ما همه از دم، منحصر بفردیم!
گاف سنگزاد
• حریفی بر سر چهار راه ایستاده بود و شعاری را به نعره تحول این و آن می داد:
• «هیچکس بر من برتری ندارد.
• چون همه ما به سهم خویش، منحصر بفردیم!»
• اندیشنده ـ زیر لب ـ به زمزمه گفت:
• «ببین بورژوازی به چه حال و روزی افتاده!
• روزی روزگاری غول های فکری عظیمی از قبیل کانت و فیشته و هولباخ و فویرباخ، برابری انسان را با اصل قرار دادن آن، با انسان ـ سانتریسم (انسان ـ مرکزی) اثبات می کردند و امروز، شعار سر چهار راهی خود را با توسل به منحصر به فردی کذائی هر کس پر می کنند.
• در واقعیت خشن و خونین روزمره، فرد ایزوله و انتزاعی بر تخت مجازی می نشیند، مطلق و ممتاز می شود تا انسان مشخص، حقیقی و نوعی بیرحمانه، آگاهانه و بربرمنشانه لگدمال شود.
• بنی آدم اعدای یکدیگرند!
• هیچکس در حرف بر هیچکس برتری ندارد، فقط طبقه حاکمه بی صورت و بی سیرت تمام ارضی است که در عمل بر همه چیز و همه کس مسلط و از همه چیز و همه کس برتر است.
ما در تیره ترین دوران ها بسر می بریم، تیره تر از دوران تیره برتولت برشت، حتی!»
مراجعه کنید به ایندیویدوئالیسم (فردگرائی، اصالت فرد)
پایان
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر