جمعبندی از
مسعود بهبودی
کجای خدا عشق است؟
من ـ زور احسان الله خان از عشق چیست؟
خانه تکانی
کار کمرشکنی است
ولی به زندگی
رنگ و بوی خوشایندی می بخشد.
1
دیالک تیک ریاضت و لذت
(مارکس، کاپیتال)
لذت همیشه با ریاضت توأم است.
2
کار مادی و یا فکری که با رنج و زحمت (ریاضت) صورت می گیرد
بعد آدمی را در دریای لذت و رضایت غوطه ور می سازد.
3
تفاوت اصلی طبیعت اول با طبیعت دوم (جامعه)
این است که پدیده های طبیعی خودپو و بی فاعل انسانی (بی سوبژکت) اند
ولی پدیده های جامعه بدون استثناء سوبژکت مند اند.
4
مثال
برای زلزله و توفان نیازی به بود و نبود و کرد و کار کسی نیست.
5
ولی برای هر تحول کوچک و بزرگ در جامعه
عمل دگرگونساز سوبژکت (انسان، حزب، سازمان، توده)
لازم و واجب است.
6
به قول احسان طبری در شعر فوق العاده غنی «بشر»
نيست تاريخ چو تكرار قديم
ما به «نو» بسته و دلبسته شديم
و اين سمندى است كه خودپو نشود
تا به مهميز، نرانى، ندود
7
سوبژکتیویته
یکی از کشفیات تعیین کننده کارل مارکس است:
8
تاریخ و یا جامعه بی سوبژکت نیست.
9
تاریخ را توده ها تحت پزچم سوبژکت تاریخ می سازند.
10
و آگاهی انقلابی و علمی
باید توسط روشنفکرتن سوبژکت تاریخ
به اطلاع توده رسانده شود.
11
آگاهی به محض نفوذ در توده به قوه مادی مبدل می شود.
جای توده ای ها
از چندین نظر خالی است.
1
آنها با محاسن و معایب شان
صداقت داشتند.
2
از سخنان واپسین مریم فیروز و از دفاع کیانوری از شوروی
حتی پس از پیروزی گربه چف و یلسین و پوتین
می توان به ایمان خارائین آنان به توده زحمت و
به سرسپردگی آنان به توده پی برد.
3
حالا توده ای صادق شاید در کره مریخ یافت شود.
4
سطح شعور نظری و طبقاتی مدعیان
فوق العاده نازل است و از صداقت کمترین خبری نیست.
5
حتی جلوی انتشار اشعار زندان طبری گرفته شده است.
6
هیچ ملتی از این کارها نمی کند.
7
مدعیان
عاجز از نگارش درست ساده ترین واژه ها هستند
چه رسد به تبیین صحیح افکار.
8
اکثر عناوین مقالات شان حتی غلط اند.
9
حزب توده در آن زمان
از هر نظر بی همتا بود.
10
اکنون وضع خیلی وخیم است.
درد هم همین است.
کاش فقط بی سواد بودید.
1
به خدا هم اعتقاد دارید.
2
به امام ترور هر انسان مثبت و مترقی و قتل های زنجیره ای
هم ایمان دارید
که با امام زمان در آسمان هفتم جلسه هفتگی می گذارد.
3
بنده هم که هستید.
4
یعنی هنوز کسب اختیار و آزادی نکرده اید
وابسته اید و انسان نیستید.
5
ضمنا اگر به بی سوادی خود معترفید
از کجا می دانید که نورالدین و اعوان و انصارش
علامه بوده اند؟
6
معنی این بیت شعر سعدی چیست؟
7
بنده کیستید؟
آدونیس:
شعر، ما را به طبیعت پیوند می زند.
یک گل، جنگ افزاری ندارد.
عطر، سلاح آن است.
به این می گویند، جفنگ اندر جفنگ.
آنهم به چندین دلیل:
1
آدونیس حتما باید کور و شل باشد.
چون نه توان دیدن خار گل ها را داشته و نه توان لمس خار گل ها را.
2
آدونیس از جنگ افزار گل ها دم می زند.
انگار گل ها به لشکرکشی احتیاج دارند.
3
خار گل ها
تسلیحات تدافعی آنها ست.
فقط کافی بود که گل سرخی را دست بزند و نیش جانسوزی از خنجر تدافعی گل سرخ به نصیب برد تا به هوش آید.
4
عقب ماندگی فکری آدونیس این است که
سوراخ دعا را گم می کند و
عطر گل ها را به عنوان جنگ افزار آنها به خورد خلایق می دهد.
5
عطر گل ها
شهد گل ها
شیره گل ها
میوه گل ها
رنگ و طعم دانه ها
فرم های متنوعی از استراتژی تکثیر و حفظ نوع نباتات اند.
ترفندهائی برای انتقال گرده و دانه و هسته خویش و تکثیر و توسعه نوع خویش اند.
6
هر هسته هر میوه ای
چه بسا
به زهری سرشته است
تا قابل خوردن نباشد و دور انداخته شود
و در هیئت نباتی رشد کند.
7
ای آدونیس بی خبر از خدا و خرد و خربزه و خرما
تو کجائی تا شویم ما چاکرت؟
شما در بی سوادی دست نورالدین را
هم از پشت بسته اید.
1
چرا ما از همین جمله شما به این نتیجه می رسیم؟
2
اگر دلیلش را پیدا کنید
ما هم همین دعاوی شما را مورد تحلیل قرار می دهیم.
3
ملت تان از قدیم قدیما به جای عقل
مقل داشت.
4
حالا الحمد لله آن را هم ندارد.
5
حتی کلاس اکابری باقی نمانده تا واژه های هجر و حجر را
درست بخواند.
6
علامه های این ملت خیلی خیلی کبیر
کلاس اکابر حتی ندیده اند و
فکر می کنند که
خدا عشق است.
7
به کجای این شب تیره بیاویزد عبای ژنده خود را؟
ممنون
فاشیسم و فوندامنتالیسم
هر مخالف بالقوه و بالفعل را
نفی مکانیکی می کنند.
1
یعنی نفی دیالک تیکی را اصلا قبول ندارد.
2
قتل الموذی قبل عن یوذی
مخالف را بکشید
قبل از اینکه فرصت لطمه زدن کسب کند.
3
هادی غفاری به همین دلیل می گوید:
«ما استالینیست بودیم.»
4
استالینیسم اما کمترین ربطی به فاشیسم و فوندامنتالیسم
نداشته است.
5
استالینیسم انحرافی در دیکتاتوری پرولتاریا بوده است
که علل عینی و ذهنی، ملی و بین المللی داشته است.
6
خمینی و دار و دسته اش
حتی قبل از قبضه قدرت
به نفی مکانیکی هر دگراندیش شروع می کنند.
7
خیلی از جوانان بدون دلیل گم و گور می شوند.
8
احتمالا اجامر حزب اللهی
آنها را به طرق متنوع به قتل می رسانند.
9
قتل های زنجیره ای فقط نوک بهمن عظیمی است که
در زیر آب های دروغین عنگلاب بهمن نهان است.
10
قتل هر نفسکش
حتما
با خدمت و خیانت در رابطه نبوده است.
11
مثال
ناخدا افضلی می تواند اعدام شود
تا پسر عمه کوسه و یا کروب و سید علی و یا میرحسین
جای او را بگیرد.
12
اما دلیل خود داری از قتل سایه و سیاوش
(و طبری و به آذین و امثالهم)
چیز دیگری است.
13
قتل های زنجیره ای در اوین
تحت نظر سید علی خامنه ای
و به فرمان مستقیم او صورت می گیرند.
14
او در آن زمان ظاهرا دفتر کار و اتاق خوابش در اوین بوده است.
15
یکی از باورهای فئودالی ـ خرافی سید علی این بوده که
هر خان و سلطان و امیر و خلیفی که کشوری را تسخیر کرده و
شعرای آن کشور را کشته،
آخر و عاقبت خوبی نداشته است.
16
به همین دلیل شعرای حزب توده
البته شعرایی که برسمیت شناخته شده بودند،
«آزاد» می شوند.
17
دلیل:
در بازجوئی از سایه
(دادگاه کذائی)
به قول خود سایه
یکی از اعضای هیئت بازجویان
نقش وکیل مدافع بازی می کند
و اعلام می دارد که سایه توده ای نبوده است.
18
اگرچه کیانوری گفته که در جوانی بوده است.
19
دلیل بازجو این بوده
که اگر سایه توده ای می بود،
پس از کودتای 28 مرداد زندانی می شد.
20
به سیاوش می گویند:
همه رهبران حزب توده را ناک اوت کردیم،
برو رهبر شو.
21
از قضا توده ای تر از سایه و سیاوش
در ایران وجود نداشته است و
اجامر حزب اللهی بهتر از هر کس می دانستند.
خیلی ممنون.
1
این اولا انشاء نیست.
2
کامنتی بر مطلبی است.
3
ابراز نظری گذرا بر نظری است.
4
ثانیا وظیفه تارنمای روشنگری
نه جویدن لقمه اندیشه و گذاشتنش در دهان این و آن
بلکه به تفکر بر انگیختن همنوعان است.
5
خواننده باید با استفاده از ساز و برگ تفکر ( مفاهیم فلسفی)
به خوداندیشی برسد.
6
توان تشکیل مستقلانه ی نظر
کسب کند.
7
ثالثا همه کشورها در کشتی واحدی نشسته اند
و سرنوشت مشترکی دارند.
8
رابعا کسی که از رنج همنوعش ککش نمی گزد،
از دید سعدی حتی آدم نیست.
9
ما افغانی هستیم
ولی از رنج توده های خلق در اقصا نقاط جهان
به همان سان رنج می بریم که از رنج افغانی ها
10
سکنه لیبی و یا عراق و یا سوریه و سومالی و نیجریه و غیره
همنوعان بی چون و چرای ما هستند.
قبل از کشف جواب به این سؤال صواب،
به سؤال زیر جواب بیابید و جایزه باران شوید:
چه کسی
که کسی بود و تیرباران نشد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر