۱۳۹۳ مهر ۲۲, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی هاتف رحمانی (7)


«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از  یدالله سلطان پور   

جای توده ای در حزب توده ایران است.  
به هر دلیل موجه وغیر موجهی که توده ای از حزب جدا شده باشد، حداکثر "توده ای سابق" است.
"توده ای سابق" می تواند به هر دلیلی از حزب توده ایران "ریزش" کرده باشد.
  
·        حریف چون قادر به تفکر دیالک تیکی نیست، احکام انتزاعی صادر می کند که بلحاظ فرم و بطور کلی می توانند درست باشند:
·        این حکم حریف به دلایل زیر حکمی انتزاعی است:

1
جای توده ای در حزب توده ایران است.  

·        اگر کسی به حزب توده اعتماد نداشته باشد، می تواند توده ای باشد و از منافع ایده ئولوژیکی و استراتژیکی توده دفاع کند و ضمنا در حزب توده نباشد.
·        ماهیت افراد را نه فرم ها و چه بسا فرمالیته ها، بلکه کرد و کار آنها تعیین می کند.

2
جای توده ای در حزب توده ایران است.  

·        اگر حزب توده به کسی اعتماد نداشته باشد، فرد مورد نظر می تواند توده ای باشد و بیرون از حزب توده باشد.
·        اینجا هم فرم نقش تعیین کننده به عهده ندارد.

3
جای توده ای در حزب توده ایران است.  

·        جای توده ای ها پس از رخنه عمیق ساواک توسط عباس شهریاری و امثالهم در سطوح بالای آن، بی تردید حزب توده نبود.
·        توده ای ها حتما از نزدیک شدن بدان پرهیز کرده اند.
·        ولی علیرغم آن توده ای بوده اند.

4
جای توده ای در حزب توده ایران است.  

·        در حزب توده می تواند به دلایل مختلف اوبژکتیو و سوبژکتیو دسته بندی ها و باند هائی تشکیل شود و به صورت سدی در مقابل نزدیک شدن توده ای ها بدان در آید.

5
جای توده ای در حزب توده ایران است.  

·        افرادی می توانند از حزب توده انشعاب کنند و حزب توده دیگری تشکیل دهند تا از سنن آن به سلیقه خود دفاع کنند و میراث آن را به شیوه خود تداوم بخشند.

6
به هر دلیل موجه وغیر موجهی که توده ای از حزب جدا شده باشد، 
حداکثر "توده ای سابق" است.

·        حریف در این حکم خویش نیز دچار فرمالیسم است و با واژه ها بازی می کند.
·        توده ای را بنا بر ماهیت طبقاتی اش می سنجند و نه بنا بر تازگی و کهنگی اش.
·        مثال:
·        لنین و روزا لوکزمبورگ و لیبکنشت و غیره از حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان جدا می شوند و حزب جدیدی بنیان می نهند.
·        بنا بر فرمالیسم حریف لنین و یارانش را باید سوسیال ـ دموکرات های سابق نامید.
·        آنچه لنین و یاران او را از کائوتسکی و زباله های دیگر متمایز می ساخت، نه اسامی و عناوین، بلکه ایده ئولوژی و خط مشی پرولتری بود.
·        کسانی که با فرم ها بازی می کنند، بی اعتنا به محتوای مبارزاتی و ایده ئولوژیکی لازمه اند.

7
"توده ای سابق" می تواند به هر دلیلی 
از حزب توده ایران "ریزش" کرده باشد.

·        حریف در این حکم به تحقیر دگراندیشان توده ای می پردازد.
·        عیب بزرگ فرمالیسم هم همین است.
·        بنظر فرمالیست ها، تعیین کننده فرم ها و چه بسا حتی فرمالیته ها ست.
·        در این صورت اگر کسی به هر دلیلی طرفدار فرمال مرجع ضمیر حریف باشد، بطور مکانیکی و اوتوماتیک توده ای صد در صد تلقی خواهد شد و اگر همان کس تغییر مرجع ضمیر دهد، در طرفة العینی و لضالین (جزو گمراهان) تلقی خواهد شدو در جرگه مغضوبین قرار خواهد گرفت.

8
·        یکی از نشانه های بارز استالینیسم همین است:
·        در دید استالینیستی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندها فقط و فقط بنا بر فرم شان ارزیابی می شوند و نه بنا بر محتوا و ماهیت شان.
·        استالینیست ها عاجز از داشتن دوست واقعی اند.
·        چون ناتوان از شناخت ماهوی افراد بشری اند.
·        به همین دلیل نه هنری جز رل بازی سطحی و ساده لوحانه دارند و نه قادر به شناخت چیزی جز رل بازی ها هستند.

9
"توده ای سابق" می تواند سازمان موافق نظر و اراده خود را تأسیس  نماید 
وحتی ممکن است بتواند در برهه ای از زمان افراد بیشتری را 
هم نسبت به حزب توده ایران جلب وحذب نماید.
اما الزاما توده ای نیست.

·        فرمالیسم حریف در این حکم آشکار تر می گردد:
·        حریف آسمان و ریسمان را به هم می بافد تا نتیجه دلخواه خود را بگیرد.
·        توده ای بنا بر ماهیت طبقاتی اش تعیین می شود و نه بنا بر سازمان و کمیت اعضای آن.
·        در دیالک تیک کمیت و کیفیت، نقش تعیین کننده از آن کیفیت است.
·        هر کس سیاه لشکر بیشتری داشت، الزاما نباید توده ای تر باشد.
·        امروزه می توان در فیسبوک یک میلیون «دوست» داشت.
·        هر روسپی خوش اندامی چه بسا چند میلیون لایک دارد.
·        فریب این چیزهای فرمال را عوام واره های هپیلی هپو می خورند و نه کسانی که ذره ای مغز در کله دارند.

·        ضمنا چه فرقی می کند که کسی توده ای باشد و یا نباشد؟

·        توده ای باید سگ توده باشد و فکر و ذکری جز دفاع از منافع ایده ئولوژیکی و استراتژیکی توده نداشته باشد.

10
توده ای با مختصات سازمانی ، اساسنامه ای ، مرام نامه ای 
و راهکارها وراهبردهای مبتنی بر "تحلیل مشخص ا
ز شرایط مشخص" خود شناخته می شود

·        حریف در این حکم، تعریف خود را از توده ای ارائه می دهد:
·        واژه های انتزاعی بطور مکانیکی پشت سر هم ردیف می شوند تا مفهوم مبهم توده ای تعریف شود:
·        همه مراجع  ضمیر همه احزاب عیران را جمع کنی، قادر به معنی کردن جمله ای از کلاسیک ها نخواهند بود و حریف از تحلیل مشخص از شرایط مشخص دم می زند.
·        حریف احتمالا آخرین کسی است که به ادعای خود ایمان داشته باشد.
·        خیلی از مراجع ضمیر حتی نمی توانند حرف دهن خود را درست فرمولبندی کنند، چه رسد به تحلیل مشخص از چیز مشخصی.

·        خیلی از مراجع ضمیر قصه های حرمسرای سلاطین قاجار و پهلوی را منتشر می کنند و «احسنت و مرحبا استاد»  درو می کنند و یا ابنیه باستانی کشورها را نشان خلایق خر می دهند تا شعورشان بالا رود.

·        آخر الزمان است و تمیز سلطنت طلب از سرتنت طلب بغایت دشوار شده است.

·        آنچه در دستور روز مراجع ضمیر همه از دم بدون استثناء قرار دارد، ریختن آبروی خود و دار و دسته خود است.

11
" توده ای سابق" قطعا در یک و یا چند مشخصه از مختصات 
فوق با دیگر توده ای ها اختلاف دارد راه های حل مسئله 
در چارچوب سازمانی حزب توده ای ها مشخص وتعریف شده است  

·        بیگانگی حریف با شرایط مشخص «تحلیل مشخص نشده» از همین حکم او نعره می کشد:
·        توده ای های واقعا موجود اصلا توان تفکر ندارند تا اختلاف فکری با هم داشته باشند.
·        درد هم همین است.
·        بنظر حریفی، دلیل دسته بندی ها در فقر فلسفی و افلاج فکری است.

·        تنها هنری که مراجع ضمیر کذائی دارند، طرفداری از مهره ای از مهره های  طبقه حاکمه و جنگ زرگری با یکدیگر است.

·        شاید دلیل مهره گرائی مراجع ضمیر این باشد که سطح سواد خیلی از آخوندها کمتر از سطح سواد مراجع ضمیر نیست.
·        اگر هم احیانا فرح و فرخ و مسعود و علی و ولی به قدرت برسند، تخم دو زرده نخواهند گذاشت.
·        این را هم خودشان می دانند و هم مردم می دانند.
·        درد هم همین جا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر