۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (190)


پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
فصل ششم
متافیزیک
برگردان شین میم شین

بخش سوم
زوال  متافیزیک فلسفه کلاسیک بورژوائی   
ادامه

6
·        محدودیت حاصل از تبدیل مهره های فکری دیالک تیکی متافیزیک کلاسیک بورژوائی از دکارت تا هگل به متافیزیک ضد دیالک تیکی دوره زوال فلسفه بورژوائی با دو مسئله زیر در پیوند بوده است:

الف
·        اولا با مطلق کردن روش و اسلوب علوم طبیعی معینی در پیوند بوده است. 

ب
·        ثانیا با حوایج جهان بینانه بورژوازی در پیوند بوده است:
·        بورژوازی می خواست از نفی بنیان های حاکمیت خویش و از گشایش دورنمای تعویض جامعه (گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم)  ممانعت بنیادی و هنجاری به عمل آورد.
·        («فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی»، ص 47، 1979)  

7
·        دیالک تیک با توجه به اشارات هگل به تضادهای درونی جامعه بورژوائی در پاراگراف های 85 و 95 «فلسفه حقوقی» و توضیح قانونمندانه این تضادها بوسیله مارکس و انگلس، می بایستی برای تفکر بورژوائی به مثابه تجزیه و تلاشی نامطلوب شرایط مادی نمودار گردد.

8
·        بورژوازی اما از سوی دیگر برای استفاده از طبیعت و برای توسعه نیروهای مولده به حفظ دستاوردهای علوم عصر جدید و ساز و برگ نظری و متدئولوژیکی آن نیاز مبرم داشت.

·        برای آشنائی با رابطه علوم منفرد با فلسفه مراجعه کنید به
·        (اریش هان و سندکولر، «تقسیم خرد»، 1982)   

9
·        تضاد میان علوم منفرد و فلسفه از این وضع جهان بینانه نشئت می گیرد.
·        علوم منفرد ـ بر خلاف فلسفه ـ بطرز تجربی و بخشا راسیونال کار می کنند.

·        مراجعه کنید به علوم طبیعی، علوم طبیعی ـ ریاضی، علوم اجتماعی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

·        (یکی از حالات خاص و مهم رابطه میان عام و منفرد در دیالک تیک منفرد (خاص) و عام عبارت است از رابطه فلسفه با علوم منفرد.
·        فلسفه در مقابل علوم منفرد، عام محسوب می شود.
·        شناخت فلسفی نه در جوار علوم منفرد و نه بر فراز آنها، بلکه در پرتو تجرید و یا انتزاع از این علوم منفرد حاصل می آید.
·        در هر کدام از علوم منفرد نیز عناصر عام فلسفی وجود دارند.
·        علوم منفرد فلسفه ستیز ـ به قول مارکس و انگلس ـ نمی توانند خود را از دست فلسفه نجات دهند و سرانجام به نحوی از انحاء به منجلاب پوزیتیویسم و سپس از آنجا ـ در تحلیل نهائی ـ به باتلاق عرفان و خرافات سقوط می کنند.
·        مترجم)  

10
·        در این شرایط فلسفه بورژوائی واپسین وظیفه زیر را به عهده می گیرد:
·        عرضه کردن طرح های معنوی فرضی، سوبژکتیو ـ دلبخواهی، یعنی جانشینی برای مذهب.
·        (رینتلن، «معنا و درک معنا»، مجله پژوهش فلسفی، 2، 1، 1941، ص 69)

11
·        بدین طریق، متافیزیک بورژوائی هم از پایه علمی اش که در «فلسفه طبیعت»  و « فلسفه روح» هگل داشت، جدا می شود و هم از بازتاب متدئولوژیکی و معرفتی ـ نظری اش (تئوری شناخت)
·        متافیزیک بورژوائی پس از آن، هر چه بیشتر نقش علم کمکی برای علوم منفرد را به عهده می گیرد. 

12
 ویلهلم دیلتی (1833 ـ 1911)
فیلسوف، روانشناس، پداگوگ آلمانی
از فلاسفه متعلق به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم آلمانی) 
او پدیده را نه بر بنیان قانونمندی های طبیعی، بلکه بر بنیان خودقانونمندی عالم روحی و روانی انسانی توضیح می داد.
او جزو مؤسسین علوم روحی محسوب می شود.
او ضمنا مؤسس متد هرمه نویتیک و روان شناسی فهمنده است.
او این متد را در آموزش جهان بینی بکار می بندد.
مؤلف آثار بیشمار

·        آنچه از متافیزیک بورژوائی باقی می ماند، همان است که ویلهلم دیلتی، تحت عنوان «هرمه نویتیک فهمنده» و یا «فهمیدن هرمه نویتیکی» به عهده گرفته است.

13
·        شاخص مرحله اول متافیزیک بورژوائی پساهگلی (متافیزیک بورژوائی واپسین)، به شرح زیر است:
·        ذوب شناخت مبتنی بر علوم منفرد در معنا آوری فلسفی.
·        شناخت مبتنی بر علوم منفرد، فقط می تواند شناخت بخشی (نیمبند) باشد.
·        فلسفه بورژوائی واپسین از این به بعد از تشکیل انطباق عینی میان وجود و شعور صرفنظر می کند.

·        اولین بروز آن را می توان در فلسفه آرتور شوپنهاور یافت.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر