۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

چاله ها و چالش ها (75)

سارکوزی با چکمه گشاد «مجنون آلمانی»
رضا خسروی
سرچشمه:
مجله هفته

1
شین میم شین

• با سلام
• و با سپاس از رضا خسروی که سطر سطر نوشته اش به خردی سرخ سرشته است.
• تک تک واژه ها و واژه بندی ها از تسلط شگرفی بر آموزه های مارکس حکایت دارند و از هضم عرقریز ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی.
• ایشان در این نوشته با نگرشی ژرفکاو تا اعماق پدیده ها و روندها رسوخ می کنند و قانونمندی های عینی غیرقابل انکار را با درایتی خارق العاده بیرون می کشند و نشان هر رهگذر می دهند.
• عمرشان دراز باد

2
پروین

ابراهیم صهبا با اسم مستعار «شین میم شین» در حال بوسیدن چکمه محمد رضا آریامهر با اسم مستعار «رضا خسروی»
عکسبرداری با دوربین مخفی

• این رفیق شین میم شین که بیشتر تلاش در ترجمه مطالب مفید نظری دارند، مرا کمی دلزده کرد:
• این نظر آخری من را یاد ابراهیم صهبا و جلسات شعر و حمد و ثنا گو ئی های رهبری انداخت.

• رفیق عزیز در اینجا بحثی است بین سه نفر.
• آقای خسروی به جای پاسخ به سؤال های دقیق مسعود و رفیق شیری تعریف جامعه سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا را می دهد، که دستش درد نکند اما حتی کوچکترین پاسخی به سؤالات ایشان در این نوشته نیست.

• این تعاریف عام را با ۵ دقیقه جستجو در گوگول می توان سر هم بندی کرد (منظورم البته رفیق خسروی نیست)


• نمی خواهم گزافه گوئی کنم، مثلا در اینجا سر و کار ما با آنچنان جامعه کمونیستی نیست که بر پایه خاص خود بسط و توسعه یافته باشد، بلکه برعکس، با چنان جامعه ‌ای است که به تازگی از درون جامعه سرمایه ‌داری بیرون آمده است.

• چنین جامعه از هر حیث ـ اعم از اقتصادی ، اخلاقی و فکری ـ هنوز آثار جامعه کهنه ‌ای را که از درون آن سر بدر آورده، در بر دارد.

3
الف میم شیری

• با درود به همه رفقا!
• رفیق خسروی امیدوارم سفر خوبی را به پایان رسانده باشید.
• من اصلا طرفدار ایما و اشاره نیستم و نه شما را «ریاکار»، «متقلب» و «حقه باز» خوانده ام و نه در جائی نوشته یا گفته ام که برای مخالفت با بناپارتیسم و امپریالیسم، بنده «مجوز» صادر می کنم.
• من اصل ساده منطق را یادآوری کردم و بس.
• این به جای خود.
• اما چرا «فروپاشی»، نه تخریب؟
• چرا «تمایل امپریالیسم برای درهم کوبیدن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی»، نه تریلیونها هزینه و دهها سال کارزار سازمان یافته تمام کشورهای سرمایه داری؟
• چرا ندیدن پیوند ارگانیک دو عامل خارجی و داخلی، یعنی دقیقا و به تحقیق، جنگ سرد و همان کودتای خزنده خروشچف و شرکاء که با قدرت گیری باند گارباچوف- یاکوفلیوف- یلتسین نهایی شد.
• پس جایگاه بیش از چهار و نیم دهه «جنگ سرد» که در سال ١٩٩١ پایانش اعلام شد، در کجاست؟
• امضای معاهده و یا به عبارت صحیح تر، کودتای بلاوژسکی با دستور مستقیم و اکید جرج بوش «پدر» چه معنی دارد؟
• کتمان همه اینها، بر بنیان بینش خاصی استوار است که اتفاقا همان بناپارتیسم و امپریالیسم هم برای تداوم حیات خود بدان تکیه می کند.
تاریخچه واژه «سوسیال- امپریالیسم» یک چیز است، سوسیال امپریالیسم و امپراطوری شوروی یک چیز کاملا دیگر.
• در همه حال، نابودی اتحاد شوروی چه بوسیله عامل داخلی، چه از سوی عامل خارجی و یا به باور و طبق بررسی های بنده، با مبارزه همبسته و ارگانیک هر دو عامل اتفاق افتاده باشد، با واژه «فروپاشی» نمی توان آن را توضیح داد، بلکه، مفهوم دقیق و درست آن تـخـریـب است.

• حالا کدام عامل نقش عمده و اصلی را بازی کرد، این بحث دیگری است.


• فروپاشی، یعنی در هم ریختن یک پدیده سست و بی بنیان بدون دخالت هیچ عاملی.


• این با تئوری بورژوایی «ناکارمدی سوسیالیسم» کاملا منطبق است.

• تخریب، یعنی ویران کردن و یا در هم شکستن (فرقی نمی کند به حق یا به ناحق) یک پدیده از سوی عوامل دیگر(خارجی، داخلی و یا هر دو در پیوند با هم.)
• اگر بر سر حوادث تاریخ گذشته اختلاف نظر داریم، توجه به حوادث امروزی، از جمله اشغال استعماری لیبی می تواند به درک روشنتر مسئله کمک کند.
• رژیم تحت رهبری معمر قذافی فروپاشید یا به زیر کشیده شد؟
• در عراق چطور؟
• بنظرم تعیین میزان تأثیر و نقش هر یک از عوامل خارجی و داخلی در سقوط این رژیم ها و هممچنین، تعیین عامل عمده و اصلی می تواند راهنمای خوبی برای ما باشد.
• با احترام به همه رفقا

4
رضا خسروی

• درود بر رفیق پروین
• مرا بدل نگیرید…
• اگر اشتباه نکنم، محرک رفیق «شین میم شین» ـ بانی محبتی که او نسبت حقیر نشان داده ـ مقاله ای است با عنوان «سارکوزی با چکمه گشاد « مجنون آلمانی »»، که شما هم موضع ضد فاشیستی و ضد امپریالیستی آن را می شناسید.
• بحثی براه افتاد، گرچه خیلی مهم و لازم در شرایط حاضر، که به یکی دو نکته فرعی در این مقاله بازمی گردد.
• گمان نمی کنم که رفقا شیری و مسعود، بخواهند که این بحث «سه نفری» باقی بماند.
• می دانند که این بحث احتیاج به دخالت هرچه بیشتر کمونیست های بی غل و غش دارد، تا به یک نتیجه نسبتا مطلوب برسد.
• باور کنید که قدردانی من از مقالات سنجیده، گزنده و انقلابی رفیق شیری در قبال بورژوآزی و امپریالیسم، به هیچوجه خالی از احساس نیست.

• فرض می کنیم «غلیظ و افراطی »، ولی خودمانیم:

• احساس انسانی و صمیمانه کمونیست های بی غل و غش نسبت بهم چه اشکالی دارد؟
• و چرا باید ما را به یاد مجیزگوئی ابراهیم خان و شرکاء بیاندازد؟

• مثل اینکه خیلی پرحرفی کردم.

• لطفا، این فضولی مرا بدل نگیرید…

5
الف میم شیری

• با سپاسگزاری از همه رفقا که بحث در جو آرام و رفیقانه پیش می رود.
• امیدوارم کمونیست ها چنین فضا را در میان خود نهادینه ساخته، تنفر و غیظ و غضب بی پایان خود را نصیب معارضان و مخالفان آزادی کار از قید سرمایه نمایند.
• بحث بر سر چند مفهوم و مقوله از جمله، «فروپاشی» «امپراطوری» شوروی، سوسیالیسم در شوروی و نقش امپریالیسم در شکست اولین کشور سوسیالیستی آغاز شد که بعضی رفقا هنوز جواب صریح آنها را نداده اند.

6
رضا خسروی

• درود بر رفیق فرهیخته، الف میم شیری
• سفری بود که به خیر گذشت.
• می گوئید:
• «رفقا به مسائل و موضوعات مورد بحث بپردازند»، چه خوب.
• تذکر بجائی است.
• اما این کدام شیرپاک خورده ای بود که بحث زنده من در باره اشغالگری و جنگ، هشدار در باره برآمد نازیسم… را به سمت گورستان امپراتوری شوروی کشید؟
• برای مبارزه ضد فاشیستی و ضد امپریالستی در دنیای حاضر، شرط و شروطی دلبخواهی گذاشت؟
• گواینکه شما اهل «ایما و اشاره » نیستید، برای کسی «مجوز» صادر نمی کنید…

• می گوئید:
• « … هیچکدام از ما برسر تعاریف مارکس و انگلس و لنین در مورد سوسیالیسم، جامعه سوسیالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا و… اختلاف نظر نداریم»، عجب!
• و یا بقول رفیق پروین «این تعاریف عام را با ۵ دقیقه جستجو در گوگل می توان سرهم بندی کرد» که خود کلی جای حرف دارد.
• البته، در خبرگی و استادی شما حرفی نیست.
• ولی از کجا معلوم که حقیر هم، درست مثل شما، درسم را «فوت آب » با نگرش مارکسیسم – لنینیسم در باره چگونگی بازآفرینی زیست جمعی انسان ها مانوس باشم؟
• تردستی که نیست…
• سخن برسر آخرین نوشته من با عنوان «سارکوزی با چکمه گشاد «مجنون آلمانی»»، در مجله هفته است.
• لطف کنید و به خواننده بگوئید که هشدار من در باره اشاعه اشغالگری و جنگ، برآمد نوعی نازیسم… چه ایراد خرد و کلانی دارد.
• به هر طریقی که خودتان صلاح می دانید.

• رفیقی از من در باره سوسیال امپریالیسم و وجه تمایز آن با امپراتوری شوروی توضیح خواست.
• گواینکه من اصطلاح «سوسیال امپریالیسم» را بکار نبرده و بکار نمی برم.
• شما می توانید، این حق شماست، تا در این باره و هر طور که مایلید، اظهار نظر کنید، توضیح بدهید:
• اسناد آماده هم که کم ندارید.
• در همین ارتباط، اجازه بدهید که حقیر هم با روش خودم کار کنم…
• به موجب «اصل ساده منطق » از قضا اتحاد شوروی شما با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مورد نظر من فرق می کند – خیلی هم فرق می کند.
• در حقیقت، ما به دو چیز، متفاوت و متقابل اشاره داریم.
• تمام مساله هم اینجاست.
• تصوری که شما از سوسیالیسم بدست داده اید، یعنی همان چیزی که از سال ۱۹۵۳ تا سال ۱۹۹۱ میلادی «علیرغم انحراف آشکار حزب کمونیست از اصول مارکسیسم – لنینیسم» در اتحاد شوروی جاری بود…
• با صراحت می گویم، حکایت از خلع سلاح ایدولوژیک طبقه کارگر در اوضاع و احوال جاری دارد – حاوی یک گرایش غلیظ ضد کمونیستی است.
• شما با این «کشف»، مارکسیسم – لنینیسم را برای استقرار سوسیالیسم مردود و غیر لازم اعلام کرده اید.
• معذالک، خیلی راحت می گوئید که « … هیچکدام از ما برسر تعاریف مارکس و انگلس و لنین در مورد سوسیالیسم و… اختلاف نظر نداریم!»
• شوخی می کنید.
• البته، هیچ اشکالی هم ندارد.
• ولی من اهل شوخی هائی از این دست نیستم…

7
الف میم شیری

• رضای عزیز!
• شما نیک می دانید که من نه تنها با نوشتار و موضع شما مبنی بر «برآمد نازیسم و…» مخالفتی ندارم، حتی آن را ارج می نهم و خودم نیز در این باره سیاه مشق هایی می نویسم.
• من بحث شما را به گورستان «امپراطوری شوروی» نکشاندم، بلکه به یک پاراگراف از متن نوشته شما انتقاد داشتم.
• من که چیزی به متن نوشتار شما اضافه نکردم.
• شما خوب می دانید که کسی که مطلبی می نویسد، باید آماده نقد تمام و یا بخشی از آن هم باشد. مگر انتقاد از بخشی از یک نوشتار مجاز نیست و یا این بمعنی انحراف از موضوع بحث است؟
• نه جانم! این دیگر از آن شوخی ها ست.
• پس، کدام شیرپاک خورده ای بحث زنده در باره اشغالگری و جنگ، هشدار در باره برآمد نازیسم… را با گورستان امپراطوری شوروی ربط داده است؟
• آیا این به معنی به شوخی گرفتن «اشغالگری و جنگ، هشدار در باره برآمد نازیسم…» نیست؟
• آیا به معنی ایجاد خوف از سوسیالیسم نیست؟
• مگر در گذشته و حال، شاهد نتیجه واحد شوروی ستیزی امپریالیسم و چپ نمایان نبودیم و نیستیم؟
• بالاخره در نقد همان یک پاراگراف از متن نوشتار شما، من واقعیت جامعه شوروی را بطور فشرده ترسیم نموده، سؤال کردم که کدامیک از آنها جامعه شوروی را حتی در دوره چهل ساله خلع سلاح ایدلولوژیک تدریجی (از سال ۱۹۵۳ تا سال ۱۹۹۱) با کدام امپراطوری شبیه می سازد؟ این سؤال بی جواب ماند.

• در عین حال، این معما برای من لاینحل باقی مانده که چرا برخی چپ های ایرانی حتی اگر در باره کره مریخ هم مطلب بنویسند، دست آخر مثل ملایان شیعه، سری هم به «صحرای کربلا زده»، مشتی آشغال به گور اتحاد شوروی، اولین کشور سوسیالیستی در تاریخ بشر و اولین رهبر سازندگی های سوسیالیستی می ریزند؟!
• این مسئله که با «قتل دیکتاتوری پرولتاریا، بزعم بعضی ها، استالینیسم»، اتحاد شوروی یک شبه به امپراطوری تبدیل شد و همه واقعیت های جامعه شوروی را در کل انکار می کنید، از آن شوخی ها ست که من هم اصلا اهلش نیستم.
• چرا که آمار و ارقام و اسناد و فاکت ها همه حکایت از آن دارند که انحراف ایدئولوژیک و به تبع آن، حذف سوسیالیسم از جامعه شوروی و تبدیل اجزاء این کشور بزرگ نه به «امپراطوری»، بلکه به تیول امپریالیست های اروپا و آمریکا به دو دلیل زیر تقریبا چهل سال طول کشید:

1

• شالوده محکم آن

2

• به خاطر پشتوانه مردمی (کارگری) آن

• حالا این واقعیت با مارکسیسم- لنینیسم و «تز امپراطوری» شما انطباق دارد یا نه، امر دیگری است.
• نمی دانم سوسیالیسم مورد نظر شما چیست و چه تفاوت هایی با لغو استثمار انسان بواسطه انسان، برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزار و مؤسسات تولیدی و زمین و همچنین تأمین کار، مسکن و غیره برای همه دارد که تا سال ۱۹۹۱ در اتحاد شوروی برقرار بود.
• اما هر کسی که بتواند سوسیالیسمی نه تنها بهتر، حتی در حد همان «سوسیالیسم مرحوم» بسازد، دیگران را نمی دانم ولی من یکی، بدون اینکه آیه و حدیث و روایت از مارکس و انگلس و لنین نقل کنم، بدون اینکه با کسی شوخی کرده باشم و یا به کسی اجازه شوخی با خودم بدهم، با تمام توان پشتیبانی خواهم کرد.
• با احترام

پایان

ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر