۱۳۹۳ مهر ۱۹, شنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (21)


تحلیلی از شین میم شین

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند

·        معنی تحت اللفظی:
·        صوفیان همه رخت های خود را که در نزد می فروش گرو گذاشته بودند، واپس گرفتند.
·        فقط دلق ما بود که در خانه می فروش ماند.

1
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند

·        خواجه در این بیت از سوئی صوفیان را بطور غیرمستقیم به افراط در می خواری متهم می کند و از سوی دیگر آنها را  در مقایسه با خود ثروتمند محسوب می دارد.
·        دلیل ثروتمندی صوفیان بزعم خواجه در اشعار دیگر، بی اعتنائی به حلال و حرام است.

2
·        شاید منظور خواجه از این بیت، چیز بکلی دیگری هم باشد.
·        چون نداشتن دلق در جامعه جلب توجه می کند و مردم بو می برند که خواجه در می خواری افراط کرده و دلقش را پیش می فروش گرو گذاشته است.
·        در نتیجه خواجه بدنام می شود.
·        اما صوفیان که وضع مالی شان خوب است، به موقع همه رخت های خود را از می فروش واپس می گیرند و نیکنام می زیند.

·        برای کسب اطمینان خاطر، نظری بر تمامی غزل خواجه می اندازیم:  

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
و آن که این کار ندانست در انکار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند

محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ما ست که در هر سر بازار بماند

هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند

جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند

گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند

به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر