سوسیالیسم:
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است، که
برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می کوشد، جامعه ای که در آن
تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
صابر
گاف
سنگزاد
سوسیالیسم
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
·
حتی اگر نیت دکتر مرتضی محیط تعریف مفهوم «سوسیالیسم
علمی» باشد، باز هم خواننده و یا شنونده ی مواعظ ایشان با تحریف هراس انگیزی مواجه
خواهد شد.
·
برای اثبات صحت استنباط خود، بهتر
است که قبل از هر چیز از خود بپرسیم که مارکسیسم ـ لنینیسم چیست؟
1
·
یکی از فلاکت های نظری حزب توده
تحت رهبری کیانوری نیز همین جا بود:
·
کیانوری فکر می کرد که به ابتکار خلاقانه
و عظیمی دست زده است.
·
او به جای اصطلاح وحشت انگیز مارکسیسم
ـ لنینیسم که در طرح برنامه حزب، به مثابه ایدئولوژی حزب طبقه کارگر حداقل در حرف،
برسمیت شناخته می شد، از مفهوم بزعم او، اهلی، بی ضرر و بی خطر «سوسیالیسم علمی» استفاده
می کرد و توده ای ها را طرفداران سوسیالیسم علمی قلمداد می نمود.
·
کیانوری کمسواد ـ بی کمترین تردید ـ
از تعریف این مفهوم هم کمترین خبری نداشت.
2
·
بدین طریق ـ بی اعتنا به وقوف و یا
عدم وقوف او و امثال او ـ میان مارکسیسم ـ لنینیسم و سوسیالیسم علمی علامت تساوی
گذاشته می شد.
·
بدشواری می توان تردید داشت که در
درس نامه های فلسفی نیک آیین این مسئله روشن نشده باشد.
·
ولی در هر صورت در حزب توده کسی
توان اعتراض و حتی اشاره به این خطای نظری سهمناک رهبر در دل نداشت.
·
بدین ترتیب بود که مارکسیسم ـ
لنینیسم به عنوان سوسیالیسم علمی تصور شد.
·
سوسیالیسم علمی اما فقط یکی از
اجزای سه گانه مارکسیسم ـ لنینیسم است:
3
·
مارکسیسم ـ لنینیسم سیستم یکپارچه و وحدتمندی از تئوری های علمی
تدوین شده بوسیله مارکس، انگلس و لنین بوده و است.
·
مارکسیسم ـ لنینیسم به سه جزء زیرین طبقه بندی می شود:
الف
·
ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی
ـ لنینیستی (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
ب
·
اقتصاد سیاسی
ت
·
سوسیالیسم علمی (کمونیسم علمی)
4
·
خلاصه کردن مارکسیسم ـ لنینیسم در
جزئی از اجزای سه گانه آن، یعنی خلاصه کردن مارکسیسم ـ لنینیسم در سوسیالیسم علمی،
معنائی جز رنگ زدن گنجشک و خرید و فروش آن به مثابه بلبل ندارد.
·
چنین کرد و کاری به معنی تحریف و
تخریب مارکسیسم ـ لنینیسم است.
5
سوسیالیسم
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
·
دست دکتر محیط هم در همین جمله آغازین
شان رو می شود:
الف
·
اولا مارکسیسم ـ لنینیسم بطور کلی
و بطرز رادیکالی از عرصه ذهن پا منبری ها محو می شود.
·
انگار نه انگار که روزی روزگاری مارکسیسم
ـ لنینیسمی هم مد بوده و دکتر محیط آثاری در این زمینه با هر کیفیتی ترجمه و یا تألیف
کرده است.
ب
·
ثانیا دکتر محیط ـ در خوش بینانه
ترین حالت ـ در خط فکری کیانوری مارکسیسم
ـ لنینیسم را با سوسیالیسم (علمی) جایگزین
می سازد.
·
حتما حریفی خواهد گفت که به چه
دلیل به نتیجه ای از این دست می رسید؟
ت
سوسیالیسم
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
·
حریف معترض بهتر است که به همین
جمله اول دکتر توجه کند:
·
سوسیالیسم علمی و بزعم کیانوری و
محیط، مارکسیسم ـ لنینیسم بیچاره به اسفل السافلین اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی
پرتاب می شود.
·
این اما به چه معنی است؟
پ
سوسیالیسم
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
·
این بدان معنی است که در نهایت بی
پروائی و بی خیالی، جهان بینی طبقه کارگر، یعنی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، یعنی ماتریالیسم
دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی زنده زنده به
گور سپرده می شود و فاتحه ای بلند به هر زبانی که خواهند و به هر لهجه ای که دانند، بر گور آن خوانده می
شود.
ث
سوسیالیسم
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
·
این یعنی پایان جهان بینی!
·
این یعنی بی خیال جهان بینی!
·
این یعنی پلورالیسم ناب!
·
این یعنی تفاوت در توهم و وحدت در تخیل!
·
این یعنی حل همه مسائل جامعه و
جهان، در خطه منفرد و خاص و جزء!
·
این یعنی مرگ بر عام!
·
این یعنی مرگ بر کل که حاوی و حامل
حقیقت عینی است!
ج
·
این اما همان گرایش فلسفی و جهان
بینانه ی تعیین کننده در همه مکاتب امپریالیستی (بورژوائی واپسین و معاصر) است.
·
این یعنی محروم کردن توده های مولد
و زحمتکش از چراغ صرفنظر ناپذیر جهان بینی که جوهر اساسی اش را فلسفه مارکسیستی ـ
لنینیستی تشکیل می دهد!
·
این یعنی محکوم کردن توده ها به
جهالت و حماقت مادام العمر!
ح
·
برای اینکه بدون جهان بینی کسی نمی
تواند از حل حتی ساده ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل برآید.
·
به قول هگل، خرد یعنی فلسفه!
·
به توصیه اکید مارکس و انگلس و
لنین هر مسئله ای باید در دیالک تیک منفرد (خاص) و عام و در دیالک تیک جزء و کل حل شود و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از
آن عام و کل است.
·
در غیر این صورت بنی بشر در کلافی
بی سر و ته از جزئیات، فراگمنت ها، منفرد و خاص کلافه و سر در
گم می ماند.
· در این صورت بنی بشر بسان میمونی از
این شاخه به آن شاخه می پرد و جنگل را بکلی فراموش می کند.
·
سپردن عام و کل به باد نسیان و
مطلق کردن منفرد و خاص و جزء به ترفند تحریف سوسیالیسم علمی و جا زدن آن به مثابه
اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اگر ناشی از نادانی و به معنی خودفریبی نباشد، معنائی جز فریب توده ها ندارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر