دیالک تیک
اثری از
واترهاوس
پروفسور
الفرد کوزینگ
برگردان شین
میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
پروفسور کلکته چی
که نابه هنگام
رفت و ما ماندیم
در حسرت دیدار
دوباره اش.
دیالک تیک
ماتریالیستی ـ مارکسیستی
ادامه
2
فیشته
یوهان گوتلیب
فیشته (1762 ـ 1814)
از برجسته ترین
نمایندگان ایدئالیسم آلمانی
·
فیشته در توسعه دیالک تیک مفهومیت
ایدئالیستی گام مهمی به پیش برمی دارد.
·
سوبژکت در فلسفه
ایدئالیستی ـ ذهنی او جهان عینی را در روند دیالک تیکی توسعه مفهومی بوجود می آورد.
3
شلینگ
·
شلینگ از جهات مختلف نظریه توسعه
دیالک تیکی را غنا می بخشد و در تدوین مسائل دیالک تیکی منفرد بیشماری نقش
بسزائی ایفا می کند.
4
هگل
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ1831 )
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه
حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف
علوم فلسفی
1
·
فلسفه کلاسیک آلمان و دیالک تیک
ایدئالیستی در فلسفه هگل به کمال خود می
رسند.
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم، «در سیستم هگل فلسفه نوین، یعنی فلسفه
کلاسیک آلمان به نقطه اوج خود رسید.
·
در سیستم فلسفی هگل ـ
برای اولین بار ـ (و این خدمت بزرگ او ست) کل جهان
طبیعی، تاریخی و روحی بمثابه روندی،
یعنی در حرکت، تغییر، تحول و توسعه بی وقفه
مطرح گردید و در جهت اثبات پیوند درونی موجود
در این حرکت و توسعه تلاش به عمل آمد.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 26)
2
·
در فلسفه ایدئالیستی ـ عینی
هگل این روح
است که در روندی دیالک تیکی پله به پله بالاتر
فرا می رود، همواره ـ بطور قانونمند ـ فرم های
نوینی به خود می گیرد و همزمان به خود شناسی
نایل می آید.
3
·
این روح که هگل تعالی آن را به صورت مفاهیم
مطرح می سازد، چیزی جز روند تفکر نیست که خود
را از سوبژکت جدا کرده، خود مختار شده و بصورت
روند جهانی مطلق در آمده است.
3
·
اما هگل در این فرم وارونه با اتکاء به وسعت نظر خویش و دانش دایرة
المعارفی اش، علوم زمان خود را بخدمت می گیرد تا در کل هستی، در طبیعت، تاریخ و تفکر به اثبات وجود پیوند درونی، توسعه و تضادها نایل آید.
4
·
دیالک تیک ایدئالیستی هگل حاوی محتوای واقعی است.
·
زیرا در توسعه عرفانی گشته روند
تفکر، توسعه واقعی جهان مادی در قانونمندی
دیالک تیکی اش، بخشا آگاهانه توضیح داده می شوند و بخشا بطرزی نبوغ آمیز
تخمین زده می شوند.
5
·
بنابرین، سیستم هگل ـ به قول مارکس، انگلس
و لنین ـ «بلحاظ متد و محتوا، ماتریالیسمی است که بطور ایدئالیستی
روی کله اش قرار داده شده است.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 22، لنین جلد 38، ص
226)
6
·
هگل اولین خردمندی
است که در تاریخ تفکر فلسفی، قوانین عام دیالک تیک را
فرمولبندی کرده است:
1
·
او حرکت و توسعه را
بمثابه گذار از تغییرات کمی به حالات کیفی نو
فرمولبندی کرده است.
2
·
او حرکت و توسعه را
بمثابه پیدایش و حل تضادها فرمولبندی کرده است.
3
·
او حرکت و توسعه را
بمثابه نفی نفی فرمولبندی کرده است.
4
·
او در تضاد، سرچشمه و نیروی محرکه هر نوع توسعه را باز شناخته اشت:
الف
·
تضاد «ریشه هر حرکت و ریشه هر حیاتمندی
است.
ب
·
فقط زمانی که چیزی تضادی در خود دارد،
حرکت می کند و دارای نیروی محرکه و کردوکار است.»
·
(هگل، «منطق»، جلد 2، ص 1 و 2)
5
·
هگل متد فکری دیالک تیکی خود را در تجزیه و تحلیل
انتقادی ژرف و پیگیر شیوه تفکر متافیزیکی
توسعه و تکامل داده است.
·
شیوه تفکر متافیزیکی ئی که با مفاهیم
ایزوله شده و مرده و با دستورالعمل های یکسونگرعمل می کرد، بی توجه به حرکت
مفاهیم، بی توجه به گذار متقابل آنها به یکدیگر و بی توجه به نسبی بودن دستور
العمل ها بود.
6
·
دیالک تیک اما بنظر هگل
نه «هنرنمائی است» و نه « تأملات تاب بازانه ذهنی است.»
·
(هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف 81)
7
·
«دیالک تیک در وهله اول عبارت است از طبیعت خودی و حقیقی تعین های
فهم.
8
·
دیالک تیک در وهله اول عبارت است از طبیعت خودی و حقیقی
چیزها.
9
·
دیالک تیک در وهله اول عبارت است از طبیعت خودی و حقیقی
کلا هر آنچه که محدود است و پایان پذیر است.»
10
·
«و لذا دیالک تیک روح
پوینده برخورد علمی را تشکیل می دهد.
11
·
دیالک تیک اصلی است که تنها ببرکت آن پیوند و ضرورت ذاتی به درونمایه علوم راه می یابد و
معراج راستین و نه نمودین فانی و پایان پذیر
در آن است.»
·
(هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف 81)
12
·
دیالک تیک بنظر هگل
بطور اوبژکتیف (عینی)
تعیین می شود:
·
«زیرا متد عبارت است از آگاهی
به فرم خودجنبی درونی محتوای آن.»
·
(هگل، «منطق»، مقدمه)
13
·
متد دیالک تیکی عبارت است از «مفهومی که خودآگاه است، مفهومی
که خود را به عنوان مطلق ـ هم بلحاظ اوبژکتیف و هم بلحاظ سوبژکتیف ـ موضوع بررسی
خود قرار می دهد.»
14
·
متد دیالک تیکی عبارت است از «حرکت خود مفهوم» و لذا آن «نیروی
عام و بطور کلی بی پایانی است که در برابرش هیچ اوبژکتی
را تاب مقاومت نیست.
15
·
از این رو می توان گفت، متد
دیالک تیکی عالی ترین نیرو ست.
16
·
متد دیالک تیکی نه تنها نیروی
یگانه و مطلق خرد است، بلکه همچنین عالی ترین
نیروی محرکه یگانه خرد است، تا بکمک خود، خود را در همه اشیاء بیابد و
بشناسد.»
·
(هگل، «منطق»، جلد 2، ص 3 و 3)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر