۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

مارکسیسم بدون لنین؟ (9)

طرح از طراح محترم مجله هفته
پروفسور هانس هاینتس هولتس

پاسخ هائی به ولفگانگ فریتس هاوگ
برگردان میم حجری

• صد سال پیش اثر لنین تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» برای اولین بار به صورت کتاب منتشر شد.
• ما به همین مناسبت بخش اول اثر هانس هاینتس هولتس تحت عنوان «مبارزات حزبی در فلسفه» را منتشر کردیم.
• هانس هاینتس هولتس در این اثر خویش به بررسی مبانی تئوریکی تفکر لنین و بویژه انتقاد لنین از فلسفه ایمانوئل کانت می پردازد.

• کانت را می توان ـ به عبارتی به مثابه «جد معنوی» رویزیونیسم سیاسی ـ هموارساز راه برای رد مارکسیسم کلاسیک تلقی کرد.
• هانس هاینتس هولتس در بخش دوم این اثر خویش، تحت عنوان «سمت و سوی حمله کانت»، ولفگانگ فریتس هاوگ ـ ناشر مجله «آرگومنت» ـ را و «فرهنگ لغات تاریخی ـ انتقادی مارکسیسم» او را را علنا مورد حمله قرار می دهد و به مثابه نماینده اصلی تفکر رویزیونیستی در حال حاضر قلمداد می کند.

• ولفگانگ فریتس هاوگ در پاسخ به انتقادات هانس هاینتس هولتس، او را به «فرار به حقایق کمشمار» و به «عقب نشینی به کنسرواتیسم» متهم می کند.

• هانس هاینتس هولتس
در نوشته زیر نسبت به پاسخ هاوگ موضع می گیرد.


مقدمه

ولفگانگ فریتس هاوگ (1936)
جامعه شناس تاریخ آلمانی
نماینده رویزیونسم سیاسی
مؤلف فرهنگ لغات تاریخی ـ انتقادی مارکسیسم
مؤلف آثار بیشمار دیگر

• اختلاف نظر میان هاوگ و من به قدمت کردوکار قلمی ما ست.


• بیرون کشیدن این اختلاف نظر از زیر خاکستر کمتر حاصلخیز، ولی اجتناب ناپذیر است.

• من نظرات خود را بر ضد نظرات هاوگ در مجموعه آثار «انستیتوی بررسی ها و پژوهش های مارکسیستی» (IMFS) فرمولبندی کرده ام.

• اختلاف نظر ما تاکنون احترام متقابل ما دو را نسبت به کیفیت کار یکدیگر کاهش نداده است.
• اما حالا که هاوگ در زمینه دو موضوع مورد بحث به جای استدلال، دشنام می دهد، برای من غیرقابل فهم است.
• من او را به عنوان رویزیونیست در مارکسیسم در نوشته مفصلی در کنار ژان پل سارتر، هربرت مارکوزه و مارکوویچ و غیره نام برده ام و موضع او را نزدیک به مارکسیسم محسوب داشته ام.

• او می خواهد که تغییرات و تجدید نظرهائی را در مارکسیسم به عمل آورد.

• او برای این کار دلایلی دارد.
• من هم برای مخالفت خود با این کار او دلایلی دارم.
• نتیجه نظرات مرا خواهیم دید.

• «بوکس بازی» در بحث را می توان تعطیل کرد.
• اما کسانی که چالش های پیشین ما را نخوانده اند، حق دارند که از من بپرسند که چرا مؤسس و رئیس خدمتگزار مجله «آرگومنت» را رویزیونیست می نامم.

• اما بحث روی تک تک اشتباهات، تناقضات و ترهاتی که هاوگ مثل نقل و نبات در جشن نیمه شعبان از منابر خود بر سر شنوندگان می پاشد، کار آسانی نخواهد بود.
• بحاث خبره ای مثل هاوگ می داند که بمباران بی وقفه مخالفین با جزئیات بی حد و حصر قابل بحث می تواند زیر آتش نشستگان را از مدافعه ناتوان سازد.

اختلاف نظرهای اصولی

• من سعی می کنم که با مسائل بنیادی شروع به بحث کنم.
• اختلاف ما (هاوگ و من) اختلافی است که از مراحل آغازین علم در یونان میان علما وجود داشته است.

• هاوگ فیلسوف نیست.

• او در مسیر سوسیولوژیکی ـ تاریخی پیش می راند، بی آنکه قادر به تمیز پدیده از ماهیت باشد.

• او از درک ماهیت چیزی و یا حکمی فرسنگ ها فاصله دارد.


• به همین دلیل است که می تواند نقل قولی را از مجموعه آثار تئوریکی ببرد و بنا بر اهداف خویش بدوزد.


• در آثار سیاستمداری از قماش لنین، بی شک احکام بیشماری وجود دارند که به گشتاورهای واحدی مربوط می شوند و ضمنا ساختار تئوریکی منسجمی در کل وجود دارد که بنیان کلیه احکام منفرد او را تشکیل می دهد.


• تعیین درست رابطه میان این دو سطح، وظیفه تفسیر هر متن است.

• پیش شرط لازم برای این تفسیر، اما قدرت تمیز عام از منفرد (خاص) است.

• مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) و عام

• هاوگ به خاصیت (جنبه خاص) اوضاع و احوال می چسبد، به یکبارگی یک ترکیب تاریخی می چسبد.
• او با عام رابطه برقرار نمی کند.
• او با عامی که در آن، ثابت های فرماسیون های اجتماعی نمودار می گردند، رابطه برقرار نمی کند.

• کاپیتالیسم در زمان مارکس با کاپیتالیسم در حال حاضر دو چیز متفاوت اند.
• اما آنها هر دو کاپیتالیسم اند و ضمن تنوع، بنیه و اساس ثابتی دارند.

• همین جنبه ثابت به مارکسیسم ـ از مارکس تا مائو ـ پایه ای برای گنجینه بی چون و چرائی از مفاهیم اساسی و مقولات می بخشد.


• حفظ قانونیت ها و امکانات شناخت آن، کاری است که از دست فلسفه برمی آید.

• (هانس هاینتس هولتس، «طرح جهان و بازتاب»، 2005)

• هاوگ از این نظر فقیر و تهیدست است.
• تصادفی نیست که او اصلا به اهمیت کانت و انتقاد لنین از کانت، به اهمیت هگل و از آن خود کردن هگل از سوی لنین، اعتنائی ندارد.

• لنین
بویژه در تذکرات خود نسبت به کانت روشن می سازد که رویزیونیسم سیاسی ریشه های فلسفی ـ جهان بینانه دارد.


• زیر علامت سؤال قرار دادن این پیوند از سوی مجله «آرگومنت» هاوگ، تند و تیز است و حاکی از ان است که به چه میزان نازلی می توان از هاوگ انتظار استحکام تئوریکی داشت.

• هاوگ مرا متهم می کند که دیالک تیک را دوباره به متافیزیک آورده ام و ادعا می کند که دیالک تیک و متافیزیک از نقطه نظر مارکس، ضد همند.

• من به این مسئله در جای دیگر مفصلا پرداخته ام.
• (هانس هاینتس هولتس، «طرح جهان و بازتاب»، 2005)

• این حقیقت امر که در تمامت تاریخ متافیزیک، از زمان هراکلیت و پارمنیدس، دیالک تیک حضور داشته و گام به گام توسعه یافته و فرم علمی به خود گرفته، هم مارکس گفته و هم گرامشی و بلوخ.
• تنها کسی که نگفته، شدانوف بوده است.
• (هانس هاینتس هولتس، «وحدت و تضاد. تاریخ مسئله گذاری دیالک تیک در عصر جدید»، جلد سوم، 1997)

• وقتی هاوگ در «فرم غیر دیالک تیکی» به اظهار نظر می پردازد، معلوم می شود که او نه از تاریخ فلسفه کمترین خبری دارد و نه مارکس و انگلس به درجه عالی آموزش دیده.

• هرکس دیگر هم که بسان هاوگ از تاریخ فلسفه بی خبر باشد، می تواند بی دغدغه خاطری بگوید که «مسئله اساسی معروف فلسفه، یعنی رابطه شعور با وجود، نه مسئله ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی نوین، بلکه مسئله اساسی ایدئولوژی فلسفی بورژوائی است.»

• مراجعه کنید به مسئله اساسی فلسفه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


• انگلس اما هرگز چنین نظری نداشته است.

• انگلس صریحا می گوید که رابطه شعور با وجود، رابطه تفکر با جهان خارج و تصویربرداری از آن در مفاهیم، «مسئله اساسی فلسفه» است و ماتریالیسم دیالک تیکی پاسخ درست به این مسئله می دهد.

• تاکتیک هاوگ اما این است که با مثله و مخدوش کردن مارکسیسم، چرخشی را وارد آن سازد که آن محتوای هسته ای ضد مارکسیستی پیدا کند.

• من همین را رویزیونیسم می نامم.

• («جهان جوان»، 13 دسامبر 2007)

• من اکنون وارد این بحث نمی شوم که مفهوم ایدئولوژی هاوگ عملا کج و معوج است و انحرافی از مفهوم ایدئولوژی مورد نظر مارکس است.
• اریش هان به این مسئله بکرات پرداخته است.

• مراجعه کنید به ایدئولوژی، آموزش ایدئولوژی، جهان بینی، رویزیونیسم

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر