۱۳۹۵ بهمن ۱۶, شنبه

فرم (7)


پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر کاملیا وارنکه
برگردان
 شین میم شین

فرم در
ماتریالیسم دیالک تیکی

1
·       ماتریالیسم دیالک تیکی با مبدأ قرار دادن وحدت ناگسستنی ماده و حرکت و خواص بیشمار ماده و حرکت، به جدائی هزاران ساله فرم و محتوا قطعا و قاطعانه پایان می دهد.

2
·       ماتریالیسم دیالک تیکی، در مغایرت با ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی، ماده را با جوهر من در آوردی یکی نمی گیرد.  

3
·       از دیدگاه ماتریالیسم دیالک تیکی، حرکت و توسعه، زمان و مکان و غیره، ذاتی ماده اند.

4


·       وقتی انگلس از فرم های حرکت و از زمان و مکان به عنوان فرم های وجودی ماده سخن می گوید، هدفش روشن کردن این مسئله است که فرم چیزی جز سازمان و ساختار  چیزها نیست، که تأثیر متقابل درونی اجزاء متشکله هر سیستم و نوع معینی از تأثیر متقابل آن سیستم با عوامل خارجی را تضمین می کند.

5
·       فرم بی رابطه با محتوا وجود ندارد.

6
·       فرم نمی تواند با محتوای دلبخواهی پر شود.

7
·       فرم ماهیتا بوسیله محتوا تعیین می شود.

8
·       فرم و محتوا یکدیگر را متقابلا مشروط می سازند.

9
·       نه محتوای فرم نیافته و بی ساختار وجود دارد و نه فرم بی محتوا و توخالی.

10
·       فرم های محض تنها در انتزاع ها یافت می شوند.

11
·       حتی در منطق که با فرم های فکری سر و کار دارد، فرم ها بی محتوا نیستند.

12
·       مثلا فرم های حکمی، فرم های محض و ناب نیستند، که ربطی به محتوائی نداشته باشند، بلکه حاوی محتواهای متغیر اند.

13
·       منطق حکمی هم که هرگونه محتوای احکام را مورد صرفنظر قرار می دهد، خالی از محتوا نیست.

14
·       چرا که آن باید صحت و سقم احکام را در نظر داشته باشد و صحت و سقم احکام نیز در آخرین تحلیل توسط محتوای احکام تعیین می شود.

15
·       فرم و محتوا در وحدت دیالک تیکی خود در تضاد با هم قرار دارند.

·       (به همین دلیل می توان از دیالک تیک فرم و محتوا سخن گفت. مترجم)  

16
·       محتوا عنصر تعیین کننده و متحرک در این رابطه است.   
·       فرم اما بر خلاف محتوا، بطور کلی از ثبات نسبی برخوردار است و عمرش درازتر از محتوا ست.
·       از این رو ست، که توسعه چیزها و روندها در لحظه معینی  به تشدید تضاد میان محتوای بالنده و فرم نسبتا ثابت می انجامد و سرانجام فرم کهنه تار و مار می شود و محتوا، فرم جدیدی برای خود پدید می آورد.

·       (این اولا بدان معنی است که در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده از آن محتوا ست.
·       این ثانیا بدان معنی است که فرم می تواند استقلال نسبی کسب کند و پس از تحول محتوای خاض خود، ادامه حیات دهد و فاجعه بیافریند.
·       مثلا نیروهای مولده (محتوای جامعه بشری)  رشد غول آسا کنند و مناسبات تولیدی کهنه (فرم و ساختار اقتصادی جامعه بشری)  کماکان حاکم باشد. مترجم)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر