پروفسور دکتر ورنر هوفمن
برگردان میم حجری
فصل سوم
شرایط تاریخی آغازین قدرت شوراها
ادامه
·
ما اکنون به جائی رسیده ایم که
بتوانیم پاسخ در خوری به پرسش «استالینیسم در واقع
چیست؟» بدهیم.
1
·
از آنچه که ذکرش گذشت، معلوم می
شود که استالینیسم عبارت بود از حد بالائی از فونکسیون اجبار،
که می بایستی از طبیعت وظایف خود تعیین کرده ی دولت
شوروی و ارگان های مربوطه نشو و نما یابد و در عین حال، جای تصحیحگرهای اجتماعی و نهادین
مهم در زمینه استفاده از قدرت، خالی بود.
·
چیزی که در جامعه تمایزمند بطور
تاریخی توسعه یافته وجود دارد.
2
·
با کشف نیاز به اجبار، اما فقط یکی
از پیش شرط های استالینیسم شناخته می شود، نه خود
استالینیسم.
3
·
ارزیابی افراط استالینیسم
در استفاده از قدرت، بمثابه یک نتیجه اجتناب ناپذیر ناشی
از شرایط موجود، به معنی دترمینیسم تاریخی
اشتباه آمیزی خواهد بود.
4
·
استالینیسم را باید، قبل از همه، به
معنی زیاده روی در استفاده از قدرت تلقی کرد.
·
زیاده روی ئی که بر وظایف «دیکتاتوری تربیتی» مبتنی نبوده و بلحاظ عینی (اوبژکتیف) «ضرورت» نداشته است.
5
·
استالینیسم را
می توان به اختصار به شرح زیر تعریف کرد:
الف
·
استالینیسم یعنی حل همه
مسائل با استفاده از قدرت.
ب
·
استالینیسم یعنی خواستن،
توانستن است.
ت
·
استالینیسم عبارت است از اوپورتونیسم خاص قدرت بر اساس عام
یک جامعه پرولتری.
6
·
شرط اجتماعی استالینیسم، عبارت از این است، که رهبر برای مدتی، از پایگاه
اجتماعی هنوز توسعه نیافته اش، استقلال نسبی
کسب می کند.
7
·
بدین طریق، دیکتاتوری مذکور پرولتاریا
برای مدتی طولانی، خصلت یک دیکتاتوری وکالتی کسب
می کند.
·
دیکتاتوری وکالتی ئی که در آن، قدرت دولتی نسبت به موکل
اجتماعی واقعی خویش بیگانه گشته است.
پایان فصل سوم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر