۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (29)


تحلیلی از شین میم شین

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

·        معنی تحت اللفظی:
·        صوفی سرمست که این چنین کلاه کج کرده، اگر یکی دو جام دیگر سرکشد، عمامه اش هم آشفته خواهد شد.

1
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

·        خواجه در این بیت، به نیت تحقیر و تمسخر صوفی از دو مفهوم زیر بهره برمی گیرد:  

الف
·        از مفهوم «کج کردن کلاه» که احتمالا بیانگر شروع سرپیچی و بی پروائی است.    

ب
·        از مفهوم «آشفته گشتن دستار» که احتمالا به معنی خودبازی (خود گم کردن)  و خودسر و لایعقل شدن و یا به معنی به هم خوردن بساط کسی است.

2
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

·        صوفی که از فرط سرخوشی شروع به سرپیچی کرده، اگر روزگار اندکی بیشتر بر وفق مرادش گردد، پشت پا به هست و نیست خواهد زد.
·        این دو مفهوم را در این بیت نباید تحت اللفظی معنی کرد.
·        چون صوفی که معمم نیست.
·        صوفی که آخوند نیست.
·        صوفی آنتی تز آخوند است.
·        زهر ایده ئولوژیکی خواجه در این بیت، در هر صورت، زهرتر از زقوم است.
·        کینه و نفرتی که خواجه نسبت به اهل تصوف و طریقت و عرفان دارد، خارق العاده است.
·        این کینه خواجه به کینه فاشیست ها نسبت به پرولتاریای آگاه (کمونیست ها) شباهت دارد.


جای آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این تغابن که خزف می ‌شکند بازارش

·        معنی تحت اللفظی:
·        جا دارد که در دل لعل از این مغبونیت که خزف در بازارش پدید آورده، خون موج زند.

1
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این تغابن که خزف می ‌شکند بازارش

·        خواجه در این بیت، تئوری شبه فاشیستی موسوم به بنیاد نیک و بد را برای تحقیر اوپوزیسیون ضد فئودالی به خدمت می گیرد:
·        خواجه دوئالیسم عالی و پست را به شکل دوئالیسم لعل و خزف بسط و تعمیم می دهد و به طرفداری از عالی (لعل) به تحقیر و تمسخر پست (خزف) می پردازد و هر جنبش رهائی بخش توده ای را تخطئه می کند.

2
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این تغابن که خزف می ‌شکند بازارش

·        دوئالیسم بنیاد نیک و بد را خواجه احتمالا از سعدی آموخته است که خود سعدی هم باید از قرآن کریم (دوئالیسم هابیل و قابیل) آموخته باشد.
·        نیچه همین دوئالیسم را به شکل دوئالیسم ممتاز و فرومایه   (ابربشر و اشغالبشر) بسط و تعمیم داده است.
·        به این طریق و با این ترفند ایده ئولوژیکی چلقوزهائی از قبیل هیتلر و گوبلز و  گورینگ به انسان های ایدئال استحاله می یابند و مورد پرستش قرار می گیرند.

3
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این تغابن که خزف می ‌شکند بازارش

·        خواجه در این بیت، اشرافیت بنده دار و فئودال (طبقه حاکمه)  انگل و مفتخور را به لعل و عرفای انقلابی را به خزف (ظروف سفالین) تشبیه می کند و عملا هر حرکت و جنبش طرفدار پیشرفت اجتماعی را توهین به مقدسات می داند.
·        اشکارتر از این نمی توان جنبش آزادی خواهانه و انقلابی را تخطئه کرد.

ای که در کوچه معشوقه ما می ‌گذری
بر حذر باش که سر می ‌شکند دیوارش

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای کسی که از کوچه معشوقه ما عبور می کنی، حواست را جمع کن.
·        چون دیوار آن سر می شکند.  

ای که در کوچه معشوقه ما می ‌گذری
بر حذر باش که سر می ‌شکند دیوارش

·        خواجه در این بیت، دست به تهدید می زند:
·        خواجه در این بیت، مبارزه بر ضد وضع موجود را برابر با پا گذاشتن روی دم اژدها می داند.
·        این نوعی اخطار به اوپوزیسیون ضد فئودالی ـ ضد روحانی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر