۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

سیری در جهان بینی هاتف رحمانی (8)


«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از  یدالله سلطان پور   

1
همه توده ای ها، یعنی کسانی که در داخل حزب توده ایران هستند، خواه به صورت کادر، عضو، هوادار الزاما در همه موارد تابق النعل  بالنعل مانند هم فکر نمی کنند

·        تابق النعل بالنعل نداریم، طابق النعل بالنعل داریم:

الف
·        تابق یعنی نهان شدن، باز داشته شدن، توبه کردن از گناه.

ب
·        طابق النعل بالنعل یعنی انطباق مطلق.  

·        منظور حریف هم همین است.

2
·        ولی آنچه در حزب توده مورد نظر حریف، بشدت مد شده، سبک نگارش و فرمولبندی زشت و مخرب و تق و لق جدیدی است که در مواردی شباهت غریبی به سبک مخرب فوندامنتالیسم، سلطنت طلبیسم و راستگراهای فرمالیست دارد:

الف
·        حزب توده مورد نظر حریف، اکثر قریب به اتفاق اسامی جمع را با «ها» می سازد و زیبائی کلام را در پیشگاه همین فرمالیسم توخالی قربانی می کند:
·        بدین طریق، جای طبقات را طبقه ها می گیرند.
·        اسم جمع «طبقه ها» را اما برای ساختمان ها بکار می برند و نه برای جوامع.

ب
·        به همین دلیل باید از اصطلاح دیر آشنای حزب توده ی به قول حریف، «سابق» بهره برگرفت و از طبقات اجتماعی سخن گفت.

ت
·        حریف هم در همین حکم به تبعیت از «دیسیپلین استالینیستی حزبی»  به جای واژه بمراتب زیباتر «مسائل»، از واژه «مسئله ها» استفاده می کند.
·        «انظباط» فرمالیستی و بی محتوا هم به همین می گویند.
·        تا مبادا نسبت به حریف، سوء ظنی ایجاد شود و به جرگه  ولضالین پرتاب شود. 

پ
·        خیلی از راستگرای «ملی» از در عقب هم جای خالی اندیشه را با تخریب زبان و دستور زبان پر می کنند:
·        به قول خودشان، تازی زدائی می کنند.
·        در نتیجه، خود حضرات هم حرف دهن خودشان را نمی فهمند، چه رسد به دیگران که حرف دهن حضرات را بفهمند.
·        بدین طریق، واژه های «راحت» را به صورت «راهت»، «بغایت»را  به صورت «بقایت»، «ارسطو» را  به صورت «ارستو»  و الی آخر می نویسند و فکر می کنند که شق القمر کرده اند.
·        راهت اما به معنی راه تو ست و نه به معنی آسایش.
·        بقایت هم به معنی بقای تو ست و نه به معنی بشدت.
·        ارستو اما وجود ندارد و بی معنی است. 
·        پرستو اما وجود دارد.

2
همه توده ای ها، یعنی کسانی که در داخل حزب توده ایران هستند، 
خواه به صورت کادر، عضو، هوادار الزاما در همه موارد 
طابق النعل  بالنعل (مانند هم فکر) نمی کنند
 
·        منظور حریف از مفهوم «فکر کردن» چیست؟

·        اگر منظور او، تفکر باشد، تفکر فقط می تواند تفکر مفهومی باشد.
·        آنگاه هر توده ای در داخل و خارج حزب، وظیفه خواهد داشت که تفکر مفهومی را به قول حریفی به نام کارل مارکس ـ چه بخواهد و چه نخواهد ـ بیاموزد.
·        یعنی تمرین تفکر مفهومی برای هر توده ای هم تکلیف خواهد بود و هم وظیفه صرفنظرناپذیر.
·        در غیر این صورت، حزب طبقه کارگر به طویله بدل می شود.
·        در غیر این صورت کسی قادر به فرمولبندی منظور خود حتی نخواهد بود، چه رسد به درک افکار کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم، چه رسد به تشکیل و تبیین دقیق نظر خویش.
·        بدترین بلائی که بر سر حزب توده می تواند بیاید، تبدیل آن به طویله است.
·        در این صورت توده ای ها فقط قادر به عرعر خواهند بود و نه قادر به تفکر و تبیین اندیشه.

3
همه توده ای ها، یعنی کسانی که در داخل حزب توده ایران هستند، 
خواه به صورت کادر، عضو، هوادار الزاما در همه موارد
 طابق النعل  بالنعل مانند هم فکر نمی کنند

·        هوادار به چه معنی است؟

·        هوادار که اصولا نباید در «داخل حزب» باشد.  
·        هوادار باید در خارج از حزب، تربیت شود و به درجه عضو حزب ارتقا یابد.
·        حتی سازمان های تروریستی ـ فوندامنتالیستی ـ مذهبی از قبیل مجاهدین خدا می داند کی و چی چنین کرده اند و چنین می کنند.

4
اختلاف های مختلفی در بین آن ها هم می تواند وجود داشته باشد  

·        فرمولبندی سرسری به همین می گویند:
·        اصطلاح «اختلاف های مختلف» معنی ندارد.
·        به این جور چیزها تاوتولوژی ویا «حشو قبیح» می گویند. 

·        آنچه در حزب توده ی «سابق» بدرستی و با دقت و وسواس    مارکسیستی ـ لنینیستی فرمولبندی شده، اصطلاحات «اختلافات طبقاتی و یا ایده ئولوژیکی و غیره» بوده است.

·        در آن صورت و فقط در آن صورت از فرمالیسم پرهیز می شود.

·        در آن صورت و فقط در آن صورت، اختلاف به مثابه فرم، محتوا کسب می کند و تفهیم می شود.
·        اصطلاح «اختلاف های مختلف»، اصطلاحی توخالی، بی محتوا و بی معنی است.
·        خود حریف هم حتما می داند، ولی یا اوپورتونیسم و یا جو استالینیستی حاکم امان عرض اندام به «جسارت مدنی» و  استقلال نظری نمی دهد.
·        استالینیسم خود فرمی از اوپورتونیسم است:
·        استالینیسم اوپورتونیسم قدرت است.

·        مراجعه کنید به استالینیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  


5
اختلاف های مختلفی در بین آن ها هم می تواند وجود داشته باشد 
و قطعا هم وجود دارد
 اما در حل مسئله های شان با دیگران تفاوت دارند

·        پرت و پلا اندیشی و پرت و پلاگوئی به همین می گویند.

·        اگر جوانشیر زنده بود و این طرز تبیین مدعیان را می شنید، از کله اش دود برمی خاست:
·        توده ای های کذائی با هم اختلاف های مختلف دارند، اما در حل مسئله های شان با دیگران تفاوت دارند.

·        دلیل اختلاف نظر درست به دلیل راه حل های مختلف برای نظرات است.
·        به عبارت دیگر، پیش شرط داشتن اختلاف نظر،  داشتن راه حل های مختلف، متفاوت و چه بسا حتی متضاد است.
·        درست به همین دلیل، کارت های بازی از نو هم زده می شوند.

·        آن سان که توده ای معینی با راه حل معینی برای حل مسئله معینی به سلطنت طلبی تبدیل می شود و توده ای دیگری به فوندامنتالیستی، فاشیستی، ایدئالیستی و یا مارکسیستی ـ لنینیستی .

6
اختلاف های مختلفی در بین آن ها هم می تواند وجود داشته باشد 
و قطعا هم وجود دارد ،
 اما در حل مسئله های شان با دیگران تفاوت دارند

·        اگر حریف گشتی در فیس آباد می زد، متوجه قضیه می شد.

·        اخیرا صفحه ای در فیس آباد باز شده بود که عنوان «جبهه آزادی خواهان» و غیره به دوش می کشید.
·        تعیین ماهیت این دار و دسته بغایت دشوار بود:
·        چون هم به حزب توده مورد نظر حریف شباهت داشت و هم به سلطنت طلبیسم.

·        اعجاز راه حل ها برای مسائل هم همین است:
·        راه حل ها دست ها را رو می کنند.

·        البته این مسئله فقط شامل حال حریف و مرجع ضمیر حریف نیست.
·        مراجع ضمیر دیگر هم هر کدام با ارائه راه حل خویش بر مهره های مختلف (ولی بلحاظ ماهیت طبقاتی) واحد طبقه حاکمه انطباق می یابند.

·        تعیین کننده نه تابلوهای حزبی، نه اسامی و عناوین، نه هارت و پورت های توخالی، نه انتشار عکس هائی از شهدای نامدار، نه حتی انتشار اشعاری و یا مقالاتی از شعرا و علمای حزب توده، بلکه همین راه حل های «مشخص برای مسائل» منفرد و خاص و عام اند.

7
·        وقتی کسی شعار «تفاوت در اندیشه، وحدت در عمل» دهد، فقط دیالک تیک عینی نظر و عمل را نادیده نمی گیرد، بلکه آن را بطرز بی برگشتی تخریب می کند و از آن جفنگ «اندیشه، هیچ و عمل، همه چیز»  می تراشد.

·        فرق هم نمی کند که همین کس، فردا کتاب احسان طبری موسوم به «بنیاد آموزش انقلابی» را با کاغذ خیلی خیلی اعلا منتشر کند که در صفحه اولش نوشته شده:

شعور انسانی نه تنها جهان را منعکس می کند،
بلکه آن را می آفریند.

·        منظور لنین از این حکم فلسفی این است که عمل بدون نظر و وحدت عمل بدون وحدت نظر، توهمی بیش نیست.

7
اختلاف های مختلفی در بین آن ها هم می تواند وجود داشته باشد 
و قطعا هم وجود دارد ،
 اما در حل مسئله های شان با دیگران تفاوت دارند.

·        خوب توده ای های داخل حزب این اختلاف نظر در زمینه هیچ انگاری اندیشه و همه چیز انگاری عمل را چگونه حل می کنند؟
·        حل رادیکال آن پیشکش، چگونه می فهمند و چگونه تفسیر می کنند؟

8
«تفاوت در اندیشه، وحدت در عمل»

·        این شعار اولا انحرافی آشکار از مارکسیسم ـ لنینیسم است.

·        هم تجربه زنده زندگی دیالک تیک تئوری و پراتیک را میلیون ها بار نشان می دهد و هم مارکسیسم ـ لنینیسم آن را صریحا نمایندگی می کند.
·        در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن پراتیک است.
·        تئوری اما هیچ واره و هیچ کاره نیست.

·        به قول حریفی «بدون تئوری انقلابی جنبش انقلابی وجود ندارد.»
·        بدون اندیشه عمل کشک است.

9
·        حریف دیگری مثال می زند و عمله و بنا و نساج را با زنبور و عنکبوت مقایسه می کند و برتری انسان بر حشره را در آن می داند که قبل از ساختن خانه و قبل از بافتن پارچه، مدل آن را در ذهن می سازد و بعد به مدل فکری خود مادیت می بخشد و حاصل کار در آخر کار شباهت ماهوی به مدل فکری او دارد.

·        آب در هاون کوبیدن کار نیست.
·        برای اینکه کار همیشه پیش اندیشیده است.
·        هدفمد است.
·        بدون اندیشه عملی وجود ندارد.
·        بدون وحدت اندیشه در حزب و جبهه و هر انجمنی وحدت عملی نمی تواند پدید آید.

·        سلطنت طلب و یا سرتنت طلب «آزادی خواه» می گفت اول براندازیم، بعد راجع به بعد با هم بحث کنیم.

·        فوندامنتالیست ها هم در آغاز گندکار همین شعار را می دادند:
·        بحث پس از مرگ شاه.
·        بعد هم به عهد خود وفا کردند و در خاوران بحث های حاصلخیزی صورت گرفت و کره زمین به بهشت برین بدل شد.

10
«تفاوت در اندیشه، وحدت در عمل»

·        این جفنگ یعنی آتش بس در رزم ایده ئولوژیکی 

·        نتیجه آتش بس در رزم ایده ئولوژیکی اما ـ قبل از همه ـ تبدیل حزب به طویله خواهد بود.

·        حزب و طبقه در کوره رزم ایده ئولوژیکی است که می تواند به خود آگاهی و دگر آگاهی (جامعه آگاهی، جهان آگاهی، دوست و دشمن شناسی)، دوست یابی و تشکیل جبهه رزم نایل آید.

11
آن ها با اتکا به اصول سازمانی وظایف دشوار مبارزه خود را به پیش می برند  

·        تفاوت توده ای های داخل حزب با دیگران در حل مسائل مورد اختلاف، در قاموس حریف، عبارت است از «اتکاء بر اصول سازمانی و پیشبرد وظایف دشوار.»

·        این جور جاها ست که نیما سر بر در و دیوار می کوبد و می پرسد:

به کجای این شب تیره بیاویزم
قبای ژنده خود را؟

ادامه دارد.

۱ نظر: