۱۳۹۵ اسفند ۶, جمعه

در انتظار گودو (5) (بخش آخر)

  
سروده ی نزار قبانی
ترجمه و توضیح از
 رضا افضلی

گودو  
بيا
که از فرط انتظار
پا ها مان چوب شد
و پوست مان
شبیه پوست های مومیائی در موزه گشت

رود ها مان
تبخیر شدند

كوه ها مان
تبعید

دریا مان خشکید
و عمر مان به سر رسید

گودو
 بيا  
سرزمين مان
بیزار از باران شد
بیزار از درختان شد.  

بيا
زن ها مان عقیم شدند
و گاو ها مان بی شیر

اگر به خاطر ما هم نمي آيي
به خاطر كودکان   
بيا

به خاطر مردمان
بیا
كه
در خواب
خاره
می خایند.

(خاییدن یعنی 
با دندان جویدن و نرم کردن)    

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر