۱۳۹۳ آبان ۵, دوشنبه

سیری در شعر «اسید» از کوروش کیانی قلعه سردی (5)


تحلیلی از ید الله سلطان پور   
  
ما که راضی به همین خواب عمیقیم، چرا
چرت مان را سرِ این فاجعه برهم زده اید؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ما که به خواب عمیق راضی هستیم.
·        پس چرا با اسید پاشی به زنان اصفهان چرت مان را بر هم زده اید؟

·        فهم این بیت شعر، بظاهر کار آسانی است.
·        ولی فقط بظاهر.  
·        چون این بیت شعر، در عین سادگی، حاوی ژرفای معنوی غریبی است که پس از تحلیل آن تا حدودی کشف می شود:

1
ما که راضی به همین خواب عمیقیم، چرا
چرت مان را سرِ این فاجعه برهم زده اید؟

·        در مصراع اول، «ما» ی شاعر راضی به خواب عمیق است.
·        شاعر اما در مصراع دوم، همان «ما» ی راضی به خواب عمیق را نه در خواب عمیق، بلکه در حالت چرت نشان می دهد، چرتی که بر هم خورده است.

2
·        چرت به خواب واره سبک اطلاق می شود.
·        چرت به حالتی در میانه خواب و بیداری اطلاق می شود.
·        چرت به خواب و بیداری همزمان و توأمان اطلاق می شود که نه خواب به معنی واقعی کلمه است و نه بیداری به معنی واقعی کلمه.
·        خواب عمیق اما به معنی بی خبری مطلق از روندها و روال ها ست.
·        خواب عمیق به خواب اصحاب کهف شبیه است.

·        بغرنجی معنوی این بیت هم به همین دلیل است:

3
ما که راضی به همین خواب عمیقیم، چرا
چرت مان را سرِ این فاجعه برهم زده اید؟

·        برای درک محتوای معنوی این بیت، باید از خود پرسید:

·        چگونه کسی می تواند به خواب عمیق راضی باشد؟

·        منظور شاعر از مفهوم «رضایت به خواب عمیق» چیست؟

3
ما که راضی به همین خواب عمیقیم، چرا
چرت مان را سرِ این فاجعه برهم زده اید؟

·        بی اعتنا به اینکه خود شاعر به محتوای معنوی عینی این بیت کاملا واقف است و یا نه، روشنگری عمیقی در این بیت نهفته است:
·        این بیت بدان معنی است که فکر و ذکر طبقه حاکمه، تحمیل خواب عمیق به «ما» ست و «ما» به این تحمیل طبقه حاکمه  کم و بیش تن در داده است.

·        چرا از مفهوم «کم و بیش» استفاده می کنیم؟

4
ما که راضی به همین خواب عمیقیم، چرا
چرت مان را سرِ این فاجعه برهم زده اید؟

·        به این دلیل که شاعر در بیت دوم، همان «ما» ی بظاهر راضی به خواب عمیق را نه در خواب عمیق، بلکه در چرت نشان می دهد.
·        به عبارت دقیقتر، نه در چرت، حتی.
·        بلکه در حالت پرش ناگهانی از چرت نشان می دهد.
·        یعنی در حالت بیداری تشنج آمیز و عصبی نشان می دهد.

·        درست به همین دلیل، می توان گفت که «ما» ی شاعردر حرف به خواب عمیق راضی شده، ولی در عمل نه در خواب عمیق، بلکه در خواب و بیداری بسر می برد و به صدای بال پروانه ای حتی می تواند بیدار شود.

5
ما که راضی به همین خواب عمیقیم، چرا
چرت مان را سرِ این فاجعه برهم زده اید؟

·        برای تفهیم این دیالک تیک رضایت به خواب عمیق و چرت می توان حریفی را تصور کرد که برای رفتن به خواب عمیق افیونی را از شیادی دریافت می کند، ولی از آن افیون استفاده نمی کند و نتیجتا تخدیر نمی شود.
·        اگر مذهب را افیون فرض کنیم، «ما» ی شاعر آن را در حرف می پذیرد و لا اله الا الله غلیظ هم بر زبان می راند، ولی در ته دل به ریش شیاد می خندد.
·        به همین دلیل دیالک تیک رضایت خواب عمیق و چرت تشکیل می شود.
·        طنز غلبه ناپذیر توده هم همینجا ست.

6
·        شاعر شاید به محتوای معنوی عینی نهفته در این بیت، واقف نباشد.
·        منظور از محتوای معنوی عینی، واقعیت امری است که شاعر تبیین می دارد، بی آنکه بدان واقف باشد.
·        منظور از محتوای معنوی عینی، واقعیت امری و یا حتی حقیقت امری است که به شاعر دیکته می شود.
·        وقتی گفته می شود که شعر نه در آگاهی مطلق شاعر، بلکه در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی سروده می شود، منظور همین است.

·        حتی خواجه شیراز به این حقیقت امر اقرار کرده است:  

آنچه استاد ازل گفت:
«بگو!»،
می گویم  

·        استاد ازل همین واقعیت عینی و چه بسا حتی همین حقیقت عینی سمج و سرسخت و کله شق و رو دار است که خود را به ترفندی به شاعر تحمیل می کند:
·        انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر آدمیان روند دیالک تیکی عینی ـ ذهنی بسیار بغرنج و ترفند آمیزی است.

7
·        آدمی چه بسا چیزهائی را می بیند و می گذرد، بی آنکه دقیقا دیده باشد.
·        این ولی مانع انعکاس آن چیزها در آئینه حساس و شفاف ذهن او نمی شود.
·        چه بسا دهها سال بعد، او متوجه چیزی می شود که در ایام ماضی دیده است، بی آنکه دیده باشد.
·        قضیه شعر و فرم های هنری دیگر نیز از همین قرار است.
·        هنرمند چیزی را که بطور خودپو در آئینه ضمیرش منعکس شده، با ساز و برگ خاص خویش بازتولید می کند.
·        هر اثر هنری در واقع، واقعیت عینی منعکس شده در آئینه ذهن شاعر است که پس از کار روی عکس ذهنی، بازتولید شده است.
·        هر اثر هنری تثلیث چیز مادی اول ـ تصویر آن چیز ـ چیز مادی دوم (شعر، تندیس، ترانه و غیره) است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر