۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (28)


تحلیلی از شین میم شین

صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
و این زهد خشک را به می خوشگوار بخش

·        معنی تحت اللفظی:
·        صوفی گلی بچین و لباس مندرست را هدیه خار کن و این زهد خشک و خالی را با می گوارا تعویض کن.

1
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
و این زهد خشک را به می خوشگوار بخش

·        خواجه در این بیت دوئالیسم زشت و زیبا را به شکل دوئالیسم خار و گل از سوئی و دوئالیسم زهد خشک و می خوشگوار از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد.

·        یکی از دلایل محبوبیت شعر خواجه زیبائی فرمال آن است:
·        به خدمت گرفتن واژه های خشک و خوشگوار آهنگ زیبائی به این بیت می بخشد.   

2
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
و این زهد خشک را به می خوشگوار بخش

·        خواجه از سوی دیگر دیالک تیک داد و ستد را به شکل دوئالیسم بخشیدن و چیدن بسط و تعمیم می دهد و بدین طریق صوفی را به راه راست هدایت می کند:
·        صوفی باید لباس وصله ـ وصله خود را که بزعم خواجه به نیت زهدفروشی است به خار ببخشد (داد)  و به ازای آن، گلی بچیند (ستد)  
·        مفهوم انتزاعی «خار» را که لایق مرقع صوفی است، خواننده باید به قوه تخیل خود جامه مشخص بپوشاند و خواه و ناخواه به پرولتاریا و توده های مولد و زحمتکش بی همه چیز برسد.

3
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
و این زهد خشک را به می خوشگوار بخش

·        خواجه با نخوت فئودالی و بنده داری اصیل خود از هیچ فرصتی برای ریختن زهر ایده ئولوژیکی اش صرفنظر نمی کند و با به خدمت گرفتن مفهوم «زهد خشک»، صوفی را بلحاظ اجتماعی و شخصیتی تخریب می کند.

·        زهد خشک و خالی به معنی فرمالیسم صرف صوفی است:
·        زهد خشک و خالی بدان معنی است که تمامی کرد و کار صوفی به نیت تظاهر و عوامفریبی است و در دل صوفی حتی ذره ای ایمان به چیزی و کسی یافت نمی شود.

4
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
و این زهد خشک را به می خوشگوار بخش

·        ترفند خواجه اما ترفندی بغرنج و مستور است.
·        تخریب صوفی و تحقیر زهد او از سوی خواجه، عملا به معنی تعمیر خود و تجلیل خود و امثال طبقاتی خود است:
·        چون نفی (سلب) هر چیزی بطور منطقی به معنی اثبات ضد آن چیز است:
·        تکذیب صوفی هم عملا به معنی تصدیق خود خواجه است.
·        چون خواجه آنتی تز صوفی است.

طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

·        معنی تحت اللفظی:
·        اوراد و اراجیف را با نوای چنگ تعویض کن و تسبیح را به می و ردا را به میخوار ببخش.  

1
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

·        زیبائی فرمال این بیت خواجه هم به دلیل حروف «ن» و «گ» در واژه های آهنگ و چنگ،  حرف «ط» در واژه های طامات و شطح، حروف «ت»، «ط» و «س» در واژه های تسبیح و طیلسان و حروف «م» و «ی» در واژه های می و میگساراست.

2
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

·        خواجه در این بیت نیز دوئالیسم زشت و زیبا را از سوئی به شکل دوئالیسم طامات و شطح و آهنگ چنگ، دوئالیسم تسبیح و می از سوی دیگر و دوئالیسم طیلسان و میگسار از دیگر سو بسط و تعمیم می دهد و اعتبار صوفی فلک زده را به آتش می کشد.

·        چرا و به چه دلیل ما از تخریب ریشه ای اعتبار صوفی سخن می گوییم؟

3
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

·        دلیل ما این است که خواجه بدون آنکه فحشی و یا بد و بی راهی به صوفی داده باشد، دار و ندار او را و حتی خود او را به مظهر زشتی و نکبت تنزل می دهد و رهائی از آن را اکیدا توصیه می کند:

الف
·        طامات و شطح صوفی یعنی هارت و پورت و جفنگیات و اراجیف او باید با نوای چنگ تعویض شوند.

ب
·        تسبیح او باید با شراب تعویض شود.
·        یعنی شراب ارزشمندتر از تسبیح است.

ت
·        صوفی ضمنا باید ردای خود را به میخوار لاابالی بدهد.
·        این بدان معنی است که میخوار بی خرد لایقتر از صوفی به پوشیدن ردا ست.

·        اگر اینها همه دلایل تخریب اعتبار اجتماعی و شخصیتی صوفی نیست، پس چیست؟

·        به بقیه غزل خواجه نظری بیندازیم و به عمیق تخریب و تحقیر صوفی و تعمیر و تجلیل خود خواجه پی ببریم:  

زهد گران که شاهد و ساقی نمی ‌خرند
در حلقه چمن به نسیم بهار بخش

راهم شراب لعل زد ای میر عاشقان
خون مرا به چاه زنخدان یار بخش

یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن
و این ماجرا به سرو لب جویبار بخش

ای آن که ره به مشرب مقصود برده‌ ای
ز این بحر قطره‌ ای به من خاکسار بخش

شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید
ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش

ساقی، چو شاه نوش کند باده ی صبوح
گو جام زر به حافظ شب زنده دار بخش

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر