۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

دیالک تیک پیوند و تضاد (3)

اثری از مارگرت سندمن
نمودارسازی حرکات آنتاگونیستی و هماهنگ کاراکتر الیزابت نی


تضاد
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

• تضاد عبارت است از تأثیر متقابل دو ضد که ناگزیر از همزیستی با هم اند، مشروط کننده یکدیگر و در عین حال مستثنی کننده یکدیگرند.

• به عبارت دیگر، دو ضدی که با هم در رابطه وحدت، ضدیت و «مبارزه» قرار دارند:

• تضاد عبارت است از وحدت و «مبارزه» اضداد.

• میان تضادهای دیالک تیکی و تناقضات منطقی بر مبنای عوامل زیرین فرق گذاشته می شود:

1

• بنا بر نوع پیوند:
• وحدت عینی ـ رئال
• پیوند فکری

2

• بنا بر طبیعت اضداد:
• ضدیت عینی ـ رئال
• ضدیت منطقی

• تضاد (تناقض) منطقی ـ تنها ـ در حیطه تفکر وجود دارد.
• تضاد دیالک تیکی ذاتی چیزها، روندها، سیستم ها و غیره واقعیت عینی است و سرچشمه هر گونه حرکت، تغییر و توسعه را تشکیل می دهد.

• مراجعه کنید به واقعیت عینی، دیالک تیک حرکت و سکون، تغییر، توسعه، پیشرفت

I
تضاد در فلسفه یونان باستان

1
تضاد در فلسفه هراکلیت

هراکلیت (550 ـ 480 ق. م.)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
افق فلسفی هراکلیت:
تجربه و دانش
شدن و فنا شدن
وحدت و تضاد
کائنات و آتش
کلمه و روح
دولتشهر و حقوق مدنی
انسان و خدا
عقل و جهل
جملات قصار:
در هر رود نمی توان دو بار شنا کرد!
مبارزه، پدر همه چیزها ست!

• اندیشه «مبارزه» اضداد، بمثابه علت حرکت و تغییر، برای اولین بار، در فلسفه یونان از سوی هراکلیت مطرح شد.
• تصور حاکم در اساطیر یونان عبارت بود از این، که الهه های خاصی که با یکدیگر اختلاف منافع دارند، پدید آورنده انواع حرکت، تغییر و توسعه در جهان محسوب می شوند.
• هراکلیت در فرمی انتزاعی و عام، «مبارزه» را پدر همه چیزها می نامد.
• به نظر او طبیعت تمایل بی چون و چرا به اضداد دارد.
• همه چیز ببرکت مبارزه و ضرورت بوجود می آیند.

• مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و ازادی)، دیالک تیک ضرورت و تصادف

• صلح و هارمونی منجر به انحلال چیزها و تبدیل آنها به آتش ازلی شد.
• مبارزه و کشمکش ـ اما برعکس ـ «شدن» جهان از آتش را امکان پذیر ساختند:
• آتش به نظر هراکلیت ماده ازلی وحدتمند (یکپارچه) و مادی جهان است.

• هراکلیت ـ اما ـ علیرغم این اندیشه دیالک تیکی ژرف در باره علت حرکت و توسعه، به مفهوم اصیل توسعه، یعنی پیدایش کیفیت های نو از کیفیت های کهنه، دست نمی یابد.

• درک دیالک تیکی او در آموزش هماهنگی و هارمونی به اوج خود می رسد:


1

• «مبارزه» اضداد ـ سرانجام ـ به هارمونی ختم می شود.

2

• اضداد در مرحله هارمونی بر هم منطبق می شوند.
• و این به معنی برگشت به هارمونی آغازین است.

• آموزش او بدین طریق چرخشی متافیزیکی می یابد:

1

• چرخشی مبنی بر چیزی که همیشه بوده

2

• چرخشی مبنی بر حرکت دایره وار از حالات کیفی یکسان

• اما با این حال، نتایج نهائی آموزش بلحاظ جهان بینی، ماتریالیستی هراکلیت را نمی توان نادیده گرفت.

• با اعلام تضادهای درونی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و غیره ـ بمثابه شالوده «هرآنچه که هست» و بمثابه نیروی محرکه هر توسعه ـ برای خدا نقشی در حوادث جهان باقی نمی ماند.

• نظرات هراکلیت برای تفکر اساطیری آن زمان اگر چه جرم و جنایتی محسوب می شد، اما برای تفکر علمی آغازین نیز شگفت انگیز می نمود:
• تضاد (تناقض) که از گرفتار شدن به آن در عرصه تفکر می بایستی ـ حتی المقدور ـ اجتناب ورزید، در آموزش هراکلیت، علت پیدایش «هرآنچه که هست» قلمداد می شد.

2
تضاد در فلسفه الئات ها

زنون کیتونی (490 ـ 430 ق. م)
از شاگردان پارمنیدس و از فلاسفه ماقبل سقراطی.
مخترع هنر استدلال از طریق کشف تناقض در گفتار حریف
فن یاد شده را دیالک تیک می نامیدند.

• بدین طریق بود که نمایندگان مکتب «الئات» در فلسفه یونان، تضاد رئال را با تضاد منطقی (تناقض) یکی گرفتند و مطرود و باطل شمردند و با رد تضاد، که علت حرکت بود، حرکت را نیز امکان ناپذیر دانستند.

• زنون با اعلام تداوم محض مکان و زمان، حرکت را غیرمنطقی می شمرد و به انکار آن بر می خیزد.

3
تضاد در فلسفه طبیعت

دموکریت (460 ـ 371 ق. م.)
فیلسوف ماتریالیست یونان باستان
از فلاسفه پیشاسقراطی
شاگرد لویکیپ و بزرگترین فیلسوف فلسفه طبیعت
نماینده ماتریالیسم اتمیستی
او کل طبیعت را متشکل از ذرات تقسیم ناپذیر (اتم) می دانست.

• نمایندگان فلسفه طبیعت نوپای یونان ـ اما ـ بر عکس، در همنظری با هراکلیت بر جنبه عینی ـ رئال حرکت و «شدن» تأکید می ورزند و اصل حرکت را در عملکرد نیروهای متضاد می بینند:
• امپدوکلس عشق و نفرت را اصول وحدت و تفرقه عناصر می شمارد.

لوی کیپ (470 ـ 370 ق. م.)
مؤسس اتمیسم (در همکاری با شاگردش دموکریت)

• ماتریالیست هائی مانند لوی کیپ و شاگردش، دموکریت، حرکت را با تئوری پر و خالی، اتم ها و خلأ (فضای خالی) توضیح می دهند.

4
تضاد در فلسفه ارسطو

ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.

• اولین بررسی فلسفی و منطقی تضاد را ارسطو به عهده می گیرد:
• او میان چهار دسته از تضادها و اضداد تفاوت قائل می شود:

1

• رابطه، مثلا دوبرابرـ نصف

2

• ضدیت، مثلا خوب ـ بد

3

• سلب و هیئت، مثلا کوری ـ سیما

4

• تأیید و تکذیب، مثلا نشستن ـ ننشستن.

• ارسطو در آموزش خود راجع به قضاوت، تضاد تأیید و تکذیب (آری ـ نه) را تضاد رئال و آشتی ناپذیر می داند.

• به نظر او اصل زیر در باره همه موجودات صادق است:

• «هر چیز واحد نمی تواند بر چیز واحد دیگری از نقطه نظر واحدی منطبق باشد و در عین حال منطبق نباشد.»
• (ارسطو، «متافیزیک» 1005)

• او به فرمولبندی قانون منطقی معروف به «قانون تناقض ممنوع» اقدام می کند:
• «اگر کسی راجع به امر واحدی، در آن واحد، ادعای متناقضی ادا کند، نمی توان ادعای او را حقیقت قلمداد کرد.»
• (ارسطو، «متافیزیک» 1011)

• ارسطو اما با فرمولبندی اونتولوژیکی «قانون تناقض ممنوع»، منکر وجود تضاد رئال نمی شود.
• اینکه امر واحدی در زمان های مختلف و از نقطه نظرهای مختلف، خود و غیرخود باشد، بنظر او، غیرممکن نیست.
• حرکت و تغییر چیزها که در بستر زمان جامه عمل می پوشد، می تواند منجر بدان شود که چیزی به ضد خود بدل گردد.

• به نظر ارسطو آلترناتیو «قانون تناقض ممنوع» در حوزه امکان صدق نمی کند:
• حوزه امکان ـ در واقع ـ امکان مغایر با امکان اول را در بطن خود دارد (هرامری می تواند تحقق یابد و یا نیابد)، گذار از امکان به واقعیت (گذار از بالقوه به بالفعل. مترجم) به معنی حل این تضاد است.

• مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر