توضیح
«کارل مارکس»
بر
حقیقت «دونالد ترامپ»
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک
یاسر
عزیزی
ویرایش
و متا تحلیل از
مسعود
بهبودی
اگر
مارکس «دولت» را در عصر سرمایه داری،
«قوهی
مجریه ی بورژوازی» خوانده بود،
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
در
دست یک سفیه،
که به اعتبار قدرت پول خود،
به
مردم حقنه شده است.
·
یاسر در بی خبری مطلق از واقعیات امور جامعه و جهان به سر می برد.
·
یاسر در فرمی از اعماء نسبت به
محیط پیرامون خویش زندگی می کند.
·
به همین دلیل، ادعا می کند که دولت
امپریالیستی ایالات متحده امریکا به ریاست جمهوری مش دونالد، دولت شخصی او ست.
·
دولت سرمایه دار واحدی است:
·
چون مش دونالد پول کلان دارد، به
برکت پول کلان، کلانتر جهان شده است.
1
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
بیگانگی با مفاهیم فلسفی و تفکر مفهومی، آدمی را به همین
روز می اندازد که یاسر افتاده است.
·
دولت کلان با صدها هزار مأمور و
مستخدم به خیال یاسر «در دست خواست سرمایه دار واحدی» است.
·
منظور یاسر از مفهوم شلخته ی «دست
خواست» چیست؟
·
منظور یاسر از خواست، احتمالا
اراده است.
·
منظور او این است که دولت امپریالیستی
امریکا تحت اراده مش دونالد 70 ساله قرار دارد.
·
این اما به چه معنی است؟
2
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
این بلحاظ نظری (تئوریکی) حاکی از آن
است که یاسر، از دیالک تیک شخصیت و طبقه بی خبر است.
·
سلاطین و خوانین و رؤسای جماهیر و
صدر اعظم ها و رهبرها و فقها و خلفا، اما بر خلاف تصور یاسر، نماینده اند و نه
صاحبان اراده و نه خودکامه های خودسر در تحلیل نهائی.
·
فریب استقلال نسبی آنها را نباید
خورد.
·
سؤال این است که چرا یاسر از صراط
مستقیم منحرف می شود و پرت و پلا تحویل خواننده می دهد؟
3
اورتگا گاسه
موسس تئوری نخبگان
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
دلیل این انحراف فکری یاسر، اولا
ایمان احتمالی او به تئوری فاشیستی موسوم به «تئوری نخبگان» است.
·
در این تئوری، تاریخ را نخبگان (رؤسای
جمهور به عنوان مثال) می سازند.
·
یاسر احتمالا از هواداران گروه های
چپگرای افراطی ـ عیرانی بوده است.
·
تئوری نخبگان یکی از مهمترین تئوری
ها در قاموس این تربچه های پوک از فدائی تا مجاهد و از لیملام تا دیمدام بوده و
است و خواهد بود.
4
اینک
اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
در
دست یک سفیه،
که به اعتبار قدرت پول خود،
به
مردم حقنه شده است.
·
دلیل عینی انحراف فکری یاسر، این
است که مأمور طبقه حاکمه در جوامع سرمایه داری امپریالیستی و حتی فئودالی ـ فوندامنتالیستی،
فقط مأمور دستخالی و حقوق بگیر نیست.
·
مأمور طبقه حاکمه، ضمنا عضو طبقه
حاکمه است.
·
ما با این تحول ضد دموکراتیکی در
همه کشورهای امپریالیستی و حتی فئودالی ـ فوندامنتالیستی سر و کار داریم:
4
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
پوتین، عردوغان، اجامر جماران و
جمکران، اجامر عربستان سعودی و غیره هم نماینده اند و هم عضو طبقه حاکمه اند.
·
مش دونالد از این نعمت، هم استفاده
می کند و هم سوء استفاده:
·
«من دهها هزار جاب (کار، اشتغال) به کارگران داده
ام.»
·
«من میلیاردرم، به حقوق ریاست جمهوری احتیاجی
ندارم.
·
من فقط قصد خدمت به کارگران دارم.
·
امریکا فیرست.
·
شعارد هید:
·
امریکا فیرست.»
·
هم سرگیجه یاسر و هم خودکامگی
گستاخانه صوری اجامر جهان و از آنجمله مش دونالد به همین دلیل است.
·
این اما به چه معنی است؟
5
قبل از حمله به عراق
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
این بدان معنی است که بورژوازی
واپسین با بورژوازی آغازین قطع رابطه کرده و به سطح اشرافیت بنده دار و فئودال و
روحانی سقوط کرده است.
·
بورژوازی واپسین معاصر به آرمان ها
و ایدئال های بورژوائی آغازین خیانت کرده است.
·
بورژوازی واپسین معاصر دیری است که
با کنیسه و کلیسا و مسجد آشتی کرده است.
·
از آنها عذرخواهی کرده است.
·
در مقابل آنها توبه کرده است و هم پیمان
ارتجاع برده داری و فئودالی شده است.
·
این تحول ماهوی بورژوازی، تحول
فرمال آن را، مثلا تحول در فرم حکومت آن را به دنبال آورده است.
·
شیوه عمل و طرز رفتار و گفتار
اجامر امپریالیستی به همین دلیل، شبیه شیوه عمل و طرز رفتار و گفتار خوانین و
سلاطین، فقها و خلفا شده است.
·
مراجعه کنید به ایراسیونالیسم، سرمایه داری واپسین، دایرة
المعارف فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
برای درک و توضیح این تحول در فرم
دولت باید با شناخت افزاری از زرادخانه نظری ـ اسلوبی مارکسیسم ـ لنینیسم آشنا شد:
·
با دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت
حاکمه.
·
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک زیربنای اقتصادی
و روبنای ایده ئولوژیکی است.
·
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از
آن زیربنای اقتصادی (طبقه حاکمه) است.
·
در این دیالک تیک، در طول تاریخ،
ظرافت هائی از هر دو طرف جبهه دیالک تیکی پدید آمده است که قابل توجه جدی اند:
الف
·
از سوئی طبقه حاکمه برای تحکیم
پیوند خود با هیئت حاکمه و تعدیل تضاد دیالک تیکی فی مابین، اعضائی از هیئت حاکمه
را پول باران می کند و به درجه عضو طبقه حاکمه ارتقا می دهد:
ب
·
گرهارد شرودر ـ صدر اعظم سابق آلمان
ـ پست اقتصادی مهمی در صنایع نفت و گاز روسیه با در آمد کلان کسب می کند.
پ
·
ژنرال های بازنشسته ارتش های امپریالیستی
به مقامات عالیه اقتصادی و یا سیاسی منصوب می شوند و به آب و نان عظیمی دست می
یابند.
ت
·
از سوی دیگر مدیران اقتصادی و فکری
و فرهنگی در جوامع امپریالیستی، مثلا رؤسای کنسرن ها، اساتید دانشگاه ها و غیره به
مقامات عالیه سیاسی می رسند.
7
اینک اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
·
بدین طریق از استقلال نسبی هیئت
حاکمه کاسته می شود و تضاد دیالک تیکی میان طبقه حاکمه و هیئت حاکمه تعدیل می
گردد.
·
اما ضمنا شعبده ماورای طبقاتی بودن
دولت افشا می شود.
·
در نتیجه، استبلیشمنت سلب اعتبار و
اعتماد توده ای می شود.
·
توده دیگر به احزاب سیاسی معروف
اعتماد نمی کنند.
·
دنبال آلترناتیو می گردند.
·
و چون حساب حزب کمونیست را طبقه
حاکمه رسیده، به احزاب مش دونالدیستی (فاشیستی، فوندامنتالیستی، اولیگارشیستی) رأی
می دهند.
·
یاسر نمی تواند به این سیالیت مرز های
مادی و روحی (طبقاتی و ایده ئولوژیکی، زیربنایی ـ اقتصادی و روبنایی ـ ایده ئولوژیکی، طبقه حاکمه و هیئت حاکمه، اقتصاد،
سیاست، فکر، فرهنگ، ارتش، دانشگاه، سازمان امنیت و اطلاعات، کلیسا، کنیسه، مسجد،
مجلس، دولت) پی ببرد.
·
·
اگر یاسر از دیالک تیک زیربنای اقتصادی
و روبنای ایده ئولوژیکی (طبقه حاکمه و هیئت حاکمه) خبر داشت، به این روز نمی
افتاد.
8
اینک
اما به عریان ترین وجهی،
دولت
در دست خواست یک سرمایه دار است.
در
دست یک سفیه،
که به اعتبار قدرت پول خود،
به
مردم حقنه شده است.
·
یاسر حتی به ترفندها، شعار ها و
راهکارهای مبتنی بر عوامفریبی مش دونالد ها، اعتنائی ندارد.
·
درست به دلیل همین عجز و غفلت از
رؤیت روشن ترین واقعیات امور، به تحقیر مش دونالد می پردازد.
·
او را در سنت سعدی، سفیه می نامد و
باد در غبغب می اندازد.
·
این همان یاسر غافلی است که همین
دو سه روز پیش از حقانیت عنگلاب فئودالی ـ فوندامنتالیستی دفاع کرده است.
·
انگار اجامر جماران و جمکران،
بلحاظ فراست و ذکاوت و شخصیت و شناخت و شعور، فرقی با مش دونالد ها دارند.
·
انگار میان مش دونالد و مش محمود
احمدی نجات و جنتی و مصباح و سید علی و میر حسین و کوسه و کروب، تفاوت فهم و فراست
و ذکاوت و شعور از زمین تا کهکشان است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر