۱۳۹۵ اسفند ۷, شنبه

شعری از رضا افضلی (2)


رضا افضلی
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه

فاتحه
(مشهد 15/4/58)   


تَه سیگاری (تهسیگاری)  دیگر را
چون میخی سرخ
بر خاك فرو می کند

كنار گوری تازه،
گوركن
به انتظار مرده ای
نشسته است

*****

قرقره ی نگاهش را
می پیچاند
تا تابوتی را
باد بادك وار
فرود آرد

چون واكسیِ دوره گردی
كه
ـ به خواهش ـ
منتظركفش تازه ای است

یا چون نانوایی که بر سرِ تنور
خمیر آماده را انتظار می کشد.

*****

درختان بلند «خواجه ربیع»
تدفین خورشید را
به تماشا ایستاده اند.  

نابینای خطبه خوان
ـ دخترش عصایش ـ
می آید
تا مطابق آیین
خطاب با مرده ای پارسی
بگوید:
«اِفهَم»

*****

گور كن فرازِ گور آمده است
می رود و مزدش را در جیب می شمارد
گوركن به خانه اش رسیده است.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر