۱۳۹۹ اسفند ۱۱, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۰۷)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هفدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۰)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

نه گر دستگیری کنی، خرمم

نه گر سر بری، بر دل آید غمم

 

معنی تحت اللفظی:

برای من محبت و شهادت

یکسان است.

 

سعدی

برای دادن اندرز فئودالی

از

کیسه خلیفه می بخشد.

 

نیکمرد

در این بیت شعر،

 برای نشان دادن بی اعتنائی و بی خیالی مطلق خویش نسبت به زندگی و مرگ، مثل حافظ حدود یکصد سال بعد، دیالک تیک  عینی هستی را انکار می کند و علامت تساوی میان همه اضداد می گذارد.

 

نیکمرد

 دیالک تیک مهر و قهر

را

 به شکل دیالک تیک دستگیری و (۱) بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

نیکمرد

 دیالک تیک مهر و قهر

 را

به شکل دیالک تیک دستگیری و گردن زنی (سر بری) بسط و تعمیم می دهد

 و

دو قطب متضاد مهر (دستگیری) و قهر (گردن زنی)

را

در یکدیگر، ذب می کند.

 

اما همه این تشبثات در عالم خیال و پندار صورت می گیرند.

چرا که دیالک تیک هستی

عینی

  است

 و

نمی توان آن را در عالم پندار تار و مار ساخت.

 

بشر را نه جز چراغ همیشه فروزان دیالک تیک، چراغی است و نه بهتر از دیالک تیک همراه و پیشوائی است.

 

نیکمرد مظهر طغیان نیهلیستی است و آدمی را بی اختیار یاد قهرمانان کامو می اندازد.

 

نارضایتی می تواند در غیاب شعور انقلابی، به اشکال ایراسیونالیستی (ضد عقلی)

فوران کند

و

خردستیز

به

خودستیزی روی آورد.

 

او از ستم و استثمار طبقه حاکمه به تنگ آمده است و به سبب نداشتن آلترناتیو

بی امید و بی فردا ست.

 

 

برای او ماندن و مردن یکسان است.

این به معنی سقوط انسان به درجه بهایم است.

این به معنی له و لورده کردن بی پروای عقل و اوج خردستیزی و خودستیزی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر