۱۳۹۳ مهر ۹, چهارشنبه

نقل قول هائی از این و آن (222)


حاجی محمد جان قدسی مشهدی
(وفات به سال 1053 هجری قمری ) 
 
کامِ جانم با من و من در پیِ کامم هنوز
کعبه با خود دارم و در قیدِ احرامم هنوز
کی رسد در عشقْ لافِ پختگی کس را، که من
همچو خاکستر ز آتش زادم و خامم هنوز
مستیِ حیرت مرا محروم کرد از ذوقِ وصل
یار در آغوش و من مشتاقِ پیغامم هنوز
از تپیدنهای دل دانم که بعد از مرگ هم
وام باید کرد از سیماب،آرامم هنوز
ذوقِ آغازِ محبت بین،که در راه طلب
صرف شد عمر و به شوقِ اولین گامم هنوز
زانکه بودی مجلس افروزم،شد ایامی و هست
صبحِ صادق خوشه چین از خرمنِ شامم هنوز
اولِ بزم و مرا ساغر ز زهرِ رشک پُر
تا چه خونِ دل دهد ساقی در انجامم هنوز
میلِ خاطر، آفتِ بال است صیدِ عشق را
"
قدسی" از قیدم رها کردند و در دامم هنوز.
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
امیر علی زاده
سنگزاد

در این شعر فوق العاده زیبا
 تئوری شناخت عرفان به بهترین وجهی نمایندگی می شود:
تئوری وحدت وجود

1
 اضداد دیالک تیکی عینی به امر عارف، بطرز سوبژکتیو و دلبخواهی در هم ذوب می شوند.
آن سان که نه از تاک نشان می ماند و نه تاکنشان.

2
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) 
از هم فرو می پاشد 
و مرز فی مابین از بین می رود.
البته فقط در ذهن پریشان عارف
یعنی در عالم خیال
و گرنه پیوند دیالک تیکی اقطاب را با بمب اتم هم نمی توان از هم گسست.
  
3
بدین طریق و با این ترفند  
همه چیز در هم فرو می رود و نیست و نابود می شود.

4

نیهلیسم (پوچی گرائی) عرفان  
هم در همین جا آشیان زده است.
معراج روحانی عارف به سوی حق کشک می شود.
با فرو شدن عارف در حق فقط عارف نیست که محو می شود،
بلکه خود حق هم به همین سان.

5
ایراسیونالیسم (خرد ستیزی) عرفان  
هم در همین تلاش سوبژکتیو در جهت تخریب دیالک تیک عینی است.

6
چون دیالک تیک ستیزی همیشه با خردستیزی همراه است.

7

به همین دلیل دیری است که طبقه حاکمه 
عرفان را بشدت تبلیغ می کند 
و به مثابه گرایشی مدرن  و مد روز به خورد خلایق می دهد.

عریان ترین فرم خرد ستیزی
در چشم به هم زدنی از سرتاپا «سکسی» می شود
و واژه «میستیک» 
به چیزی سکسی تر از برژیت باردو
استحاله می یابد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر