۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

سایه دراز اوبژکتیویسم (3)

دکتر ورنر سپمن
در زمینه پارادوکس های «خوانش نوین مارکس»
برگردان شین میم شین

3
سوقات کپک زده در بسته بندی نو

• اما نه فقط محدود کردن میدان مداخله تئوریکی سؤال برانگیز است، بلکه دعوی اصالت و نوآوری در زمینه «خوانش جددید مارکس» نیز.
• زیرا این خوانش به اصطلاح جدید، به همان شیوه لوژیستی و اوبژکتیویستی دیرآشنای قدیم صورت می گیرد.

• حتی بانیان کلمات قصار و محرکین نظری تفسیر مارکسیسم در خاک آلمان فدرال، متون اصلی خود را چهل سال پیش تدوین کرده اند:

• مثلا هلموت رایشلت و هانس گئورگ باخهاوس

لوئی آلتوسر (1918 ـ 1990)
فیلسوف فرانسوی
از فلاسفه دگماتیست و اوبژکتیویست
مؤلف آثار بسیار:
«کاپیتال را بخوانیم!» (1972)
ایدئولوژی و دستگاه ایدئولوژیکی دولت (1977)

• رهنمودهای به اصطلاح «علمی» لوئی آلتوسر در زمینه درک مارکس، از آنها حتی یک دهه عقب ترند.
• لوئی آلتوسر ـ فیلسوف فرانسوی و عضو حزب کمونیست فرانسه ـ با برق انداختن به عناصر بنیادی یک دگماتیسم و اوبژکتیویسم سنتی از طریق فراخوان پر جار و جنجال خویش، تحت عنوان «کاپیتال را بخوانیم!» در سال های 60 قرن بیستم کسب شهرت کرد.

ادوارد پالمر تومپسون (1924 ـ 1993)
مورخ و از فعالین جنبش صلح بریتانیا
از پیشقراولان تئوری «تاریخ از پائین»
همراه با کریستوفر هیل، اریک هوبس باوم گروه مارکسیستی بریتانیا را تشکیل می دهد.
آثار:
فقر تئوری (1978)
جنگ ستاره ها (1985)

• ادوارد پالمر تومپسون در اثر خویش تحت عنوان «فقر تئوری. راجع به تولید تجربه تاریخی» با دقتی تام و تمام به توضیح ماجرا پرداخته است.

• ایده اصلی کتاب لوئی آلتوسر تحت عنوان «کاپیتال را بخوانیم!» نیز از همین ادعا تشکیل می یابد که «کاپیتال» مارکس تنها شالوده و پایه و اساس مارکسیسم به اصطلاح «علمی» را تشکیل می دهد و تقریبا کلیه بقیه آثار تئوریکی مارکس به فاز به اصطلاح «ایدئولوژیکی» مارکس تعلق دارند و همان بهتر که دور ریخته شوند.


• لوئی آلتوسر «شکافی» در تفکر مارکس پدید می آورد، بی آنکه کوچکترین دلیلی ارائه دهد.

• طرز نگرش لوئی التوسر در مقایسه با اصول متشکله تفکر مارکس در هیچ سطحی از اعتبار و استحکامی برخوردار نیست:

1
مارکس

• هسته اصلی طرح دیالک تیکی مارکس از جامعه بر تأثیر متقابل سوبژکت ـ اوبژکت، یعنی بر تأثیر متقابل انسان عمل کننده و بافت ساختاری جامعه استوار است.

• مراجعه کنید به دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

1
لوئی التوسر

• لوئی التوسر در تعین های اجتماعی ـ تئوریکی پایه ای اش، سرسختانه بر ضد طرح دیالک تیکی مارکس موضع می گیرد.

2
مارکس

• مارکس ـ به عنوان مثال در نامه ای به پاول آننکو ـ تاریخ را به مثابه «محصول عمل متقابل انسان ها» تلقی می کند.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 27، ص 452)

2
لوئی التوسر

• لوئی التوسر اما حوادث اجتماعی را به مثابه بیانگر دینامیسم خودی اسرارآمیز «ساختارها» می داند و آن را به مثابه «نیروی بی سوبژکت، به مثابه نیروی هیچکس» توضیح می دهد.

3
مارکس

• مارکس جنبه خودکوشی تاریخی انسان ها را مورد تأکید قرار می دهد.

3
لوئی التوسر

• لوئی التوسر اما با طرز نگرش اوبژکتیویستی، سوبژکت های عمل را از افق تئوریکی تصور دور می سازد:
• افراد بنا بر درک التوسر، «اسیر متون و نقش هائی می مانند که مؤلفین شان هرگز نمی توانند خودشان باشند.»

• به عبارت روشن تر، ما اینجا نه با تفکر مارکس، بلکه با درک باروچ اسپینوزا ـ راسیونالیست هلندی قرن هفدهم ـ سر و کار پیدا می کنیم.


باروچ اسپینوزا (1632 ـ 1677)
فیلسوف هلندی، مؤسس راسیونالیسم و انتقاد مدرن از انجیل

• باروچ اسپینوزا در اثر خود تحت عنوان «اتیک» در توضیح اصل 35 خود می نویسد که انسان ها علت ها را نمی شناسند، «علت های تعیین کننده خود را نمی شناسند» و تحت هیچ شرایطی نمی توانند به آنها وقوف پیدا کنند.

• بر بنیان یک چنین اوبژکتیویسم خشک و جامدی، طرز نگرش لوژیستی به مثابه الگوی تفسیر «کاپیتال» تبلیغ می شود که تنها چیزی که برایش ارزش دارد، ارتباط فرمال است و بس:

• تحلیل کاپیتالیسم به مثابه سیستمی بسته و بی ربط به جهان جشن گرفته می شود.

• به قول ادوارد تومپسون، «به مثابه کاینات مفهومی خودزا و خودساز که هویت خویشتن خویش را بر پدیده های مادی و اجتماعی تحمیل می کند، به جای اینکه با آنها وارد گفت و گوی (دیالوگ) مستمر و لاینقطع گردد.
• مقوله ـ بدین طریق ـ بر انطباق مادی خود تقدم کسب می کند.
• (روح بر ماده تقدم کسب می کند. ایدئالیسم. مترجم)
• ساختار مفهومی سیطره و سلطه خود را بر وجود اجتماعی برقرار می سازد و از آن فراتر می رود.»
• (ادوارد پالمر تومپسون)

• موضع مارکس از قراری بکلی دیگر است.

• مارکس در اثر خویش تحت عنوان «کاپیتال» در مقابل «ماتریالیسم علمی ـ طبیعی انتزاعی» (ماتریالیسم مبتنی بر علوم طبیعی انتزاعی. مترجم) تأکید می ورزد که برگشت بلحاظ تئوریکی بازتاب یافته به «مناسبات زندگی واقعی هر باره»، «تنها متد ماتریالیستی و لذا تنها متد علمی است!»

• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 393)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر