۱۳۹۵ بهمن ۱۷, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (496)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین

پیشکش به


دکتر تقی کی منش
( 1303 ـ 1362)


بخش چهارم
پسیکولوژی (روانشناسی)  
ادامه
  
58
·       متد خودشناسی (اینتر اسپکسیون) (تحلیل روند های روانی خویشتن خویش)، اگر چه خود را از شر مقدمات ایدئالیستی اش آزاد نمی سازد و به نتایج بلحاظ علوم منفرد غیر قابل قبول منجر می شود، ولی به پیشرفت شناخت قانونمندی های پسیکولوژیکی در کیفیات خاص شان می انجامد و  زمینه را برای پژوهش های بعدی هموار می سازد.

59
·       فشنر و ووندت از سوی دیگر، سیستم های فلسفی ئی را توسعه می دهند که خصلت ایدئالیستی ـ اسپیریتوئالیستی، پان پسیکولوژیستی (فشنر) و اکلکتیکی (ووندت) آشکار داشته اند.

·       مراجعه کنید به   اکلکتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

60
·       به همین دلیل سخن گفتن از ماتریالیسم «خودپو» در رابطه با مقدمات پسیکولوژیکی پژوهی درست نیست.    

61
·       در حالیکه در توسعه نظرات پسیکولوژیکی در ربع چهارم قرن نوزدهم و در قرن بیستم، حل مکانیسیستی ـ ماتریالیستی مسئله جسم و روح، بندرت مورد بجث قرار گرفته (در بهترین حالت، زمزمه هائی از فیزیولوژی روند های عصبی به گوش رسیده)، تحت تأثیر فرضیه ی تأثیر متقابل، یا به حل پاراللیستی (توازی) و یا به حل ایدئالیستی ـ اسپیریتوئالیستی چشمگیر منتهی شده است:      

الف
·       راه حل پاراللیستی (توازی)، حداقل با جریانات فکری پوزیتیویستی در رابطه بوده است.   

ب
·       راه حل ایدئالیستی ـ اسپیریتوئالیستی با جریانات فکری فلسفه حیات در رابطه بوده است.  

·       مراجعه کنید به پوزیتیویسم، فلسفه حیات در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

62
·       این پدیده در عرصه عمل، حیرت انگیز نبوده است:

الف
·       پاراللیسم (توازی گرائی) تقلیل هائی را امکان پذیر می ساخت که به برکت آنها، پوزیتیویسم به مقام سیستم فلسفی ارتقا داده می شد.   

ب
·       راه حل های ایدئالیستی ـ اسپیریتوئالیستی برای مسئله جسم و روح، به ایدئالیسم متفاوت ترین نظرات فلسفه حیات منجر می شد.   

63
·       به نظر میخائیل یاروشفسکی، اکثر بررسی های پسیکولوژیکی را می توان به مثابه خدمت به توضیح تصویر، انگیزش، عمل، رابطه پسیکولوژیکی و شخصیت تلقی کرد.
·       (میخائیل یاروشفسکی، «روانشناسی در قرن بیستم»، 1975، ص 28)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر