انتقاد
رادیکال از اخلاق
از
سوفیست ها تا نیچه
پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
فرج الله میزانی
(جوانشیر)
بخش اول
«انتقاد»
·
استفاده از واژه «انتقاد» در مورد
نیچه ـ به عنوان سردمدار جدید انتقاد از اخلاق ـ نامناسب است.
·
اگر منظور از انتقاد، فرم های
متنوعی از مخالفت، عدم پذیرش و بیزاری از چیزی باشد.
1
·
نیت نیچه واپسین ـ علنا و آشکارا ـ
تمیز تزها و دلایل کافی و کامل برای پذیرش آنها، از تزها و دلایل ناکافی و ناقص
نبوده است.
2
·
این فرم از «انتقاد» (تمیز تزها و دلایل
کافی و کامل از تزها و دلایل ناکافی و ناقص) که برای کسب و کار فلسفی اهمیت تعیین
کننده دارد، کمترین انطباقی با کسب و کار نیچه نداشته است.
3
·
هم طرز تفکر نیچه و هم انتقاد او
ازا خلاق از آنچه ما به عنوان فلسفه می فهمیم، فرسنگ ها فاصله داشته اند.
4
·
نه فقط اثر شاعرانه نیچه تحت عنوان
«چنین گفت، زرتشت»، بلکه حتی بخش اعظم آثار او را به دشواری می توان جزو آثار فلسفی
محسوب داشت.
5
·
نیچه که «طرفداری اش از سیستم، ناقض
طرفداری از برقراری حق» می گشت و «صراحت توهین آمیز» او برخی از فلاسفه را به خشم می آورد، ترجیح می
داد که افکار خود را در فرم پرت و پلای پر هارت و پورت و چه بسا با «پتک» تبیین دارد.
·
(نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 6، ص 63، 111)
·
(مجموعه آثار، جلد 6، ص 55)
6
·
نیچه همواره به جای استدلال، شعار
می دهد.
7
·
در آثار نیچه بندرت می توان به تزی
برخورد کرد که با دقت توسعه داده شده باشد.
8
·
نیچه هرگز به چالش بنیادی با نظرات
مخالف نمی پردازد.
9
·
چالش مستقیم نیچه با نظرات اخلاقی که
در مباحث جاری در زمان حیات او و در سنت رایج، مطرح بوده اند، از لفاظی های پرخاش آمیز
فراتر نمی رود.
10
·
تمایل اصلی نیچه در محاکمه سر پائی
مخالفین او خلاصه می شود.
11
·
نیچه برای رسیدن به حساب نظراتی از
کانت، به جملات پر قوت پر زرق و برقی قناعت می ورزد:
·
«فرامین اخلاقی بی چون و چرای کانت بوی قساوت
می دهند.»
·
(نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 2، پاراگراف 6)
·
(سیمون، «اخلاق در آثار کانت و نیچه»)
12
·
وقتی نیچه سودای صحبت راجع به «اصل
سودمندی موازین اخلاقی برای جامعه» (اوتیلیتاریسم) را بر سر دارد، همواره به
بدترین توهین نسبت به «اخلاق مندی انگلیسی» دست می زند و به هر چه بریتانیائی دم دست
بیابد، یورش می برد:
·
«این انگلیسی ها به اندازه سر موئی
حتی نژاد فلسفی نیستند.»
·
(«در فراسوی نیک و بد»، پاراگراف 228)
·
(«در فراسوی نیک و بد»، پاراگراف 252)
13
·
بدین طریق راجع به خود موضوع بحث،
حرفی برای گفتن نمی ماند:
·
«رفاه عمومی، نه ایدئال، نه آماج، نه مفهومی
قابل درک، بلکه داروی قی آور (استفراغ آور) است.»
·
(نیچه، «مجموعه آثار»، جلد 1، پاراگراف 4)
14
·
همه تفاسیر نیچه راجع به «اصل
سودمندی موازین اخلاقی برای جامعه» (اوتیلیتارایسم)
از همین قرارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر