۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

افسانه روزا لوکزمبورگ و اسطوره آنتونیو گرامشی (7) (بخش آخر)

دکتر هانس پطر بره نر
روانشناس، روانپزشک، از رهبران حزب کمونیست آلمان
از ناشران دفاتر مارکسیستی
برگردان شین میم شین

4
تحریف اورو کمونیستی تئوری هژمونی گرامشی

• در تحریف اورو کمونیستی مارکسیسم ـ لنینیسم در سال های 70 قرن بیستم این طرح هژمونی (سرکردگی) گرامشی از سوی سانتیاگو کاریلو ـ دبیر کل حزب کمونیست اسپانیا ـ برای توجیه تئوریکی تبدیل حزب کمونیست اسپانیا به حزب رفرمیست به خدمت گرفته شد.

• به همان سان نیز اوپورتونیست های راست در جناح اکثریت حزب کمونیست ایتالیا تحت رهبری انریکو برلینگوئر و جانشینش تحریف طرح هژمونی گرامشی را برای توجیه تئوریکی طرح «سازش تاریخی» خود در جهت صرفنظر هر چه بیشتر از مبارزه طبقاتی به خدمت گرفتند.


• سانتیاگو کاریلو در اثر خود تحت عنوان «اروکمونیسم و دولت» نوشت که تحت شرایط کاپیتالیستی با «مبارزه در جهت کنترل دستگاه ایدئولوژیکی» می توان تغییری از نوع انقلاب فرهنگی به راه انداخت و به کسب «هژمونی در حوزه فرهنگ» نایل آمد.
• این «استراتژی اتحاد میان نیروهای کار و نیروهای فرهنگ» سرانجام به پیدایش «بلوک تاریخی نوین» منجر خواهد شد.

• در بلوک تاریخی کذائی، طبقه کارگر «اگرچه کماکان مهمترین طبقه انقلابی محسوب می شود، ولی دیگر تنها طبقه انقلابی محسوب نمی شود.

• اقشار و گروه های اجتماعی دیگر بلحاظ عینی هرچه بیشتر تعیین کننده ی دورنمای سوسیالیسم خواهند بود و ضمنا شرایط نوینی را فراهم خواهند آورد.
»
• (سانتیاگو کاریلو، «اروکمونیسم و دولت»، ص 46)

• بدین طریق دو تحریف جدی در مارکسیسم ـ لنینیسم به عمل آمد:

1

• اولا عرصه معنوی ـ فرهنگی مطلق شد.

2

• ثانیا حقیقت ساده و سهل الفهم زیر مورد صرفنظر قرار گرفت:
• این حقیقت ساده و
سهل الفهم که تحت حاکمیت سرمایه داری چه در قرن بیستم و چه در قرن بیست و یکم حوزه معنوی ـ فرهنگی جامعه بشری نمی تواند از قدرت سیاسی و مناسبات مالکیت که تعیین کننده قدرت سیاسی است، مستقل باشد.

• با صرفنظر از رسالت رهبری سیاسی جنبش کارگری ضربه ای بر پیکر چپ انقلابی وارد آمد که از جراحات آن همچنان و هنوز خون می چکد.

پطر گلوتس (1939 ـ 2005)
استاد دانشگاه، سیاستمدار، مؤلف و عالم علم ارتباطات
از رهبران حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان
آثار:
راه سوسیال ـ دموکراسی
رسالت تاریخی رفرمیسم (1975)
کار دشوار. راجع به سازماندهی چپ قادر به حکومت (1984)
مانیفست چپ جدید اروپا (1985)

• پروفسور پطر گلوتس ـ روشنفکر و «پیش اندیش» و رهبر حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان ـ به مناسبت صدمین سالگرد تولد آنتونیو گرامشی در سرمقاله مفصلی در مجله هفتگی «تسایت» نوشت:
• «حزب بیورن انگهلم از گرامشی چه می تواند بیاموزد؟»

• زمان گذشت و انگهلم ظریف الروح گوشه گزین حقوق بازنشستگی خور و مفسر سوسیال ـ دموکراتیکی آنتونیو گرامشی ـ پروفسور گلوتس ـ دار فانی را وداع گفتند.
• پایان ماجرا را نه فقط حزب کمونیست ایتالیا، بلکه حزب پیرو آن، یعنی حزب چپ های دموکراتیک (PDS) که هر دو به قولی با موفقیت تام و تمام بر رد پای آنتونیو گرامشی تغییر ماهیت داده بودند، دیدند.

• تحسین گلوتس از آنتونیو گرامشی و هورا و هلهله اش بر «قدرت منفجره» نهفته در آثار او، تأیید خشن و خام خود را درعالم واقع پیدا کرد.

• اما بی شک و تردید نه آن سان که گلوتس فکرش را کرده بود.

• حزب سابقا کمونیست دست چپی ـ دموکراتیک، نیرومند، مرتبط با توده ها و ببرکت طرح فرهنگ، دولت و هژمونی گرامشی، بلحاظ ایدئولوژیکی به تمام معنا مجهز، «بین الملل سوسیالیستی» سوسیال ـ دموکراتیکی را پشت در خانه
خویش به دق الباب یافت.

• بنظر گلوتس، طرح داهیانه دولت گرامشی با تفاوت گذاری میان «جامعه شهروندی» و «جامعه سیاسی»، استراتژی پر انعطاف او در زمینه فرق گذاری میان «جبهه های متحرک و ثابت» و بویژه، مفهوم فرهنگ در طرح گرامشی در مقایسه با مارکسیسم ـ لنینیسم سنتی به «شعور روزمره توده ها» به مراتب نزدیکتر است.

• پروفسور گلوتس به مثابه روشنفکر بورژوای چپگرا شیفته و مجذوب نقش سرمشقی آنتونیو گرامشی بود:

• «گرامشی در هر حال، به کشفی عظیم در این زمینه نایل آمده است.
• کشفی که احزاب چپ مدرن در اروپای غربی و میانه باید به تأمل در باره آن بپردازند:
• «ارگانیسم های شهروندی» به مثابه «سنگرها و استحکامات» جامعه بورژوائی!»
• (پطر گلوتس، مجله هفتگی «تسایت»، 18 ژانویه 1991، ص 40)

• گلوتس چند سال قبل در اثر خود تحت عنوان «کار دشوار. راجع به سازماندهی چپ قادر به حکومت» (1984) در حول و حوش ترمینولوژی گرامشی راجع به طرق کسب «هژمونی فرهنگی» در مقابل «بلوک نئو کنسرواتیو حاکم» و راجع به تشکیل «بلوک آلترناتیو» قلمفرسائی کرده بود.

• پطر گلوتس پخمه ای بیش نبود!

• مسئله پیریزی ایدئولوژیکی ـ فرهنگی حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقه سرمایه داران مسئله ای بسیار مهم است و تا کنون از سوی هیچ نیروی سیاسی موسوم به «چپ» حل نشده است.


• چنین مسئله لاینحلی چگونه می تواند حل شود!


• اگر کلام مارکس درست باشد که «افکار حاکم در هر جامعه افکار حاکمین در آن جامعه اند!»، پس سرمایه داران حاکم قدرت کافی برای انحراف جنبش های «فرهنگی» به مسیر دلخواه خود و برای انتگراسیون آنها در سیستم خود خواهند داشت.
• در قرن بیستم مثال در این زمینه بیشمار است.

5
حقیقتی ساده و سهل الفهم

• مسئله زا، غلط و بلحاظ سیاسی حتی انتحاری خواهد بود، اگر آنتی کاپیتالیست ها و چه بسا بخشی از کمونیست ها تحت تأثیر جملات پر جلال و جبروت از دیدن حقیقتی ساده و سهل الفهم عاجز گردند:

• حقیقت ساده و سهل الفهمی که حتی خود گرامشی از یادآوری اش خودداری نمی کند:

• «دولت عبارت است از قهر سیاسی به اضافه جامعه بورژوائی.
• این بدان معنی است که دولت چیزی جز هژمونی پیچیده در زره زور و اجبار نیست!»
• (آنتونیو گرامشی، «راجع به سیاست، تاریخ، فرهنگ» 1986، ص 372)

• از این رو، «هژمونی نمی تواند بدون زره زور و اجبار بسر برد، اگر بخواهد مؤثر واقع شود!»

• مسئله به این سادگی است!


• این مسئله کشف جدیدی نیست، حقیقت ساده ی عریان و عیانی است!

• هر سوسیالیست و هر کمونیست جوان که در سمینار مقدماتی مارکسیسم ـ لنینیسم شرکت کند، در همان جلسه اول به تئوری مارکسیستی دولت برمی خورد، به اولین فصول اثر فریدریش انگلس تحت عنوان «منشاء خانواده، منشاء مالکیت خصوصی و منشاء دولت»


• بی آنکه حتی به خواندن اثر معروف لنین تحت عنوان «دولت و انقلاب» نیازمند باشد.

• و با خواندن آثار گرامشی کمونیست اصولا چیزی افزون بر آن به نصیب نمی برد، چه برسد به آثار «مفسرین» سوسیال ـ دموکراتیکی ـ ارو کمونیستی جدید آثار گرامشی.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر