۱۳۹۹ فروردین ۱۳, چهارشنبه

پوزیتیویسم


 
 پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان 
شین میم شین 


۱
·    پوزیتیویسم جریانی در فلسفه ایدئالیستی است.

۲
·    پوزیتیویسم از تزی شروع به حرکت می کند که همه دانش اصیل و «پوزیتیو» (مثبت)، فقط و فقط به مثابه نتیجه علوم منفرد خاص (مثلا فیزیک، شیمی، بیولوژی و غیره) و یا به مثابه نتیجه ترکیبی از علوم منفرد خاص (مثلا بیوفیزیک = ترکیبی از بیولوژی و فیزیک، ژئوشیمی = ترکیبی از ژئولوژی (زمین شناسی) و شیمی و غیره) می تواند کسب شود.
·    به نظر پوزیتیویسم، فلسفه به عنوان علم خاص که پژوهش محتوایی واقعیت را پیشه می کند، حق حیات ندارد.

۳
·    پوزیتیویسم به معنی محدود کلمه از موضع معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) و متدئولوژیکی (متدشناسی، روش شناسی) مبتنی بر بیواسطگی شروع به حرکت می کند.
·    برای پوزیتیویسم، منبع و سرچشمه هر شناختی چیزی است که به طور بیواسطه وجود دارد.

۴
·    (این بدان معنی است که پوزیتیویسم فقط و فقط شناخت بیواسطه را معتبر می داند.

۵
·    بدین طریق فقط چیزهای منفرد، خاص، مشخص، تصافدی و استثنائی می توانند شناخته شوند.

۶
·    مثلا فقط سیب را می توان تجزیه و تحلیل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی کرد و شناخت.
·    ولی میوه را نمی توان شناخت.

۷
·    برای اینکه میوه نه چیزی منفرد و خاص و مشخص، بلکه مفهومی بیولوژیکی است که عام است و کل است و مجرد است.

۸
·    از این رو، پوزیتیویسم دشمن حقیقت است.
·    برای اینکه حقیقت نه در منفرد و مشخص و خاص و جزء، بلکه در عام و کل است.

۹
·    فلسفه علمی (ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی، تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی) نتایج و دستاوردهای علوم منفرد (فیزیک و شیمی و بیولوژی و غیره و علوم منفرد مرکب (بیوفیزیک و بیوشیمی و غیره)) را تجرید می کند.

۱۰
·    یعنی از خطه منفرد و خاص به عالم عام ارتقا می دهد.
·    از خطه جزء به عالم کل ارتقا می دهد.

۱۱
·    یعنی از سرحدات جزء و منفرد پا فراتر می نهد و به کشف حقیقت نایل می آید.

۱۲
·    مثال:
·    فلسفه علمی، بقال را نه فقط به مثابه منفرد و فرد، بلکه به مثابه طبقه مورد بررسی قرار می دهد.
·    به مثابه خرده بورژوزای.

۱۳
·    فلسفه علمی، آخوند را به مثابه روحانیت، کارخانه دار را به مثابه طبقه سرمایه دار، یعنی به مثابه بورژوازی، کارگر را به مثابه پرولتاریا و یا طبقه کارگر مورد تحلیل قرار می دهد.

۱۴
·    یعنی به طرز با واسطه به شناخت چیزها نایل می آید.

۱۵
·    در نتیجه، فلسفه علمی در جزء و منفرد و فرد و مهره و استثناء و تصادف درجا نمی زند.
·    بلکه به عالم کل، عام و قاعده و ضرورت قدم می گذارد.
·    مترجم)

۱۶
·    مشخصه مهم پوزیتیویسم در علوم اجتماعی (علم الجامعه) و به ویژه در جامعه شناسی، دو مرحله توسعه خاص زیر است:

مرحله اول

۱
·    اولین مرحله توسعه خاص پوزیتیویسم در سال های ۳۰ قرن نوزدهم به مثابه واکنش به انقلاب فرانسه، به ایده و اندیشه روشنگری فرانسه و به فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان تشکیل می شود.

۲
·    نمایندگان پوزیتیویسم در این مرحله توسعه خاص به اعلام آزادسازی علوم اجتماعی از سلطه متافیزیک فلسفی و تشکیل علم پوزیتوی (مثبتی) از جامعه پرداختند.

۳
·    مشخصات مهم این پوزیتیویسم به شرح زیر بوده اند که دعاوی پوزیتیویسم را عملا نقش بر آب ساخته اند:
 
الف
·    ناتورالیسم مبتذل (ولگر)

ب
·    آهیستوریسم (تاریخ گرایی ستیزی)

پ
·    اگنوستیسیسم (ندانم گرایی، لاادریت)

ت
·    ایدئالیسم مستور و مخفی 

مرحله دوم

 ۱
·    دومین مرحله توسعه خاص پوزیتیویسم را نئوپوزیتیویسم تشکیل می دهد.

۲
·    علل تشکیل نئوپوزیتیویسم به شرح زیر بوده اند:

الف

۱
·    از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم، ایده ئولوژی بورژوایی به موضعگیری علنی هرچه بیشتر بر ضد مارکسیسم می پردازد.

۲
·    آماج ایده ئولوژی بورژوایی رد آموزه های ماتریالیسم تاریخی و مبارزه با آن بود که به طور مستمر اشاعه و گسترش می یافت.

۳
·    این فونکسیون پوزیتیویسم در جامعه شناسی به مثابه واکنش بر ماتریالیسم تاریخی در توسعه بعدی پوزیتیویسم تقویت شد.

ب

۱
·    تحت تأثیر انتقاد از مرحله اول توسعه پوزیتویویسم، جامعه شناسی پوزیتیویستی و بحران درونی اش، جامعه شناسی بورژوایی به علمی امپیریستی (تجربه گرایی) مبدل می شود.

۲
·    نئوپوزیتویسم به مثابه علمی امپیریستی، پدیده ها و روندهای اجتماعی را مجزا (ایزوله) از پیوند کلی جامعه مورد مطالعه قرار می داد و برای تعمیم تئوریکی پشیزی ارزش قایل نمی شد.

·    (یعنی نئوپوزیتیویسم در خطه منفرد و خاص و جزء پرسه می زند و گرد و خاک به راه می اندازد و هر توجهی به عالم عام و کل را تحقیر و تمسخر می کند و متافیزیکی قلمداد می کند.
·    مترجم)

۳
·    نئوپوزیتیویسم در جامعه شناسی بورژوایی کنونی به دو طریق زیر واقعیت می یابد:

الف
·    پوزیتیویسم اولا به طرز تعیین کننده ای توسعه جامعه شناسی را تحت تأثیر قرار می دهد:
·    پوزیتیویسم منطق و متدئولوژی خاصی را برای علوم اجتماعی (علم الجامعه) سرهم بندی می کند که مشخصات مهم شان به شرح زیر بوده اند:

۱
·    اولا در انکار قانونمندی های عینی در حیات جامعه ای (زندگی اجتماعی) بوده است.

۲
·    ثانیا در امکان ناپذیر قلمداد کردن پیش بینی جامعه ای در حیات اجتماعی بوده است.

ب
·    پوزیتیویسم ثانیا مسئله گزاری تئوریکی (تعیین تئوریکی مسئله) در جامعه شناسی را تحت تأثیر تعیین کننده قرار داد.

۱۷
·    در سال های اخیر، سمتگیری جدیدی در جامعه شناسی بورژوایی تشکیل شده است.

۱۸
·    گرایشی بر ضد امپیریسم توسعه یافته است.
·    گرایشی که مشخصه اش نزدیک تر شدن جریانات سوسیولوژیکی مختلف به یکدیگر است.

۱۹
·    این نزدیک تر شدن با جست و جوی امکان تئوری سازی عام در رابطه بوده است.

۲۰
·    نمایندگان این گرایش به شرح زیر بوده اند:

الف
تالکوت پارسونس
(۱۹۰۲ ـ ۱۹۷۹)
جامعه شناس امریکائی
تئویسین سرشناس
(۱۹۴۵ ـ ۱۹۶۰)
تئوری های او:
تئوری عمل وولونتاریستی (اراده گرایی)
فونکسیونالیسم ساختاری
سیستم، اوولوسیون، شرایط انسانی
·    ت. پارسونس
ب
·    ر. مرتون
پ
·    ه. ستربرگ
ت
·    ر. کونیگ و غیره

۲۱
·    برای جامعه شناسی پوزیتیویستی قرن ۱۹ دو اصل حائز اهمیت خاصی بوده اند:

الف
·    اولا جامه به مثابه اندام (ارگانیسم) در نظر گرفته می شد.

ب
·    ثانیا ایده اوولوسیون اجتماعی در تئوری های جامعه شناسی نقش برجسته ای بازی کرده است.

·    مراجعه کنید به اوولوسیون، روولوسیون (تکامل، انقلاب)

۲۲
·    این دو اصل در جامعه شناسی الف. کومته و ه. اسپنسر به مثابه وحدتی تضادمند طرح ریزی شده بودند.

۲۳
·    به همین دلیل پس از کومته و اسپنسر، دو مکتب سوسیولوژیکی مختلف تشکیل شدند:

الف
آگوست کومته
(۱۷۹۸ ـ ۱۸۵۷)
ریاضی دان، فیلسوف، منتقد مذهب، از بنیانگذاران جامعه شناسی

·    مکتب ارگانیکی (مبتنی بر اصل ارگانیسم) توجه خود را مبذول پژوهش ساختار اجتماعی جامعه کرد.
·    در کانون این مکتب، آموزه استاتیک (ایستایی) اجتماعی کومته قرار داشت.

ب
هربرت اسپنسر
(۱۸۲۰ ـ ۱۹۰۳)
فیلسوف و جامعه شناس
مؤسس تئوری اوولوسیون
از پیشقزاولان سوسیال ـ داروینیسم

·    جریان سوسیال ـ داروینیستی در جامعه شناسی در صدد کشف منبع توسعه اجتماعی بود.
·    در کانون این جریان سوسیولوژیکی، آموزه دینامیک اجتماعی، آموزه تئوری پیشرفت کومته قرار داشت.

۲۴
·    پوزیتیویسم این مرحه توسعه در جامعه شناسی بورژوایی را می توان به شرح زیر مشخص کرد:

۱
·    علم باید به مشاهده و تنظیم صرف پدیده ها قناعت ورزد.

۲
·    مسئله مربوط به علل و قانونمندی های عینی روند توسعه جامعه مسئله گزاری متافیزیکی است.

·    (پوزیتویسم هر چه باب میلش نباشد، بر پیشانی اش مهر متافیزیکی می کوبد.
·    متافیزیکی، فحش واژه پوزیتویسم است.
·    بدین طریق هر تفکر علمی ـ فلسفی را از طاقچه بالا تحقیر می کند. مترجم)

۳
·    مبنای استاتیک اجتماعی کومته این بود که جامعه را باید به مثابه ارگانیسم (اندام) در نظر گرفت.
·    ارگانیسمی که در آن، اجزای منفرد کل جامعه به طرز ارگانیکی (عضوی) با یکدیگر در رابطه اند و فقط در وحدت شان قابل فهمند.

۴
·    واحد بنیادی جامعه به نظر کومته، نه فرد، بلکه خانواده است.

۵
·    با این طرز بینش، روابط تعاون تقدم کسب می کنند که مبتنی بر تقسیم جامعه ای (اجتماعی) کارند.

۶
·    کومته، تقسیم جامعه ای کار را از موضع پسیکولوژیکی (روانشناسی) در نظر می گیرد و وابستگی آن به توسعه نیروهای مولده را نادیده می گیرد.

۷
·    به همین دلیل، مواعظ او راجع به گروه ها و طبقات اجتماعی، انتزاعی می مانند.

۸
·    پیشرفت در تئوری کومته، به مثابه توسعه ساده محسوب می شود.

·    مراجعه کنید به توسعه، پیشرفت.

۹
·    در قاموس کومته، توسعه جامعه ای از سه مرحله زیر می گذرد:

الف
·    از مرحله تئولوژیکی (فقهی)

ب
·    از مرحله متافیزیکی (ماوراء الطبیعه)

پ
·    از مرحله پوزیتیو (مثبت)

۱۰
·    قانون سه مرحله فوق الذکر، از دید کومته، قانون اساسی دینامیک اجتماعی است.

۱۱
جان استوارت میل 
(۱۸۰۶ ـ ۱۸۷۳)
فیلسوف و اقتصاد دان و از متفکران قرن نوزدهم
از نمایندگان کندنسیونالیسم
اشاعه دهنده پوزیتیویسم کومته ای

·    اشاعه پوزیتیویسم کومته ای و به رسمیت شناسی آن توسط جان استوارت میل صورت گرفت.

۱۲
·    اسپنسر تز اصلی کومته را قبول کرد و توسعه اش داد.

۱۳
·    اسپنسر در آثارش به ویژه بر وابستگی جامعه شناسی به بیولوژی تأکید داشت.

۱۴
·    مفهوم مرکزی (سانترال) اسپنسر، اوولوسیون (تکامل کذایی) است.

۱۵
·    اسپنسر می کوشد تا سیستم سوسیولوژیکی ئی از مواد اتنوگرافیکی (قوم نگاری) تشکیل دهد.

۱۶
·    اسپنسر بر پایه اتنوگرافی به تعریف مفاهیم زیر مبادرت می ورزد:

الف
·    به تعریف مفهوم جامعه
ب
·    به تعریف مفهوم رشد اجتماعی

پ
·    به تعریف مفهوم ساختار اجتماعی

ت
·    به تعریف مفهوم فونکسیون اجتماعی

ج
·    به تعریف سیستم های مختلف حیات جامعه ای

۱۷
·    جامعه در قاموس اسپنسر، چیزی کلی است.
·    مجموعه ای از عناصر است.
·    قابل قیاس با اندام و ارگانیسم است.

*****

۲۲
·    کومته و اسپنسر بر توسعه جامعه شناسی بورژوایی تأثیر بزرگی می گذارند.

۲۳
·    خطای خطیر توسعه جامعه شناسی بورژوایی را در این مرحله می توان در آثار کومته و اسپنسر به وضوح دید.

۲۴
·    خطای خطیر توسعه جامعه شناسی بورژوایی در این مرحله در ایدئالیسم و ناتورالیسم (اتنوگرافیسم، اولوسیونیسم، سوسیال ـ داروینیسم) کومته و اسپنسر است.

·    (ضمنا در سوبژکتیویسم کومته است:
·    اعلام مراحل سه گانه تئولوژیکی، متافیزیکی و مثبت (علمی ـ منفرد) برای جامعه بشری چیزی جز وارونه سازی دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت (اوبژکتیو و سوبژکتیو) و مطلق کردن سوبژکت (سوبژکتیو، شعور، شناخت) ضمن هیچ واره قلمداد کردن اوبژکت (اوبژکتیو، وجود، وجود اجتماعی، روندهای عینی جامعه) نیست. مترجم)

۲۵
·    کومته و اسپنسر خصلت طبیعی ـ تاریخی روندهای اجتماعی را نادیده می گیرند و مانع شناخت خودویژگی (خصوصیت، خاصیت، خاص وارگی) ارگانیسم های اجتماعی می شوند.

·    (یعنی میان پدیده ها، روندها و سیستم های ناتورال و سوسیال علامت تساوی می گذارند.  مترجم)

۲۶
·    البته، پوزیتیویسم، علیرغم این معایب و نواقص، در برخی از کشورها جنبشی مترقی بوده است.
·    پوزیتیویسم در کشورهایی که کلریکالیسم (فقاهت، شریعت، ولایت) بار به ویژه سنگینی بر دوش حیات فکری و روحی و روانی مردم بوده، جنبشی مترقی محسوب می شود.


۲۷
·    از احکام تئوریکی پوزیتیویسم، استنتاجات آته ئیستی (الحادی) در مبارزه بر ضد کلریکالیسم (روحانیت، فقاهت، ولایت) به عمل آمده است.

·    (اکنون جریانات مخالف کلریکالیسم اسلامی از برخی از افکار و احکام پوزیتویسم و سران آن، مثلا برتراند راسل و غیره برای مبارزه با تشیع و تسنن و غیره وسیعا بهره برمی گیرند.
·    این البته فرم دیگری از عوامفریبی است.
·    مبارزه بر ضد این گرایشات و تشبثات توسط طرفداران مارکسیسم الزامی است.
·    مترجم)

۲۸
·    دیگر نمایندگان مهم پوزیتیویسم در این دوره به شرح زیر بوده اند:

الف
·    کوه تت که در صدد تبیین کمی قانونمندی های اجتماعی برآمد.

ب
·    لو پلی که جریان سوسیوگرافیکی در جامعه شناسی را تأسیس کرد و ارقام مربوط به بودجه خانواده را به مثابه منبعی برای انالیز کمی مسائل اجتماعی مورد استفاده قرار داد.

پ
نمایندگان مکتب ارگانیکی

۱
·    الف. شفله
۲
·    الف. اسپیناس

۳
·    دیگر نمایندگان جامعه شناسی سوسیال ـ داروینیستی:

الف
·    ج. ده. گوبیناو

ب
·    ل. گوم پلوویچ

پ
·    ر. راتسندوفر
ت
·    الف اسمول و غیره

۲۹
·    به موازات جامعه شناسی سوسیال ـ داروینیستی در سال های ۶۰ و ۷۰ قرن ۱۹، جامعه شناسی پسیکولوژیکی تشکیل شد.

۳۰
·    مشخصه اصلی جامعه شناسی پسیکولوژیکی عبارت بود از نسبت دادن پدیده های اجتماعی به پدیده های پسیکولوژیکی.

۳۱
·    مهم ترین نماینده این جریان، جامعه شناس فرانسوی به نام گابریل تارده بود.

۳۲
·    دیگر نمایندگان این جریان به شرح زیر بوده اند:

الف
·    ل. اف. وارد

ب
·    اف. ها. گیدینگ
پ
·    گ. ها. کولی و غیره

۳۳
·    مسئله تئوریکی اصلی جامعه شناسی پسیکولوژیکی را شعور اجتماعی (شعور جامعه ای) تشکیل می داد.

۳۴
امیل دورکهایم
(۱۸۵۸ ـ ۱۹۱۷)
جامعه شناس فرانسوی

·    امیل دورکهایم بیشترین توجه خود را به مسئله متد اجتماعی معطوف داشته است.

۳۵
·    دورکهایم به لحاظ متدئولوژیکی، ناتورالیست و اوبژکتیویست است.

۳۶
·    دورکهایم تأکید بر آن دارد که فاکت های اجتماعی (تصورات اجتماعی هم از آنجمله اند) باید به طور اوبژکتیو (عینا) به مثابه چیزها در نظر گرفته شوند.
·    چیزهایی که در خارج از ذهن (ضمیر، روح، شعور) ما وجود دارند.

۳۷
·    دورکهایم بدین طریق به هویت (یکسانی) وجود اجتماعی (جامعه ای) و شعور اجتماعی (جامعه ای) می رسد و روابط جامعه ای اوبژکتیو را ناشی از «تصورات کلکتیو» می داند.

۳۸
·    نخستین بررسی های امپیریکی (تجربی) بزرگ دورکهایم در آثار زیر او مطرح شده اند:

الف
·    در اثر او تحت عنوان «راجع به تقسیم اجتماعی کار» (۱۸۹۳)

ب
·    در اثر او تحت عنوان «انتحار» (۱۸۹۷)

۳۹
·    واکنش ضد پوزیتیویستی در علم الجامعه (علوم اجتماعی) و جامعه شناسی در اوایل قرن بیستم هم علل ایده ئولوژیکی داشته است و هم علل اجتماعی:

الف
·    اولا اوولوسیونیسم ساده پوزیتیویسم نمی توانست به توضیح جهش ها و انقلاب ها در توسعه جامعه ای نایل آید.

ب
·    ثانیا رشد احزاب سوسیال ـ دموکراتیکی و نفوذ مارکسیسم بر طبقه کارگر و محافل روشنفکر به روی برگرداندن از پوزیتیویسم منجر می شد.
·    پوزیتیویسمی که بیانگر ایده ئولوژیکی بورژوازی لیبرال بود.

پ
·    ثالثا پوزیتیویسم دیگر نمی توانست مطالبات ایده ئولوژیکی بورژوازی امپریالیستی را بر آورده سازد.

۴۱
ویلهلم دیلتی
(۱۸۳۳ ـ ۱۹۱۱)
فیلسوف، روانشناس، پداگوگ آلمانی
از فلاسفه متعلق به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم آلمانی) 
او پدیده را نه بر بنیان قانونمندی های طبیعی، بلکه بر بنیان خودقانونمندی عالم روحی و روانی انسانی توضیح می داد.
او جزو مؤسسین علوم روحی محسوب می شود.
او ضمنا مؤسس متد هرمه نویتیک و روان شناسی فهمنده است.
او این متد را در آموزش جهان بینی بکار می بندد.
مؤلف آثار بیشمار

·    در آلمان، شالوده های به لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی تغییریافته، بازتاب خود را از سویی در جامعه شناسی مکتب بادیکی نئوکانتیانیسم ویلهلم دیلتی می یافت و از سوی دیگر در جامعه شناسی فرمال گئورگ سیمل.

گئورگ سیمل 
(۱۸۵۸ ـ ۱۹۱۸)
فیلسوف و جامعه شناس آلمانی
نماینده فرهنگفلسفه
مؤسس جامعه شناسی فرمال
درسنت فلسفه حیات
و
نئوکانتیانیسم

۴۲
ویلیام کارل امیل وبر
 (ماکس وبر)  
(۱۸۶۴ ـ ۱۹۲۰)
جامعه شناس، حقوقدان، ناسیونال ـ اکونوم آلمانی
از
 کلاسیک های جامعه شناسی، علوم فرهنگی ـ اجتماعی
به
لحاظ تئوری و مفهوم سازی مؤثر در زمینه های زیر:
جامعه شناسی اقتصادی
جامعه شناسی حاکمیت
جامعه شناسی مذهب
مؤسس اصل خنثائیت ارزش
آرامگاه او در هایدلبرگ است.
فرانک دپه او را «سوسیال ـ امپریالیست» می نامد.

·    ترکیبی از جامعه شناسی مکتب بادیکی نئوکانتیانیسم ویلهلم دیلتی و جامعه شناسی فرمال گئورگ سیمل با خطوطی از سنت پوزیتیویستی را می توان در «جامعه شناسی فهمنده» ماکس وبر پیدا کرد.

۴۳
فردیناند تونیس
(۱۸۵۵ ـ ۱۹۳۶)
جامعه شناس، اقتصاد دان طبیعی، فیلسوف آلمانی
مؤلف آثار بیشمار:
جامعه و همبود
به
 لحاظ معرفتی ـ نظری
طرفدار وحدت همه علوم بود

·    در نظر گرفتن جامعه شناسی، نه به مثابه تئوری توسعه جامعه ای، بلکه به مثابه تئوری فرم های اجتماعی با فردیناند تونیس شروع می شود.

۴۴
·    در جامعه شناسی فردیناند تونیس، از مسائل محتوایی صرفنظر می شود.

·    (یعنی در دیالک تیک فرم و محتوا، فرم مطلق می شود و محتوا فراموش. مترجم)

۴۵
·    فردیناند تونیس، کلیه مناسبات اجتماعی را به مثابه روابط ارادی تلقی می کند.
·    روابطی که فقط به طرز پسیکولوژیکی قابل فهمند.

۴۶
·    فردیناند تونیس، اراده را به دو نوع زیر تقسیم بندی می کند:

الف
·    اراده ماهوی
ب

·    اراده دلبخواهی (اراده مبتنی بر میل و هوس)

۴۷
·    فردیناند تونیس، بر اساس این دو نوع اراده، میان همبود و جامعه تفاوت می گذارد.

۴۸
·    فردیناند تونیس با این تیپولوژی انتزاعی ـ استقرائی اش توسعه تئوری سوسیولوژیکی بورژوایی را تحت تأثیر مهم قرار می دهد

۴۹
·    مؤسس آموزه رابطه، لئوپولد فون ویزه بود.

۵۰
·    مقولات بنیادی روندی که از رابطه میان افراد تشکیل می شوند، به نظر لئوپولد فون ویزه عبارتند از «فاصله» و «فضای (مکان) اجتماعی» 

۵۱
·    دلیل فرمالیسم و سوبژکتیویسم طرح لئوپولد فون ویزه این است که او به مفاهیم خود، تعین محتوایی اعطا نمی کند.

·    (یعنی مفاهیم جامعه شناسی لئوپولد فون ویزه توخالی اند.
·    بی محتوا هستند.
·    یعنی اصلا مفهوم نیستند.
·    واژه واره های بی معنی اند.
·    پوسته بی هسته اند. مترجم)

۵۲
·    متنفذترین نماینده رابطه نئوکانتیانیسم با پوزیتیویسم در جامعه شناسی آلمان، ماکس وبر بود.

۵۳
·    مفهوم متدئولوژیکی مرکزی در جامعه شناسی ماکس وبر، مفهوم «نوع ایدئال» (تیپ ایدئال) بوده است.

۵۴
·    تیپ های ایدئال در جامعه شناسی ماکس وبر را انعکاسات تشکیل نمی دهند.
·    یعنی نتیجه تجرید تئوریکی حقایق اجتماعی موجود نیستند.
·    بلکه از طریق ایدئالیزاسیون و راسیونالیزاسیون واقعیت،  تشکیل می شوند.

۵۵
·    بنیان این چیزهای فکری در مجردیت (انتزاعیت) خود فاقد واقعیات امور تجربی است.

۵۶
·    روند مفهوم سازی عرضه شده توسط ماکس وبر از طریق ایدئالیزاسیون در علوم مورد استفاده قرار می گیرند.

۵۷
·    خطای این ایدئالیزاسیون ماکس وبر این است که او اولا این روند مفهوم سازی را مطلق می کند.
·    ثانیا کلیه روابط مفاهیم با واقعیت را از بین می برد.


۵۸
·    مطالبه عاری از ارزش بودن (خنثی، بی طرف بودن) احکام در جامعه شناسی و در پژوهش های سوسیولوژیکی توسط ماکس وبر تأثیر بزرگی بر توسعه بعدی جامعه شناسی بورژوایی تا حال حاضر گذاشته است.

۵۹
·    این مطالبه ماکس وبر با اثر او تحت عنوان «عینیت شناخت در علوم جامعه ای و علوم اجتماعی ـ سیاسی» اعلام شده است.

۶۰
·    جامعه شناسان حق بررسی پدیده هایی را که ماکس وبر بررسی کرده، ندارند.

۶۱
·    آنها را باید خیلی ساده، با حقایق امور یکسان تلقی کنند.

۶۲
·    ماکس وبر برای احکام عاری از ارزش تنها در عرصه مربوط به پدیده های شهروندی ـ سیاسی اعتبار قایل می شود.

۶۳
·    این ادعای ماکس وبر مبنی بر اینکه علوم جامعه ای باید عاری از ارزش (خنثی، بی طرف) باشند، منجر به تبلیغ اوبژکتیویسم (عین گرایی) در جامعه شناسی بورژوازی شده است.

·    مراجعه کنید به اوبژکتیویسم، سایه دراز اوبژکتیویسم

۶۴
·    این به معنی حاضر بودن به خدمت چشم بسته به اثبات هر برنامه دلبخواه سیاسی است.

۶۵
·    این تصور ماکس وبر از وظایف جامعه شناسی نشان داد که او تا چه حدی جامعه شناسی را غلام حلقه به گوش جامعه بورژوایی می سازد.

۶۶
·    تأثیر ماکس وبر بر جامعه شناسی بورژویی، به ویژه بر جامعه شناسی امریکایی چشمگیر بوده است.

۶۷
·    تئوری های  سوسیولوژیکی زیر بر مبانی تئوریکی ماکس وبر استوار شده اند:

الف
·    «تئوری عمل اجتماعی» پارسونس

ب
·    «تیپولوژی سازنده» بکر

پ
·    «جامعه شناسی فهمنده» اسنانیه کی

۶۸
·    این امر دال بر ضد و نقیض بودن درونی نظرات ماکس وبر است.

۶۹
·    این تناقض مندی درونی نظرات ماکس وبر، تفسیر مختلف آموزه او را امکان پذیر می سازد.

۷۰
·    تبدیل جامعه شناسی بورژوایی به علمی امپیریکی (تجربی)، به تغییر محتوا و فونکسیون آن در جامعه منجر شد.

۷۱
·    علل این تغییر به شرح زیر بوده اند: 

الف
·    علت اول آن، اجتماعی بوده است:
·    بحران عمومی جامعه سرمایه داری بوده است.

ب
·    علت دیگر آن، توسعه پوزیتیویسم منطقی بوده است.

۷۲
ارنست ماخ
(۱۸۳۸ ـ ۱۹۱۶)
فیزیکدان، فیلسوف و تئوریسین علمی اطریشی
از
مؤسسین امپیریوکریتیسیسم
از
راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت

توسعه پوزیتیویسم منطقی و تأثیرش بر جامعه شناسی بورژوایی با ماخیسم شروع
·    می شود.

۷۳
·    ماخیسم، سنسوئالیسم (حسگرایی) سوبژکتیوی است.

۷۴
·    ماخیسم مدعی آن است که فقط سوبژکت وجود دارد و مجموعه شناخت در تجارب (دانش تجربی) سوبژکت فردی وجود دارد.

۷۵
·    ردیه درخشانی بر ماخیسم توسط لنین در اثر او تحت عنوان «امپیریوکریتیسیسم و ماتریالیسم» تحریر یافته است.

۷۶
·    تداوم پوزیتیویسم با توسعه پوزیتیویسم منطقی «محفل وین» صورت گرفت.

۷۷
·    نمایندگان محفل وین به شرح زیر بوده اند:

الف
موریتس اشلیک
(۱۸۸۲ ـ ۱۹۳۶)   
فیزیکدان و فیلسوف و مؤسس محفل وین

·    موریتس اشلیک

ب
اوتو نویرات
(۱۸۸۲ ـ ۱۹۴۵)
  فیلسوف و اقتصاددان
·    اوتو نویرات

پ
·    فیلیپ فرانک
ت
رودولف کارناپ
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۷۰)  
فیلسوف
 از نمایندگان امپیریسم منطقی (نئوپوزیتیویسم)

·    رودولف کارناپ و غیره

۷۸
·    معاییر پوزیتیویستی مهم برای متدئولوژی پژوهش سوسیولوژیکی قبل از همه به شرح زیرند:

الف
·    تقلیل موضوع فلسفه به مسائل متد تصدیق و یا به وسیله تصدیق (اثبات صحت حدسی، ادعایی و نظری)

ب
·    توسعه امپیریسم (تجربه گرایی) یکسویه و نئونومینالیسم

·    مراجعه کنید به نومینالیسم

۷۹
·    این مسئله خود را در مطالبه جملات پروتکلی نمودار می سازد که گویا مبنای تئوریکی سیستم را تشکیل می دهد.

۸۰
·    در قاموس اشلیک این جملات پروتکلی اند که مشاهدات را تعیین می کنند.

۸۱
·    انکار فلسفه در اینجا فرم مطالبه ایده ئولوژی زدایی به خود می گیرد.

۸۲
·    لازارسفلد، دود، لونبرگ و زتربرگ به مثابه نمایندگان نئوپوزیتیویسم در جامعه شناسی بورژوایی، عرضه کنندگان روشن تفسیر سوبژکتیویستی بوده اند.

۸۳
·    طرح سوسیولوژیکی نئوپوزیتیویسم توسط رویزیونیست ها و رفرمیست های بورژوایی مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

۸۴
·    در سال های ۲۰ قرن بیستم، نویرات به عنوان مثال، ایده ای توسعه می دهد که بنا بر آن، گویا جامعه شناسی امپیریکی، مرحله مدرنی در توسعه ماتریالیسم تاریخی است.

۸۵
·    پوپر با بالا رفتن از منبر تصدیق منفی ادعا می کند که مارکسیسم نه علم، بلکه فرقه مذهبی منحرفی است.

۸۶
·    گروهی از نمایندگان نئوپوزیتیویسم، سمپاتی خود را به لیبرالیسم بورژوایی نشان می دهند.

۸۷
·    نتایج پژوهشی مشخص  جامعه شناسان بورژوایی حاوی سلسله ای از اطلاعات راجع به حیات اجتماعی در جامعه کاپیتالیستی اند.

۸۸
·    این اطلاعات با توجه به شرایط تئوریکی آنها می توانند برای جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی ارزش داشته باشند.

۸۹
·    اگر «جامعه شناسی تئوریکی» سابق، برای طبقه حاکمه عمدتا ارزش ایده ئولوژیکی داشت، جامعه شناسی امپیریکی (تجربی) حل تعدادی از مسائل عملی را برای ایده ئولوگ های بورژوایی امکان پذیر می سازد.

۹۰
·    به عنوان مثال، پژوهش هایی در حوزه افکار «عمومی» می توانند کمکی به رژیم های بورژوایی در زمینه متدهای تبلیغاتی مؤثر، جهت مانی پولاسیون فکری زحمتکشان محسوب شوند.

مراجعه کنید
به
مانی پولاسیون


۹۱
·    همزمان با روی آوردن به پژوهش های امپیریکی، توسعه سریع متدهای پژوهشی و فنون (تکنیک های) پژوهشی زیر در پیوند بودند:

الف
·    فن پرسشنامه
ب
·    فن مصاحبه
پ
·    روش گزینش
ت
·    حلاجی آماری مواد اولیه

ث
·    مدل سازی مته متیکی (ریاضی)
·    و غیره

۶۲
·    مشخصه این مرحله توسعه جامعه شناسی بورژوایی، رد کردن مفاهیم پیشرفت و توسعه جامعه ای بوده است.

۶۳
·    جای مفاهیم پیشرفت و توسعه جامعه ای را مفهوم «تحول» (چرخش) گرفته است که بانی اش ویزه بوده است.

۶۴
·    این رجعت (روی بر تافتن)، فی نفسه حاوی انکار وجود قانونمندی های عینی و انکار برخورد تاریخی به پدیده ها و روندهای جامعه ای بوده است.

۶۵
·    مهم ترین مشخصات جامعه شناسی نئوپوزیتیویستی به شرح زیرند:

الف
·     اوبژکتیویسم (عینگرایی) آن که با ایده «آزاد سازی» جامعه شناسی از ایده ئولوژی و منافع طبقاتی در رابطه است.

ب
·    مطالبه آن مبنی بر عاری از ارزش بودن (بی طرف و خنثی بودن) جامعه شناسی

پ
·    ناتورالیسم متدئولوژیکی  آن

ت
·    بیهیویوریسم (رفتارگرایی) آن که جامعه شناسی را به مثابه علم رفتار (رفتارشناسی) جا می زند.

ث
·    اوپراسیونالیسم (عملیات گرایی) آن

ج
·    پر بها دادن آن به متدهای کمی که بنا بر آن، هر تز  علمی مفروض باید به طرز مته متیکی تبیین یابد.

۶۶
·    خصلت امپیریکی جامعه شناسی نئوپوزیتیویستی  اما در مرحله توسعه کنونی آن، به معنی رد کامل تعمیم تئوریکی نیست.

۶۷
·    «تئوری برد متوسط» (مرتون) و تلاش های دیگر توسط کونیگ و ستربرگ دال بر آنند که جامعه شناسان بورژوایی می کوشند، تا یک جامعه شناسی عمومی به مثابه علم مقولات سوسیولوژیکی و تئوری های سوسیولوژیکی خاص تشکیل دهند.

۶۸
·    البته همه این تلاش ها به تشکیل تئوری علمی منجر نمی شوند.

۶۹
·    این وظیفه (تشکیل تئوری علمی) توسط ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی پیشاپیش انجام یافته است.

۷۰
·    چالش با طرح های نئوپوزیتیویستی، وظیفه مهم جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی می ماند.

پایان
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر