حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار
(21)
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم
سوْننان دوروب، اوْس دوْنومى گییه ردیم
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !
آغاج مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم !
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم
سوْننان دوروب، اوْس دوْنومى گییه ردیم
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !
آغاج مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم !
·
معنی تحت اللفظی:
·
خوردن لقمه های عسل عمه یاد باد
·
روپوش پوشیدن، به حیاط دویدن و متل
خواندن به یاد باد
·
روزهای ناز باران کردن خویشتنم نیز
یاد باد
·
روزهای چوب سواری بسان اسب سواران
به یاد باد.
·
شهریار در این بند شعر حیدربابا،
خاطرات شیرین کودکی اش را به یاد می آورد.
1
عمّه
جانین بال بلله سین ییه ردیم
·
عمه اش را و لقمه های عسل عمه اش
را به یاد می آورد.
·
عسل در آن روزگار از اغذیه تجملی
بوده است.
·
عسل در خانواده های زحمتکش به ندرت
یافت می شده است.
2
سوْننان دوروب، اوْس دوْنومى گییه ردیم
سوْننان دوروب، اوْس دوْنومى گییه ردیم
·
«دون» معمولا به البسه دختران و
زنان اطلاق می شود.
·
معلوم نیست که منظور شهریار از
روپوش چیست.
·
احتمالا روپوشی بوده برای پرهیز از
کثیف شدن لباس اصلی کودکانه اش.
·
از این مفاهیم و آداب و رسوم می توان به تعلقات طبقاتی فئودالی
شهریار پی برد.
·
چون چنین چیزهایی در خانواده های
توده زحمتکش رسم نبوده اند.
3
باخچالاردا
تیرینگَنى دییه ردیم
·
بازی کودکان، فرمی از کار است.
·
بازی، کاری است که عاری از اجبار است.
·
بازی، کاری توأم با لذت اصیل است.
·
لذت اصیلی که با تحمل ریاضت بازی
حاصل می آید.
·
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی
به قول کلاسیگ های مارکسیسم، کار خصلت بازی کسب خواهد کرد.
·
داوطلبانه خواهد بود.
·
اندام آدمی با صرف انرژی در روند
بازی، به آرامش روحی و عصبی ـ روانی دست می یابد.
·
متلخوانی و زمزمه کردن کودک در
حین بازی، در ذات کار کودک است.
·
دست خود کودک نیست.
·
اندام در حین کار، برای هماهنگ سازی
فعالیت اعضا به طور اوتوماتیک شروع به زمزمه کردن می کند:
·
در حین کار دیالک تیک مادی و روحی،
دیالک تیک تقلای فیزیکی و فکری ـ هنری قوام می یابد.
·
منشاء تفکر و تصور و تکلم و رقص و آواز
و زمزمه و موسیقی، کار است.
·
شاید وزوز زنبوران در حین کار در
کندو و صحرا نیز به همین دلیل باشد.
4
آى
اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم
·
شهریار در این مصراع نوازش انسانی
را دیالک تیکی از خودنوازی و دگرنوازی می داند:
·
نوازش کودک توسط مادر و خاله و عمه
و مادر بزرگ و پدر و پدربزرگ، دگرنوازی است.
·
اما نوع دیگری از نوازش نیز وجود
دارد که خودنوازی است.
·
دلیل خودنوازی به احتمال قوی،
خشنودی همه جانبه آدمی است.
·
خودنوازی ناشی از شرایط مطلقا مثبت
و مساعد است.
·
در این صورت است که کودک دوگانه می
شود:
·
دیالک تیکی از سوبژکت و اوبژکت می
شود:
·
خودش (به عنوان سوبژکت) به نوازش
خودش (به عنوان اوبژکت) می پردازد.
5
آغاج
مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم
·
شهریار احتمالا نمی داند که در این
مصراع شعر، کودکتصویر رئالیستی ستایش انگیزی را تبیین می دارد:
·
کودکان را هرگز نباید دستکم گرفت:
·
کودکان اگر نیروی فیزیکی (جسمانی،
عضلاتی، مادی) چشمگیر ندارند، در عوض قوه تخیل غول آسائی و توان بینش میکروسکوپیکی
ستایش انگیزی دارند:
الف
آغاج مینیپ، آت گزدیرن گوْنلریم
·
شهریار خردسال نه اسب دارد و نه
توان اسب سواری.
·
این فقر و ضعف مادی اما مانع اسب سواری
او نمی شود.
·
چون به جای اسب و توان اسب سواری، قوه
تخیل خارق العاده ای در اختیار دارد.
·
قوه تخیل قدر قدرتی که چوبی را به
اسبی استحاله می بخشد و کودکی را به اسب سوار کارکشته ای.
ب
·
کودک علاوه بر گنجینه تخیلی، می
تواند چیزهائی را ببینید که سالمندان به
ندرت می بینند.
·
کفشدوزکی، جیرجیرکی، مورچه ای،
ملخی، پشه ای یافت نمی شود که از تلسکوپ حسی تیزبین کودکان در امان باشد.
·
می توان گفت که کودکان میکروکاینات
خاص خود را دارند.
·
به همین دلیل جهان کودکان، جهان
دیگری است.
·
در اروپا برای کندن کلک کفشدوزک ها
در بستان ها به جای مواد شیمیائی از خدمات کودکان خردسال بهره برمی گیرند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر