۱۳۹۵ بهمن ۲۲, جمعه

سیری در شعر «علی کوچیکه» از فروغ فرخزاد (1)


فروغ فرخزاد
 (1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از
شین میم شین

علی کوچیکه

علی كوچیكه
علی بونه گیر
نصف شب از خواب پرید
چشماشو هی مالید با دس
سه چار تا خمیازه كشید
پا شد نشس
چی دیده بود؟
چی دیده بود؟

خواب یه ماهی دیده بود
یه ماهی انگار كه یه كپه دو زاری
انگار كه یه طاقه حریر
با حاشیه منجوق كاری
انگار كه رو برگ گل لاله عباسی
خامه دوزیش كرده بودن

قایم موشك بازی می كردن تو چشاش
دو تا نگین گرد صاف الماسی
همچی یواش
همچی یواش
خودشو رو آب دراز می كرد
كه بادبزن فرنگیاش
صورت آبو ناز می كرد

بوی تنش بوی كتابچه های نو
بوی یه صفر گنده و پهلوش یه دو

بوی شبای عید و آشپزخونه و نذری پزون
شمردن ستاره ها تو رختخواب رو پشت بون

ریختن بارون رو آجر فرش حیاط
بوی لواشك، بوی شوكولات
انگار تو آب، گوهر شبچراغ می رفت
انگار كه دختر كوچیكه شاپریون
تو یه كجاوه ی بلور
به سیر باغ و راغ می رفت

دور و ورش گل ریزون
بالای سرش نور بارون

شاید كه از طایفه جن و پری بود ماهیه
شاید كه از اون ماهیای ددری بود ماهیه
شاید كه یه خیال تند سرسری بود ماهیه

هر چی كه بود
هر كی كه بود
علی كوچیكه
محو تماشاش شده بود
واله و شیداش شده بود

همچی كه دس برد كه به اون
رنگ روون
نور جوون
نقره نشون
دس بزنه
برق زد و بارون زد و آب سیا شد
شیكم زمین زیر تن ماهی وا شد

دسه گلا دور شدن و دود شدن
شمشای نور سوختن و نابود شدن

باز مث هر شب رو سر علی كوچیكه
دسمال آسمون پر از گلابی
نه چشمه ای نه ماهیی نه خوابی

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر