تغییرات جهان مادی با توجه به حرکت اتم ها» میسر می داند.
·        تغییرات یاد شده بنظر او «در استقلال از زمان یا تحت تأثیر قوای مرکزی صورت می گیرند و یا با انحلال جریانات طبیعی در مکانیک اتم ها.»  
·        بدین طریق، «در خود این تغییرات، چیزی برای توضیح باقی نمی ماند.»  

136
·        علوم طبیعی اما در توضیح روح و یا شعور که چیز دیگری غیر از ماده و نیرو ست، به حد و مرز خود می رسد.

·        امیل دو بوا ریموند در این زمینه آچمز می شود و می نویسد:
·        «این شعور و یا روح چیز غیر قابل فهمی است.»  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر