۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه

تریاد ماده ـ مکان ـ زمان (5) (بخش آخر)

مکان و زمان
پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر هلموت میلکه
برگردان شین میم شین

4
مقولات مکان و زمان در فلسفه جان تولاند

• جان تولاند ـ ماتریالیست انگلیسی ـ به مخالفت با جدا کردن متافیزیکی مکان و زمان از ماده متحرک برمی خیزد.
• او مکان و زمان مطلق و مستقل از ماده را رد می کند.

5
مقولات مکان و زمان در فلسفه لایب نیتس

گوتفرید ویلهلم لایب نیتس (1646 ـ 1716)
فیلسوف، دانشمند، ریاضی دان، دیپلومات، فیزیکدان، مورخ، سیاستمدار، کتاب شناس و دکتر در حقوق دنیوی و کلیسائی
ایدئالیست عینی
روح یونیورسال زمانه خویش

• لایب نیتس نیز خصلت مطلق مکان و زمان را عیب اصلی طرح ماتریالیستی ـ مکانیکی نیوتون می شمارد.
• لایب نیتس درک دیالک تیکی از مکان و زمان را نمایندگی می کند.
• به نظر او مکان و زمان مناسبات و روابط نظم ساز میان اشیاء و روندهائی اند که همزمان وجود دارند و یا به دنبال هم می آیند.
• به عبارت دیگر مکان و زمان با ماده در پیوندند و در خارج از ماده واقعیت (رئالیته) مطلق ندارند.

• اما از آنجا که ماده به نظر لایب نیتس فقط «دگرسانی روح» است و بمثابه «رشته پیوند دنیوی» است که «مونادها» را بهم پیوند می دهد و از آنجا که مونادها دارای وجود فکری اند، پس نظر اصولا درست لایب نیتس مبنی بر رد خصلت مطلق مکان و زمان، با انکار ایدئالیستی وجود واقعی و عینی آنها همراه می شود.

• (موناد یعنی لایتجزا، ساده، واحد ازلی واپسین متمرکز در خویش. مترجم)

• به نظر لایب نیتس، مکان و زمان در تحلیل نهائی عبارتند از ادراکات سوبژکتیف، اگرچه آنها با نظام عینی اشیاء در جهان انطباق دارند.
• این درک ایدئالیستی از ماهیت مکان و زمان تبیین پیشرفته خود را در فلسفه کانت می یابد.

6
مقولات مکان و زمان در فلسفه کانت

• به نظر کانت مکان و زمان فرم های محض مشاهده اند که فقط شامل حال سوبژکت می شوند و نه «اشیاء در خود»

7
مقولات مکان و زمان در فلسفه هگل

• هگل نیز از موضع ایدئالیستی سعی می کند تا بر جدا کردن نیوتونی مکان و زمان از ماده غلبه کند.
• به نظر هگل ماده ترکیبی است از مکان و زمان و لذا نسبت به آندو خصلت ثانوی دارد.
• مکان و زمان اما برعکس، کمیت های محض اند که تغییرشان هرگز به تغییر کیفی منجر نمی شود.
• موضع ایدئالیستی هگل در مورد این مسأله ماهیتا متافیزیکی است.

8
مقولات مکان و زمان در فلسفه فویرباخ

• فویرباخ در انتقاد ماتریالیستی از فلسفه هگل، بدرستی یاد آور می شود که مکان و زمان فرم های وجودی عینی ماده و شرط های ماهوی ماده اند.

9
مقولات مکان و زمان و علوم منفرد

• انتقاد فلسفی از نظریه ماتریالیستی ـ مکانیکی نیوتون با توسعه و تکمیل هندسه غیر اقلیدسی در قرن نوزدهم و تئوری نسبیت در قرن بیستم، بنیان دقیق مبتنی بر علوم منفرد پیدا می کند.

• مراجعه کنید به علم، تئوری نسبیت در دایرة المعارف روشنگری

• مکانیک کلاسیک و هندسه اقلیدسی به مثابه جنبه های خاص تئوری های عام تر ارزیابی می شوند که تنها در فضاهای (مکان) بسیار کوچک و فضاهای غیرکیهانی و در مورد سرعت های بسیار کمتر از سرعت نور صادق اند.
• تئوری نسبیت خاص به اثبات پیوند ماهوی میان مکان و زمان در فرم وحدت چهاربعدی مکان و زمان، نسبیت عمر زمانی روندها و انبساط طولی اجسام در سیستم های متحرک نایل می آید.
• تئوری نسبیت عام بدین طریق، به کشف پیوند بنیادی میان خواص متری مکان و پخش ماده در عرصه های کاینات نایل می آید.

• به قول الکساندورف ، ساختاروحدت مکان و زمان بوسیله تأثیر متقابل سیستم های مادی و حرکت آنها تعیین می شود که حاکی از وحدت علی (علت و معلولی) و وحدت ساختار مکانی و زمانی جهان است.

• وحدت مکان و زمان و پیوند آن با ماده بیانگر وجود پیوند مطلق میان ماده و مکان و زمان است.
• علوم طبیعی مدرن ـ بدین طریق ـ بطلان نظریات رایج زیر را اثبات می کنند:

1

• اولا بطلان نظریات ایدئالیستی دوران گذشته در باره ماهیت مکان و زمان را اثبات می کنند.

2

مارتین هایدگر (1889 ـ 1976)
فیلسوف آلمانی در سنت فنومنولوژی هاسرل، فلسفه حیات ویلهلم دیلتی، اگزیستانسیالیسم کیرکگارد.
مشغله اش انتقاد از فلسفه غرب و توسعه درک جدیدی از انسان و جهان بود.
از ایدئولوگ های سینه چاک فاشیسم آلمان بود

• ثانیا بطلان نظریات سوبژکتیویستی در باره ماهیت زمان را که در فلسفه مدرن بورژوائی (برگسون وهایدگر) رواج داشته، اثبات می کنند:
• این صاحبنظران بورژوائی واپسین زمان را وابسته به اینتوئی سیون و منوط بر نیروی خلاق درونی سوبژکت قلمداد می کنند و در عین حال بدان جوهری عرفانی قائل می شوند.

(اینتوئی سیون به توانائی درک حقایق امور و کشف قانونمندی های و توان تصمیمگیری های سوبژکتیف بدون استفاده از فراست و فهم اطلاق می شود. مترجم)


• دستاوردهای جدید علوم طبیعی، از سوی دیگر بمعنی تأیید نظریات اصلی ماتریالیسم دیالک تیکی در باره رابطه مکان و زمان، ماده و حرکت بوده است.

• تاریخ پیدایش و رشد تصورات انسانی در باره مکان و زمان حاکی از آن است که این تصورات علیرغم تغییر مدام و نسبی بودن شان، «قرابت زیادی با فرم های عینی ـ واقعی وجود» دارند و ماهیت مکان و زمان را رفته رفته دقیقتر و عمیقتر منعکس می کنند.


• به قول لنین، «تغییر تصورات انسانی در باره مکان و زمان همانقدر کمتر دلیل بر بطلان واقعی ـ عینی بودن آندو ست، که تغییر معارف علمی راجع به فرم های حرکت ماده دلیل بر بطلان واقعی ـ عینی بودن جهان خارج بوده است.»
• (آثار لنین، جلد 14، ص 171)

• مکان و زمان وجود واقعی ـ عینی و مستقل از شعور انسانی دارند.
• ادعای ایدئالیستی مبنی بر اینکه مکان و زمان فرم های تجسم سوبژکتیف و غیره اند، ادعائی بی پایه است:
• زیرا این بدان معنی است که قبل از پیدایش انسان در روی زمین، جهان در خارج از مکان و زمان وجود داشته است.
• چنین ادعائی ابلهانه است و بس.

• طبیعت دیالک تیکی مکان و زمان در تضادمندی آندو خود را نمایان می سازد:
• مکان و زمان وحدتی از مطلق و نسبی پدید می آورند:
• مکان و زمان وجودی مطلق دارند، زیرا آن دو فرم های وجودی صرفنظرناپذیر، عینی و واقعی ماده اند.
• مکان و زمان اما نسبی اند، چون خواص مشخص آنها به حالات ماده (تقسیم جرمی، سرعت) در عرصه معینی از کاینات وابسته اند.

• ماهیت تضادمند مکان و زمان علاوه بر این، خود را در این امر نمایان می سازد که آندو حاوی دو تضاد زیرین اند:

1

• تضاد پایان پذیر و پایان ناپذیر

2

• تضاد تداوم و شکست (پیوست و گسست)

• مکانیک مدرن مفهوم مکان را تا حدود زیادی تعمیم می بخشد و آن را به معنی مجموعه های اشیاء ریاضی همگون که به عنوان نقاطی از مکان تلقی می شوند، مورد استفاده قرار می دهد:

1

• مکان های وکتوری

2

• مکان های فونکسیونی وغیره.

• این فضاهای (مکان های) چند بعدی ریاضی انتزاعاتی اند که برای بررسی های ریاضی، مفید و ضرورند.
• اما نباید آنها را با فضاهای (مکان) سه بعدی ریاضی عوضی گرفت.
• در رابطه با این امر که در تئوری ذرات هسته ای روابط معینی را بهتر می توان نشان داد، اگر بر مختصات مکان و زمان صرف نظر شود و به جای آن مختصات فضاهای ضربه چهار بعدی مورد استفاده قرار گیرند (یعنی فضاهای ضربه قبل از مکان ـ زمان ـ جهان مشخص شوند)، این سؤال مطرح می شود که آیا تئوری نسبیت عمومی فقط یکی از انواع فضاهای (مکان) فیزیکی ممکنه بیشمار را توصیف نمی کند؟

• مکان ـ زمان ـ جهان تئوری نسبیت اما در مقایسه با فضاهای ممکنه دیگر با خواص زیرین متمایز می شود:


1

• کلیه حوادث ماکروفیزیکی در مکان ـ زمان ـ جهان جریان می یابند.

2

• تکرارپذیری کلیه حوادث ماکروفیزیکی بسته به ساختار هندسی مکان ـ زمان ـ جهان است.
• زیرا به نظر اینشتین خواص هر سیستم فیزیکی در کل کاینات قابل مقایسه با یکدیگر اند.

• نتایج حاصل از آن برای میکروکاینات به شرح زیرند:

1

• از آنجا که دانش تجربی در باره حوادث میکروفیزیکی بوسیله وسایل اندازه گیری ماکروفیزیکی حاصل می آید، احکام راجع به حالات ماکروفیزیکی نقش تعیین کننده برای حالات میکروفیزیکی دارند.

2

• این بدان معنی است که ساختارهای هندسی از مکان و زمان برای شناخت حالات میکروفیزیکی ممکنه شروط ضرور محسوب می شوند.
• بدین طریق فرمول مکان ـ زمان ـ جهان در مقایسه با فضاهای ممکنه دیگر تضمین شده بنظر می رسد.

• مراجعه کنید به ماده، حرکت، تئوری نسبیت


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر