تنها دو گروه نمی توانند افکار خود را عوض کنند:
دیوانگان تیمارستان
ها و مردگان گورستان ها
وین دایر
گاف
سنگزاد
·
اگر کسی این نقل قول را بلحاظ فرم و
ساختار در نظر گیرد، بدان نام چرند و جفنگ و یاوه خواهد داد.
1
·
چون دیوانگان ـ چه در تیمارستان در
بسته و چه در تیمارستان درباز جامعه و جهان ـ همه چیز دارند، مگر توان تفکر و افکار.
2
·
برای اینکه گرفتاری در چنگ جنون همزمان
به معنی پایان توان تفکر است.
3
·
حتی چه بسا بدتر.
·
جنون آدمی را به پله توسعه ای
نازلتر از پله توسعه جانوران ـ از حشره تا حیوان ـ تنزل می دهد.
·
جانوران اگر از نعمت عقل محرومند،
اما چراغ های مطمئن غریزی برای زیست در اختیار دارند.
·
غریزه خود مادر عقل است.
·
غریزه را موجودات زنده در روند توسعه
میلیون ها ساله خویش پدید می آورند، تکمیل می کنند، توسعه می دهند، در ژن های خود
تثبیت می کنند و به ارث می گذارند.
·
شعور غریزی خود فرمی از شعور است.
·
جنون اما ضمن تخریب خانه خرد آدمی،
فقط یکی از غرایز را بر تخت می نشاند و مجنون بیچاره را روانه صحرا می سازد.
·
بنابرین، دیوانگان ـ بر خلاف پندار
حریف ـ افکاری ندارند تا عوض بکنند و یا نکنند.
4
·
مردگان خفته در گورستان ها هم دیری
است که به اجزای اولیه اندام خود تجزیه شده اند و تفکر را به خطه مرده ها راه نیست
تا افکاری داشته باشند و عوض بکنند و یا نکنند.
5
·
اما منظور از افکار چیست؟
·
اگر منظور از افکار، طرز تفکر و ایدئولوژی
باشد، باید یکی به حریف ابله و یا عوامفریب حالی کند که هم طرز تفکر (اسلوب و یا
متد تفکر) و هم ایدئولوژی (سیستم نظرات اجتماعی) بنی بشر طبقاتی است و چیزها و پدیده
های طبقاتی را بدون از بین بردن طبقات نمی توان تغییر داد.
·
ایدئولوژی با شیر مادر در اندام
اعضای اقشار و طبقات اجتماعی اندر می شود و با کفن و دفن آنها در مرده شوی خانه بدر
می رود.
6
·
به همین دلیل است که بی سواد ترین
دهقانان و کارگران به آسانی آب خوردن به درک و قبول حقیقت عینی نایل می آیند، اما سلاطین
و خوانین و فئودال ها و بورژواها و آخوندها و قلم به دستان شان (ایدئولوگ های شان)
نه توان شناخت حقیقت عینی را دارند و نه کمترین تمایلی به درک آن.
·
چه رسد به قبول حقیقت عینی و
مبارزه در راه به تخت نشاندن حقیقت عینی.
·
روشنگری علمی و انقلابی مرتجعین با
و بی عبا و عمامه در تحلیل نهائی آب در
هاون کوبیدن و وقت تلف کردن است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر