پروفسور دکتر گونتر
کروبر
پروفسور دکتر
کاملیا وارنکه
برگردان
شین میم شین
فرم
در
ماتریالیسم
دیالک تیکی
1
· ماتریالیسم
دیالک تیکی با مبدأ قرار دادن وحدت ناگسستنی ماده و حرکت و خواص بیشمار ماده و
حرکت، به جدائی هزاران ساله فرم و محتوا قطعا و قاطعانه پایان می دهد.
2
· ماتریالیسم
دیالک تیکی، در مغایرت با ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی، ماده را با جوهر من در
آوردی یکی نمی گیرد.
3
· از
دیدگاه ماتریالیسم دیالک تیکی، حرکت و توسعه، زمان و مکان و غیره، ذاتی ماده اند.
4
· وقتی
انگلس از فرم های حرکت و از زمان و مکان به عنوان فرم های وجودی ماده سخن می گوید،
هدفش روشن کردن این مسئله است که فرم چیزی جز سازمان و ساختار چیزها نیست، که تأثیر متقابل درونی اجزاء
متشکله هر سیستم و نوع معینی از تأثیر متقابل آن سیستم با عوامل خارجی را تضمین می
کند.
5
· فرم بی
رابطه با محتوا وجود ندارد.
6
· فرم نمی
تواند با محتوای دلبخواهی پر شود.
7
· فرم
ماهیتا بوسیله محتوا تعیین می شود.
8
· فرم و
محتوا یکدیگر را متقابلا مشروط می سازند.
9
· نه
محتوای فرم نیافته و بی ساختار وجود دارد و نه فرم بی محتوا و توخالی.
10
· فرم های
محض تنها در انتزاع ها یافت می شوند.
11
· حتی در
منطق که با فرم های فکری سر و کار دارد، فرم ها بی محتوا نیستند.
12
· مثلا
فرم های حکمی، فرم های محض و ناب نیستند، که ربطی به محتوائی نداشته باشند، بلکه
حاوی محتواهای متغیر اند.
13
· منطق
حکمی هم که هرگونه محتوای احکام را مورد صرفنظر قرار می دهد، خالی از محتوا نیست.
14
· چرا که
آن باید صحت و سقم احکام را در نظر داشته باشد و صحت و سقم احکام نیز در آخرین
تحلیل توسط محتوای احکام تعیین می شود.
15
· فرم و
محتوا در وحدت دیالک تیکی خود در تضاد با هم قرار دارند.
·
(به
همین دلیل می توان از دیالک تیک فرم و محتوا سخن گفت. مترجم)
16
· محتوا
عنصر تعیین کننده و متحرک در این رابطه است.
· فرم اما
بر خلاف محتوا، بطور کلی از ثبات نسبی برخوردار است و عمرش درازتر از محتوا ست.
· از این
رو ست، که توسعه چیزها و روندها در لحظه معینی
به تشدید تضاد میان محتوای بالنده و فرم نسبتا ثابت می انجامد و سرانجام
فرم کهنه تار و مار می شود و محتوا، فرم جدیدی برای خود پدید می آورد.
· (این
اولا بدان معنی است که در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده از آن محتوا ست.
· این ثانیا
بدان معنی است که فرم می تواند استقلال نسبی کسب کند و پس از تحول محتوای خاض خود،
ادامه حیات دهد و فاجعه بیافریند.
· مثلا نیروهای
مولده (محتوای جامعه بشری) رشد غول آسا کنند
و مناسبات تولیدی کهنه (فرم و ساختار اقتصادی جامعه بشری) کماکان حاکم باشد. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر