تحلیلی از
ید الله سلطانپور
ید الله سلطانپور
چرا
هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟
·
سؤال اما این است که مفهوم «فقدان
شخصیت منحصر به فرد» در اعضای جامعه به چه معنی است؟
1
چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟
چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟
·
فقدان شخصیت منحصر به فرد، بیشک به
معنی فقدان شخصیت بطور کلی نیست.
·
به معنی بی شخصیتی اعضای جامعه نیست.
·
بلکه به معنی داشتن شخصیت یکسانی
است.
·
این اما به چه معنی است؟
2
چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟
چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟
·
این به معنی فقدان هویت منحصر به
فرد در اعضای جامعه است.
·
این بدان معنی است که هیچکس هویت
خاص خود را ندارد.
·
به عبارت دیگر، همه اعضای جامعه (و
یا هر آنچه از جامعه باقی مانده) هویت واحدی دارند.
·
همه از دم، شبیه همدیگرند.
·
به احتمال قوی، منظور اصلی فتوره
چی نیز همین است:
چرا
کار و بار «لوس بازی» سکه شده؟
چرا همه مثل هم حرف میزنند
«اون اتفاق باحاله»
«می دونی آدما»
«ای جانم»
«ازت راضی ام»
و ...
چرا زنان و دختران ادای نوزادان را در می آورند
و
مردان و پسران فقط لودگی می کنند؟
چرا همه مثل هم حرف میزنند
«اون اتفاق باحاله»
«می دونی آدما»
«ای جانم»
«ازت راضی ام»
و ...
چرا زنان و دختران ادای نوزادان را در می آورند
و
مردان و پسران فقط لودگی می کنند؟
3
·
منظور اصلی و دقیق فتوره چی در همه
این تجارب عینی اش نیز فقدان هویت منحصر به فرد در اعضای جامعه است.
·
همه مثل هم رفتار می کنند.
·
آن سان که تمیز یکی از دیگری محال
است.
·
همه زنان و دختران ادای نوزادان را
در می آورند و هم مردان و پسران لودگی می کنند.
4
·
اگر به جای زنان و دختران و مردان
و پسران، آجرها هم مورد بررسی فتوره چی قرار می گرفتند، او بیشک همین حکم را راجع
به آجر ها صادر می کرد.
·
چون آجر ها هم هویت واحدی دارند و
نه هویت منحصر به فردی.
·
اگر مفهوم عام تر از آجر بجوییم،
می توانیم به مفهوم مهره برسیم.
·
این در هر صورت بدان معنی است که
اعضای جامعه نخست هویت زدائی شده اند، بعد با هویت واحدی پر شده اند.
·
یعنی اعضای جامعه مهره واره شده
اند.
5
·
ما در این صورت با دیالک تیک جدیدی
در کشور عه هورا سر و کار پیدا می کنیم، که جای دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را
گرفته است.
·
ما با دیالک تیک طبقه حاکمه و مهره
سر و کار پیدا می کنیم.
·
کشور عه هورا بدین طریق به صحنه
شطرنج شباهت پیدا می کند که طبقه حاکمه ـ به مثابه شطرنج باز ـ مهره ها را بنا بر
منافع خود جا به جا می کند.
6
·
چند سال قبل ترانه ای به نام «آجر دیگری
در دیوار» از پینک فلوید معروفیت جهانی کسب کرد.
·
موضوع این ترانه نیز احتمالا روند آجر
واره سازی اعضای جامعه از همان اوان کودکی و بنای دیوار با آنها بوده است.
·
سلب هویت از اعضای جامعه و مهره
واره سازی آنها بوده است.
·
سلب آدمیت از اعضای جامعه و آجر واره
سازی آنها، چیز واره سازی آنها بوده است.
·
این اما بلحاظ فلسفی به چه معنی
است؟
7
·
برای پاسخ به این پرسش به یکی از شناخت
افزارهای مهم مارکسیستی ـ لنینیستی نیاز داریم:
·
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
·
طبقه حاکمه سوبژکت اجتماعی را، یعنی
اعضای جامعه را و قبل از همه طبقه کارگر را سلب سوبژکتیویته (فاعلیت) کرده است.
·
یعنی تا اسفل السافلین اوبژکت تنزل
داده است.
·
چیز واره کرده است.
·
یعنی توان تاریخسازی آنها را از
بین برده است.
8
·
محتوای سخنان فتوره چی نیز حاکی از
همین فاجعه است:
·
اعضای جامعه دیگر، آدم به معنی
حقیقی کلمه نیستند.
·
در بهترین حالت مهره واره اند،
بازیچه واره اند، عروسک کوکی واره اند.
·
اعضای جامعه اکنون آجر واره اند که
با آنها می توان مسجدی، برجی، گرمابه ای ساخت.
·
این باز هم بهتر از هیچ است.
·
هراس اما از این است که اعضای جامعه
نه آجر واره، بلکه زباله واره شوند و به هیچ دردی نخورند.
·
فروغ همین آژیر خطر را چند دهه قبل
کشیده است:
خاموش شد
و پهنه وسیع دو چشمش را
احساس گریه، تلخ و کدر کرد:
آیا شما که صورت تان را
در سایه ی نقاب غم انگیز زندگی
مخفی نموده اید،
گاهی به این حقیقت یأس آور، اندیشه می کنید
که
زنده های امروزی
چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند؟
و پهنه وسیع دو چشمش را
احساس گریه، تلخ و کدر کرد:
آیا شما که صورت تان را
در سایه ی نقاب غم انگیز زندگی
مخفی نموده اید،
گاهی به این حقیقت یأس آور، اندیشه می کنید
که
زنده های امروزی
چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند؟
9
·
این اما بدان معنی است که این روند
مسخ اعضای جامعه، قدمتی دیرین دارد و در بهترین
حالت به زمان حیات فروغ تیز اندیش می رسد.
·
سؤال اکنون این است که طبقه حاکمه به
چه طریق و با چه ترفندی به این پدیده جامه عمل پوشانده و می پوشاند؟
10
·
اتفاقا در سال 1991، فیلمی تحت
عنوان «کافکا» در مقیاس جهانی نشان داده شد که نقش اصلی را، یعنی نقش کافکا را جرمی
ایرن به عهده داشت:
·
در این فیلم، طبقه حاکمه در مراکز
جراحی جدیدی کله اعضای جامعه را مانی پولیزه و انسان ها را هویت انسانی زدائی می
کرد.
·
آن سان که آنها مسخ می شدند و به
دد واره های هولناکی در هیئت آدمیان استحاله می یافتند و فونکسیون جلادان قوی پنجه بی
خبر از خرد را در زمینه کشتار اندیشندگان جامعه به عهده می گرفتند.
11
·
فاجعه کنونی در مقیاس جهانی نتیجه
توطئه از دیرباز طرح ریزی، برنامه ریزی و عملی شده ی طبقه حاکمه است.
·
دیری است که ایراسیونالیسم (خردستیزی)
به یکی از ستون های اصلی عمارت ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه بدل شده است.
·
مؤسس اصلی ایراسیونالیسم، نیچه
بوده است.
·
ایراسیونالیسم دیری است که در فرم
های متنوع آشکار و مستوری در مقیاس جهانی اشاعه وسیع و همه جانبه می یابد.
·
در این مدت سی و اندی سال در کشور
عه هورا نیز علاوه بر انواع سنتی ـ مذهبی ایراسیونالیسم، بخش اعظم ادبیات جهانی
مربوطه ترجمه و توزیع شده است.
·
مراجعه کنید به خرد، خردستیزی (ایراسیونالیسم)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر