۱۳۹۵ اسفند ۸, یکشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (74 )


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار

(21)
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم
سوْننان دوروب، اوْس دوْنومى گییه ردیم
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !
آغاج مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم !

·       معنی تحت اللفظی:
·       خوردن لقمه های عسل عمه یاد باد
·       روپوش پوشیدن، به حیاط دویدن و متل خواندن به یاد باد
·       روزهای ناز باران کردن خویشتنم نیز یاد باد
·       روزهای چوب سواری بسان اسب سواران به یاد باد.

·       شهریار در این بند شعر حیدربابا، خاطرات شیرین کودکی اش را به یاد می آورد.

1
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم

·       عمه اش را و لقمه های عسل عمه اش را به یاد می آورد.
·       عسل در آن روزگار از اغذیه تجملی بوده است.
·       عسل در خانواده های زحمتکش به ندرت یافت می شده است.

2
سوْننان دوروب، اوْس دوْنومى گییه ردیم


·       «دون» معمولا به البسه دختران و زنان اطلاق می شود.
·       معلوم نیست که منظور شهریار از روپوش چیست.
·       احتمالا روپوشی بوده برای پرهیز از کثیف شدن لباس اصلی کودکانه اش.
·       از این  مفاهیم و آداب و رسوم می توان به تعلقات طبقاتی فئودالی شهریار پی برد.
·       چون چنین چیزهایی در خانواده های توده زحمتکش رسم نبوده اند.

3
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم

·       بازی کودکان،  فرمی از کار است.
·       بازی، کاری است که عاری از اجبار است.
·       بازی، کاری توأم با لذت اصیل است.
·       لذت اصیلی که با تحمل ریاضت بازی حاصل می آید.

·       در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی به قول کلاسیگ های مارکسیسم، کار خصلت بازی کسب خواهد کرد.
·       داوطلبانه خواهد بود.

·       اندام آدمی با صرف انرژی در روند بازی، به آرامش روحی و عصبی ـ روانی دست می یابد.
·       متلخوانی و زمزمه کردن کودک در حین بازی، در ذات کار کودک است.
·       دست خود کودک نیست.

·       اندام در حین کار، برای هماهنگ سازی فعالیت اعضا به طور اوتوماتیک شروع به زمزمه کردن می کند:
·       در حین کار دیالک تیک مادی و روحی، دیالک تیک تقلای فیزیکی و فکری ـ هنری قوام می یابد.
·       منشاء تفکر و تصور و تکلم و رقص و آواز و زمزمه و موسیقی،  کار است.
·       شاید وزوز زنبوران در حین کار در کندو و صحرا نیز به همین دلیل باشد.

4
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم  

·       شهریار در این مصراع نوازش انسانی را دیالک تیکی از خودنوازی و دگرنوازی می داند:
·       نوازش کودک توسط مادر و خاله و عمه و مادر بزرگ و پدر و پدربزرگ، دگرنوازی است.
·       اما نوع دیگری از نوازش نیز وجود دارد که خودنوازی است.

·       دلیل خودنوازی به احتمال قوی، خشنودی همه جانبه آدمی است.
·       خودنوازی ناشی از شرایط مطلقا مثبت و مساعد است.

·       در این صورت است که کودک دوگانه می شود:
·       دیالک تیکی از سوبژکت و اوبژکت می شود:
·       خودش (به عنوان سوبژکت) به نوازش خودش (به عنوان اوبژکت) می پردازد.

5

آغاج مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم

·       شهریار احتمالا نمی داند که در این مصراع شعر، کودکتصویر رئالیستی ستایش انگیزی را تبیین می دارد:

·       کودکان را هرگز نباید دستکم گرفت:
·       کودکان اگر نیروی فیزیکی (جسمانی، عضلاتی، مادی) چشمگیر ندارند، در عوض قوه تخیل غول آسائی و توان بینش میکروسکوپیکی ستایش انگیزی دارند:

الف
 آغاج مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم

·       شهریار خردسال نه اسب دارد و نه توان اسب سواری.
·       این فقر و ضعف مادی اما مانع اسب سواری او نمی شود.
·       چون به جای اسب و توان اسب سواری، قوه تخیل خارق العاده ای در اختیار دارد.

·       قوه تخیل قدر قدرتی که چوبی را به اسبی استحاله می بخشد و کودکی را به اسب سوار کارکشته ای.

ب

·       کودک علاوه بر گنجینه تخیلی، می تواند چیزهائی را ببینید که  سالمندان به ندرت می بینند.
·       کفشدوزکی، جیرجیرکی، مورچه ای، ملخی، پشه ای یافت نمی شود که از تلسکوپ حسی تیزبین  کودکان در امان باشد.
·       می توان گفت که کودکان میکروکاینات خاص خود را دارند.
·       به همین دلیل جهان کودکان، جهان دیگری است.

·       در اروپا برای کندن کلک کفشدوزک ها در بستان ها به جای مواد شیمیائی از خدمات کودکان خردسال بهره برمی گیرند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر