فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین
پیشکش به
دکتر تقی کی منش
( 1303 ـ 1362)
بخش چهارم
پسیکولوژی (روانشناسی)
ادامه
58
·
متد خودشناسی (اینتر اسپکسیون) (تحلیل
روند های روانی خویشتن خویش)، اگر چه خود را از شر مقدمات ایدئالیستی اش آزاد نمی
سازد و به نتایج بلحاظ علوم منفرد غیر قابل قبول منجر می شود، ولی به پیشرفت شناخت
قانونمندی های پسیکولوژیکی در کیفیات خاص شان می انجامد و زمینه را برای پژوهش های بعدی هموار می سازد.
59
·
فشنر و ووندت از سوی دیگر، سیستم
های فلسفی ئی را توسعه می دهند که خصلت ایدئالیستی ـ اسپیریتوئالیستی، پان پسیکولوژیستی
(فشنر) و اکلکتیکی (ووندت) آشکار داشته اند.
·
مراجعه کنید به اکلکتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
60
·
به همین دلیل سخن گفتن از ماتریالیسم
«خودپو» در رابطه با مقدمات پسیکولوژیکی پژوهی درست نیست.
61
·
در حالیکه در توسعه نظرات پسیکولوژیکی
در ربع چهارم قرن نوزدهم و در قرن بیستم، حل مکانیسیستی ـ ماتریالیستی مسئله جسم و
روح، بندرت مورد بجث قرار گرفته (در بهترین حالت، زمزمه هائی از فیزیولوژی روند
های عصبی به گوش رسیده)، تحت تأثیر فرضیه ی تأثیر متقابل، یا به حل پاراللیستی (توازی)
و یا به حل ایدئالیستی ـ اسپیریتوئالیستی چشمگیر منتهی شده است:
الف
·
راه حل پاراللیستی (توازی)، حداقل
با جریانات فکری پوزیتیویستی در رابطه بوده است.
ب
·
راه حل ایدئالیستی ـ
اسپیریتوئالیستی با جریانات فکری فلسفه حیات در رابطه بوده است.
·
مراجعه کنید به پوزیتیویسم، فلسفه حیات
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
62
·
این پدیده در عرصه عمل، حیرت انگیز
نبوده است:
الف
·
پاراللیسم (توازی گرائی) تقلیل
هائی را امکان پذیر می ساخت که به برکت آنها، پوزیتیویسم به مقام سیستم فلسفی
ارتقا داده می شد.
ب
·
راه حل های ایدئالیستی ـ
اسپیریتوئالیستی برای مسئله جسم و روح، به ایدئالیسم متفاوت ترین نظرات فلسفه حیات
منجر می شد.
63
·
به نظر میخائیل یاروشفسکی، اکثر
بررسی های پسیکولوژیکی را می توان به مثابه خدمت به توضیح تصویر، انگیزش، عمل،
رابطه پسیکولوژیکی و شخصیت تلقی کرد.
·
(میخائیل
یاروشفسکی، «روانشناسی در قرن بیستم»، 1975، ص 28)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر