۱۳۹۵ بهمن ۲۳, شنبه

سیری در شعر «علی کوچیکه» از فروغ فرخزاد (2)


فروغ فرخزاد
 (1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از
شین میم شین

علی کوچیکه
 ادامه

باد توی بادگیرا نفس نفس می زد
زلفای بیدو می كشید
از روی لنگای دراز گل آغا
چادر نماز كودریشو پس می زد


رو بندرخت
پیرهن زیرا و عرق گیرا
دس می كشیدن به تن همدیگه و حالی به حالی می شدن
انگار كه از فكرای بد
هی پر و خالی می شدن


سیرسیركا
سازارو كوك كرده بودن و ساز می زدن
همچی كه باد آروم می شد
قورباغه ها از ته باغچه زیر آواز می زدن

شب مث هر شب بود و چن شب پیش و شب های دیگه
اما علی
تو نخ یه دنیای دیگه

علی كوچیكه
سحر شده بود

نقره نابش رو می خواس
ماهی خوابش رو می خواس

راه آب بود و قر قر آب
علی كوچیكه و حوض پر آب

علی كوچیكه
علی كوچیكه
نكنه تو جات وول بخوری
حرفای ننه قمر خانم
یادت بره گول بخوری

تو خواب اگه ماهی دیدی، خیر باشه
خواب، كجا، حوض پر از آب، كجا

كاری نكنی كه اسمتو
توی كتابا بنویسن
سیا كنن طلسمتو

آب مث خواب نیس كه آدم
از این سرش فرو بره
از اون سرش بیرون بیاد
تو چار راهاش وقت خطر
صدای سوت سوتك پاسبون بیاد

شكر خدا پات، رو زمین محكمه
كور و كچل نیسی علی، سلامتی، چی چیت، كمه؟

می تونی بری شابدوالعظیم
ماشین دودی سوار بشی
قد بكشی، خال بكوبی
جاهل پامنار بشی

حیفه آدم این همه چیزای قشنگو نبینه
الا كلنگ سوار نشه
شهر فرنگو نبینه


فصل حالا فصل گوجه و سیب و خیار و بستنیس
چن روز دیگه تو تكیه سینه زنیس
ای علی، ای علی دیوونه
تخت فنری بهتره یا تخته مرده شور خونه؟

گیرم تو هم خود تو به آب شور زدی
رفتی و اون كولی خانومو به تور زدی
ماهی چیه؟
ماهی كه ایمون نمیشه، نون نمیشه
اون یه وجب پوست تنش، واسه فاطی، تنبون نمیشه

دس كه به ماهی بزنی از سرتا پات بو می گیره
بوت تو دماغا می پیچه
دنیا ازت رو می گیره

بگیر بخواب، بگیر بخواب
كه كار باطل نكنی
با فكرای صد تا یه غاز
حل مسائل نكنی

سر تو بذار رو ناز بالش، بذار به هم بیاد چشت
قاچ زینو محكم چنگ بزن كه اسب سواری پیشكشت

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر