۱۳۹۵ اسفند ۷, شنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» ی گلسرخی (8)


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       قبل از پرداختن به عوامل اوبژکتیو و سوبژکتیو خارجی تشکیل جو چریکی در ایران و دیگر کشورهای جهان، به خودویژگی های جریان تروریستی موسوم به مبارزه مسلحانه در ایران نظر می اندازیم:

1
در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       وجه مشترک همه این گروهک ها و سازمان های تروریستی («چریکی»)، ضدیت با روشنگری، رنسانس، تجدد و پیشرفت اجتماعی بوده است.

·       هنوز هم که هنوز است، احدی از این گروهک ها و سازمان های تروریستی یافت نمی شود که قادر به تفکر مفهومی بخور و نمیری باشد.

·       سران همین گروهک ها و سازمان ها ـ همه از دم ـ اهل هارت و پورت اند و لاغیر.

·       این هنوز چیزی نیست.

2
·       چیز این است که این اجامر، کمترین تمایلی به آموزش تفکر به طور کلی ندارند، تفکر مفهومی پیشکش.

·       این هم هنوز چیزی نیست.

·       اگر کله کسی گورستان سلول ها باشد، نمی توان از او انتظار تفکر داشت.
·       نرود میخ آهنین در سنگ.

·       پیش شرط تفکر، داشتن کله ای است که حاوی ساز و برگ تفکر باشد.
·       مغز سالم اما در آدمیان سالم است.

3

·       مسئله حیرت انگیز این است که این اجامر علیرغم فقدان مغز اندیشنده در کاسه سر، شب و روز به منبر می روند و از منابر امپریالیستی مثلا 30 عن عن و بی بی 30 و غیره موعظه می کنند.
·       معرکه اند.

·       امپریالیسم در امریکا و اروپا از این اجامر، اسباب تفنن و تفرج ساخته است:
·       حضرات وقتی وارد پارلمان اروپا و یا سنای امریکا می شوند، هورای غرای سران بی شرم امپریالیسم، زمین و زمان را به لرزه در می افکند و این اجامر به زبان شیرین فارسی به پیرامون خود پرت و پلا پرتاب می کنند.

·       تنها دستاورد این تشبثات، حراج بی پروای آبروی ایران و ایرانی است.

·       فقدان سواد با فقدان صداقت، دست در دست و شانه به شانه می رود.
  
4

در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       وجه مشترک منفی و مهم دیگر این دار و دسته های تروریستی،  آنتی کمونیسم بوده است.
·       همه این دار و دسته های تروریستی،  بدترین دشمنان توده و حزب توده بوده اند.
·       کماکان هم هستند.

·       این آنتی کمونیسم اما در فرم های متفاوت و متنوعی عرض اندام کرده است:  

الف

مهدی عراقی
از فدائیان اسلام

در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       فرم اول این آنتی کمونیسم، اسلامی بوده است.
·       قدمت آنتی کمونیسم اسلامی به مراتب بیشتر از قدمت آنتی کمونیسم لائیک بوده است.

·       سازمان فدائیان اسلام، دهه ها قبل از تشکیل سازمان مجاهدین خلق و سازمان فدائیان خلق و لیملام و دیمدام تشکیل شده و وارد عمل تروریستی شده است.

·       کماکان هم به احتمال قوی فعال است.
·       محافظان آغازین خمینی از همین فدائیان فئودالی اسلام بوده اند.


·       بعضی از آنها در زندان های ممد رضا نیز بوده اند.
·       ترور بزرگ ترین روشنگر تاریخ ایران، احمد کسروی و منشی اش توسط فدائیان اسلام انجام یافته است.

·       سید علی در مصاحبه ای از همین ترور بی شرمانه حمایت و دفاع کرده است.

ب
در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       پس از پیروزی انقلاب بورژوائی سفید، آنتی کمونیسم اسلامی، بخشا خود را مدرنیزه کرده است.

·       جریانات مجاهدین خلق و دکتر شریعتی شیاد و غیره، فرم مدرنیزه گشته آنتی کمونیسم اسلامی بوده اند.

·       تفاوت این فرقه آنتی کمونیستی با فرقه فدائیان اسلام در ماسک های شان است:
·       فدائیان اسلام، حتی در زندان حاضر به ترور توده ای ها بوده اند.
·       مجاهدین خلق و شریعتی و غیره در حرف از مارکسیسم و سوسیالیسم هم به نحوی از انحاء «دفاع» می کنند.
·       اگر کسی جلودار این اجامر نشود، خود را مارکسیست اسلامی قلمداد می کنند و دست به عوامفریبی عمیق تر می زنند.

·       ولی هر دو فرقه آنتی کمونیسم اسلامی، مظاهر مطلق تزویر و تظاهر و تقیه و ریا و خنجر از پشت اند.

·       اعتماد به هر کدام از این فرقه های آنتی کمونیستی، نشانه بارز خریت است.
  
پ
در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       آنتی کمونیسم لائیک، علیرغم داشتن ماهیت طبقاتی فئودالی واحد با آنتی کمونیسم اسلامی، بی شرمانه خود را نماینده اصلی و اصیل کمونیسم در ایران جا زده و می زند.

·       این زباله های فدائی از دار و دسته ی اشرف دهقانی تا اقلیت و اکثریت و کشتگر و غیره، در بیگانگی مطلق با مارکسیسم ـ لنینیسم و توده مولد و زحمتکش، سنگ طبقه کارگر به سینه می زنند.

·       اینها پس از امحای عمیق حزب توده، عرصه را برای یکه تازی عوامفریبانه خالی یافته اند.

·       سؤال این است که چگونه و چرا نمایندگان آنتی کمونیست اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوائی واپسین توانسته اند خود را، کمونیست دو آتشه جا بزنند، بی آنکه آب از آب تکان بخورد؟

·       ما باید در ادامه این تحلیل به این پرسش پاسخ دهیم.

·       چون آلترناتیو سازی از آنتی کمونیسم برای کمونیسم، خاص ایران نبوده و نیست.
·       در همه کشورهای جهان بی سامان چنین بوده و است و خواهد بود.  

5
در آن روزها
جاذبه نام چریک
 کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان نجات و پیروزی بود

·       وجه مشترک دیگر همه انواع آنتی کمونیسم، وجه مشترکی معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) است.

·       عناصر مهم این وجه مشترک معرفتی ـ نظری به شرح زیر اند:

الف
·       تئوری نخبگان

ب
·       سوبژکتیویسم معرفتی

پ
·       فرمالیسم  
  
·       این سه گشتاوری معرفتی ـ نظری باید مورد بررسی همه جانبه قرار گیرند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر