۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

سیری در جهان بینی هاتف رحمانی (13)

تجسم تصویری سیستم مولتی ثابت
«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از  یدالله سلطان پور   
  
بر خورد توده ای به خطا امری عینی، واقع گرایانه ودر جهت پیشرفت بیشتر است.  

·        در این جمله حریف شیوه برخورد توده ای انتزاعی و کلی به خطا تبیین می یابد:
·        توده ای و هر چیز دیگر، به قول حریفی به نام ولادیمیر لنین، فقط به صورت مشخص وجود دارد.
·        به همین دلیل تفاوت میان توده های ها از زمین تا آسمان است.
·        توده ای بالاخره آدم است و در جامعه بسر می برد و هویت خاص خود را دارد.
·        توده ای ماشین نیست.
·        ولی می توان توده ای را از خودیت خود تخلیه کرد و ماشین واره کرد و این بدترین بی حرمتی در حق او و هر انسان دیگر خواهد بود.

1
·        برخورد توده ای به خطا، بنظر حریف، امری عینی است.

·        عینی به چه معنی است؟

·        عینی و یا اوبژکتیو معمولا به چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهایی اطلاق می شود که مستقل از توده ای کذائی باشند.
·        ضد دیالک تیکی اوبژکتیو، سوبژکتیو است که در زبان فارسی به ذهنی ترجمه شده است.
·        ذهنی ولی فقط یکی از فرم های بسط و تعمیم مفهوم «سوبژکتیو» است.
·        به همین دلیل ما ترجیح می دهیم که از  مفاهیم اصلی و استاندارد سوبژکت، سوبژکتیویته و سوبژکتیو بهره برگیریم.  

2
بر خورد توده ای به خطا امری عینی است  

·        برخورد توده ای به خطا و به هر چیز دیگر می تواند برخوردی اوبژکتیو، سوبژکتیو و یا دیالک تیکی باشد:

الف
·        اگر توده ای به خطا و یا هر چیز دیگر برخورد اوبژکتیو (عینی) داشته باشد، دچار انحراف اسلوبی اوبژکتیویسم (عینگرائی) است.
·        امروزه دار و دسته هائی در فلسفه بورژوائی واپسین مبلغ اوبژکتیویسم اند و با همین حربه بر دژهای ایده ئولوژیکی توده می تازند.

ب
·        اگر توده ای به خطا و یا هر چیز دیگر برخورد سوبژکتیو داشته باشد، دچار انحراف اسلوبی سوبژکتیویسم است که انحرافی دیگر در فلسفه بورژوائی واپسین به سردمداری شوپنهاور و غیره است.  

ت
·        اگر توده ای به خطا و یا هر چیز دیگر برخورد دیالک تیکی  داشته باشد، برخورد او همه جانبه و درست خواهد بود.
·        فقط و فقط ببرکت متد و یا اسلوب دیالک تیکی ـ ماتریالیستی است که می توان به شناخت نسبتا دقیق چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی طبیعی و یا اجتماعی نایل آمد.

3
بر خورد توده ای به خطا امری عینی است.  

·        برخورد توده ای می تواند برخوردی عینی باشد و نه امری عینی.
·        برخورد توده ای در هر صورت امری سوبژکتیو است.
·        منظور حریف هم این است که توده ای خطا را به همان سان در نظر می گیرد که هست.
·        یعنی خطا را در عینیت آن بررسی می کند.
·        ولی هرگز نمی توان خطائی یافت که عینی مطلق باشد.
·        خطا همیشه دیالک تیکی از اوبژکتیو ـ سوبژکتیو است.
·        البته منظور حریف این است که نباید در تحلیل خطا عینیت آن را فراموش کرد و به قضاوت سوبژکتیو و دلبخواهی دست زد.
·        اگر منظور حریف همین باشد، نمی توان به او حق نداد.

·        چرا و به چه دلیل؟

4
·        برای اینکه محتوای شناخت در موضوع شناخت، یعنی در عین (اوبژکت شناخت) است.
·        سیبیت سیب در خود سیب است.
·        در فرم و محتوای سیب است.
·        نه در کارنده و چیننده و فروشنده و خرنده و خورنده و بوینده سیب.   

5
 بر خورد توده ای به خطا واقع گرایانه است.

·        برخورد واقعگرایانه ترجمه برخورد رئالیستی است.
·        مفهوم رئالیسم در فلسفه علمی (ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی) همانطور که امیر نیک آیین هم توضیح داده، چیز بکلی دیگری است:
·        رئالیسم  نامی برای جریان ایدئالیستی ـ عینی، متافیزیکی ـ معرفتی ـ نظری اصلی اسکولاستیک است.
·        رئالیسم در قرون وسطی با نحوه و نوع پاسخ به مسئله مفاهیم عام (یونیورسال ها) در رابطه بوده است.

·        مراجعه کنید به رئالیسم  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        حریف برخورد رئالیستی را به همان معنی برخورد عینی بکار می برد.

6
بر خورد توده ای به خطا جهت پیشرفت بیشتر است.  

·        حالا حریف هم فاتحه ای بر برخورد عینی می خواند و هم بر برخورد رئالیستی.

·        چون برخورد به نیت پیشرفت بیشتر، در هر صورت برخوردی حساب شده است.
·        یعنی سوبژکتیو است و نافی برخورد اوبژکتیو و یا عینی و یا رئالیستی خواهد بود.
·        ورود نیت سوبژکتیو به تحلیل خطا، بی اعتنا به نیت سوبژکت شناخت، به مسخ و مثله و مخدوش کردن حقیقت عینی منجر می شود.
·        در این صورت هم عینیت خطا و هر موضوع شناخت دیگر نادیده گرفته می شود و هم حقیقت عینی پرده پوشی و یا ماستمالی می شود.

·        توده ولی پشت و پناهی جز حقیقت عینی ندارد و فلسفه علمی را به همین دلیل به خون دل توسعه داده است.

7
 بر خورد توده ای به خطا جهت پیشرفت بیشتر است.  

·        ضمنا پیشرفت بیشتر بیانگر چیز روشنی نیست.
·        پیشرفت بیشتر چی و یا کی و در چه زمینه ای و در چه سطح و مقیاسی؟

·        احتمالا منظور حریف پراگماتیسم است:
·        حقیقت آن چیزی است که به نفع سوبژکت شناخت باشد.

·        توده ای ها اما ـ البته اگر توده ای باشند ـ خصم سرسخت پراگماتیسم اند و حقیقت را در عینیت آن حقیقت تلقی می کنند:
·        به قول همان ولادیمیر لنین، حقیقت همیشه حقیقت عینی است.

"من" در منطق توده ای ضمن حفظ مختصات ویژه خود ، 
تابعی از منافع جمعی ، حزبی ، ملی و جهانی زحمتکشان است

·        کشف منظور حریف از این شعار واقعا کار شاقی است.
·        چون حریف متافیزیکی می اندیشد، یعنی نمی اندیشد، جملاتش قابل درک دقیق نیستند.

·        من در دیالک تیک من و غیر من وجود دارد.
·        من به مثابه فرد در دیالک تیک فرد و جامعه وجود دارد و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن جامعه است، بی آنکه فرد هیچ واره و هیچکاره باشد.

1
·        منظور حریف هم از مفهوم «حفظ مختصات ویژه خود» احتمالا همین هیچ واره نبودن فرد است.

2

·        ایراد بینشی حریف اما جایگزین کردن رابطه دیالک تیکی و حتی ارگانیکی با رابطه واره مکانیکی است:
·        حریف با مفهوم «تابعی از منافع حزبی»، به عنوان مثال، دیالک تیک عضو و حزب را به شکل وابستگی بسط و تعمیم می دهد.

3
·        وابستگی اما رابطه نیست.
·        رابطه همیشه دیالک تیکی است.
·        دو سویه است.
·        متقابل است.
·        بر تأثیر متقابل دو قطب مبتنی است.

4
·        وابستگی رابطه واره یکسویه است.
·        در رابطه واره وابستگی فرد تابع متغیری است، که می تواند فرد دیگری و یا نهاد دیگری باشد.
·        این رابطه واره تابع و متغیر  اما نافی «حفظ مختصات ویژه خود» فرد است.
·        تابع حق «حفظ مختصات ویژه خود» را ندارد.

·        جملات حریف در هر صورت مبهم و ناروشن اند و روشنگر چیز معینی نیستند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر