۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبه

نیهلیسم اخلاقی (13)


انتقاد رادیکال از اخلاق
از سوفیست ها تا نیچه 
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

پیشکش
به
خاطره خروشان

 فرج الله میزانی
(جوانشیر) 
  
بخش اول
«انتقاد»

·        استفاده از واژه «انتقاد» در مورد نیچه ـ به عنوان سردمدار جدید انتقاد از اخلاق ـ نامناسب است.
·        اگر منظور از انتقاد، فرم های متنوعی از مخالفت، عدم پذیرش و بیزاری از چیزی باشد.

1
·        نیت نیچه واپسین ـ علنا و آشکارا ـ تمیز تزها و دلایل کافی و کامل برای پذیرش آنها، از تزها و دلایل ناکافی و ناقص نبوده است.

2
·        این فرم از «انتقاد» (تمیز تزها و دلایل کافی و کامل از تزها و دلایل ناکافی و ناقص) که برای کسب و کار فلسفی اهمیت تعیین کننده دارد، کمترین انطباقی با کسب و کار نیچه نداشته است.

3
·        هم طرز تفکر نیچه و هم انتقاد او ازا خلاق از آنچه ما به عنوان فلسفه می فهمیم، فرسنگ ها فاصله داشته اند.

4 
·        نه فقط اثر شاعرانه نیچه تحت عنوان «چنین گفت، زرتشت»، بلکه حتی بخش اعظم آثار او را به دشواری می توان جزو آثار فلسفی محسوب داشت.

5
·        نیچه که «طرفداری اش از سیستم، ناقض طرفداری از برقراری حق» می گشت و «صراحت توهین آمیز»  او برخی از فلاسفه را به خشم می آورد، ترجیح می داد که افکار خود را در فرم پرت و پلای پر هارت و پورت و چه بسا با «پتک»  تبیین دارد.
·        (نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 6، ص 63، 111)
·        (مجموعه آثار، جلد 6، ص   55)

6
·        نیچه همواره به جای استدلال، شعار می دهد.  

7
·        در آثار نیچه بندرت می توان به تزی برخورد کرد که با دقت توسعه داده شده باشد.

8
·        نیچه هرگز به چالش بنیادی با نظرات مخالف نمی پردازد.

9
·        چالش مستقیم نیچه با نظرات اخلاقی که در مباحث جاری در زمان حیات او و در سنت رایج، مطرح بوده اند، از لفاظی های پرخاش آمیز فراتر نمی رود.

10
·        تمایل اصلی نیچه در محاکمه سر پائی مخالفین او خلاصه می شود.

11
·        نیچه برای رسیدن به حساب نظراتی از کانت، به جملات پر قوت پر زرق و برقی قناعت می ورزد:
·        «فرامین اخلاقی بی چون و چرای کانت بوی قساوت می دهند.»
·        (نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 2، پاراگراف 6)
·        (سیمون، «اخلاق در آثار کانت و نیچه»)      

12 
·        وقتی نیچه سودای صحبت راجع به «اصل سودمندی موازین اخلاقی برای جامعه» (اوتیلیتاریسم) را بر سر دارد، همواره به بدترین توهین نسبت به «اخلاق مندی انگلیسی» دست می زند و به هر چه بریتانیائی دم دست بیابد، یورش می برد:
·        «این انگلیسی ها به اندازه سر موئی حتی نژاد فلسفی نیستند.»
·        («در فراسوی نیک و بد»، پاراگراف 228)
·        («در فراسوی نیک و بد»، پاراگراف 252)

13
·        بدین طریق راجع به خود موضوع بحث، حرفی برای گفتن نمی ماند:
·        «رفاه عمومی، نه ایدئال، نه آماج، نه مفهومی قابل درک، بلکه داروی قی آور (استفراغ آور)  است.»
·        (نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 1، پاراگراف 4)

14
·        همه تفاسیر نیچه راجع به «اصل سودمندی موازین اخلاقی برای جامعه»  (اوتیلیتارایسم)  از همین قرارند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر