۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (70)

مارکسيست های تعارفی غرب
ميان چپ هايدگری و مارکسيسم رويزيونيستی
نصرت شاد
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net

1
حجری

• با سلام
• من نمی دانم آقای نصرت شاد، مطالب خود را از کدامین منابع سرهم بندی می کنند و به حلق خلق معصوم و بی دفاع می ریزند.
• من دلم می خواهد سرتیتر و جمله اول ایشان را مورد تأمل قرار دهم:

1
سر تیتر
«مارکسیست ها میان چپ هایدگری و مارکسیسم رویزیونیستی»


• هایدگر یکی ایدئولوگ های فاشیسم آلمان بود، طرز لباس پوشیدنش، سبیل و ادا و اطوارش هر بیننده ای را به یاد آدولف هیتلر می انداخت.
• هایدگر ضد کمونیست دو آتشه بود و لذا اصطلاح «چپ هایدگری» همانقدر غیر منطقی است که کمونیست نامیدن لاجوردی و یا هادی غفاری.
2
جمله اول
«استالينيست ها در زمان دوره جنگ سرد ميان سرمايه داری و سوسياليسم، به مارکسيست های اروپای غربی غالبا القابی مانند رويزيونيست، دانشگاهی ، يا آمريکايی مي دادند.»

• اولا این جمله بندی تق و لق بنظر می رسد:
• در مفهوم «در زمان دوره جنگ سرد»، زمان اضافه است و «در دوره جنگ سرد» کفایت می کرد.
• اصولا زمان و دوره در این داربست، تقریبا معنی واحدی دارند.

• ثانیا استالینیسم در تمامی دوره جنگ سرد وجود نداشته است.

• پس از مرگ استالین، خروشچف با جار و جنجال و هلهله و هورا استالینیسم را از بین برد.
• از این رو نمی توان تمام دوره جنگ سرد را تحت حکومت استالینیست ها تلقی کرد.

• ثالثا مفاهیم «رویزیونیسم»، «مارکسیسم» و امثالهم، مثل بقیه مفاهیم فلسفی تعریف استاندارد دارند.

• از این رو، این جور ادعاها که فلانی بهمانی را رویزیونیست و یا مارکسیست می نامید، ارزش علمی ندارند.
• کسانی که
قبل و بعد از استالین ،رویزیونیست نامیده شده اند، بنا بر تعریف معین نامیده شده اند، مثلا برنشتین و غیره.
• با پوزش

2
بچه بندر

• در فلسفه آلمان و فرانسه، عنوان و بحثی وجود دارد به اسم چپ هایدگری و احتمالا هابرماس یکی از آنان بوده، در در زمان جوانی اش .

• مگر به مجاهدین نمی گفتند، مارکسیت های اسلامی یا به لیبی و الجزایر و مصر نمی گفتند سوسیالیسم عربی؟
• این نام گذاری ها در زبان بورژوازی غرب را باید سنبلیک بحساب آورد.

3
حجری

• با سلام بر بچه بندر
• اینکه عوام ـ چه در غرب و چه در شرق ـ چه می گویند، به هنگام تحلیل باید ریشه یابی شود تا خواننده تحلیل، سرگیجه نگیرد.
• هابرمس را با هزار من سریش نمی توان به هایدگر چسباند.
• هابرمس خود باید مورد بررسی مستقل و همه جانبه قرار گیرد.
• او جهان نگری دیگری را نمایندگی می کرد که به هایدگر کمترین ربطی نداشته است.

• مقوله سوسیالیسم عربی هم باید تحلیل شود.

• من فکر نمی کنم که حرفی توخالی در حد چپ هایدگری و یا هیتلری باشد.
• ولی ممنون از روشنگری تان.

• مسئله آقای نصرت شاد این است که با آدمربای سرتیتر جذاب، خواننده را جذب می کند و روانه بیغوله می سازد.

• دهها هزار مطلب ارزشمند چشم به راه ترجمه به فارسی اند و ایشان دریغا که تمام انرژی خود را صرف یاوه می کنند.

4
دختر کولی

• چرا هزاران مارکسیست ایرانی که در خارج هستند و در سن پیری توانایی ترجمه دارند، به معرفی فلسفه غیر لیبرال نمی پردازند؟
• آدرنو در یک اثرش هابرماس و خودش را رویزیونیست نامیده.
• هایدگر دهها سال روشنفکران چپ و بعضی از مارکسیست ها را زیر تاثیر خود گرفته بود.
• چون مثل اگزیستانسیالیست ها روی آزادی فرد انگشت گذاشته بود.
• به این سبب هابرماس نیز مدتی هوادار انتقادی او بود.
• اشتباه شما این است که هابرماس را مارکسیست واقعی حساب می کنید.
• چون او فقط با مارکس بحث و بازی می کند، تا بت شکنی نماید.

5
حجری

• دختر کولی عزیز
• اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفه امپریالیستی است.
• اگزیستانسالیسم آلمانی موسوم به فلسفه حیات، ماهیتا مکتب فاشیستی بوده است.

• هایدگر جزو فلاسفه ایراسیونالیست (فلاسفه خردستیز) بوده است و تا مغز استخوان فاشیست.


• فرق اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر با فلسفه حیات و همچنین با اگزیستانسیالیسم کاتولیکی در فرانسه در آته ئیسم و تظاهر به تعمیر مارکسیسم با آنتروپولوژی است.


• ولی همه آنها ماهیتا و بلحاظ طبقاتی به طبقه بورژوازی واپسین تعلق دارند و تا مغز استخوان ارتجاعی اند.

• این که فلانی چی گفته که جای تحلیل علمی را نمی گیرد.

• علاوه بر این در زمینه معرفی مکاتب فلسفی در سایت های معینی کار زیادی انجام می گیرد.

• فقط کافی است نگاه کنید.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر