مرکز اجلاس دادگاه بین المللی عدالت
کنفرانس های هاگ
کنفرانس هاگ (هلند) دارای بخش های مختلف است
13 موافقت نامه هاگ (1899 ـ 1907)
موافقت نامه چهارم ویژه راجع به نظام جنگ کشورها
موافقت نامه هاگ مبنی بر حراست از آثار فرهنگی به هنگام جنگ
کنفرانس هاگ در زمینه حقوق شخصی بین المللی
کنفرانس هاگ (هلند) دارای بخش های مختلف است
13 موافقت نامه هاگ (1899 ـ 1907)
موافقت نامه چهارم ویژه راجع به نظام جنگ کشورها
موافقت نامه هاگ مبنی بر حراست از آثار فرهنگی به هنگام جنگ
کنفرانس هاگ در زمینه حقوق شخصی بین المللی
صلح در قرون وسطی
مارسیلیوس پادوا (1275 ـ 1342)
تئوریسین دولتی، سیاستمدار و نماینده مهم ارسطوئیسم اسکولاستیکی
مؤلف کتاب «مدافع صلح»
پس از افشای نام مؤلف کتاب، مورد تعقیب کلیسا قرار گرفت و از کشور گریخت.
یوهان فون یاندون نیز همراه او بود که احتمالا در تألیف کتاب یاد شده سهیم بوده است.
تئوریسین دولتی، سیاستمدار و نماینده مهم ارسطوئیسم اسکولاستیکی
مؤلف کتاب «مدافع صلح»
پس از افشای نام مؤلف کتاب، مورد تعقیب کلیسا قرار گرفت و از کشور گریخت.
یوهان فون یاندون نیز همراه او بود که احتمالا در تألیف کتاب یاد شده سهیم بوده است.
• در جامعه فئودالی شقه شقه شده از تضادهای طبقاتی، تضاد منافع، جنگ ها و خصومت ها ـ علیرغم حاکمیت ایدئولوژیکی بی رقیب مذهب عشق و مذهب صلح مسیحیت، علیرغم ستایش شورانگیز از «یگانگی» و «همبود مذهبی» قرون وسطائی ـ برای تحقق ایده صلح شرایط اجتماعی لازم وجود ندارد.
• وقتی که ایدئولوگ های تئولوژیکی فئودالیسم ایده صلح مسیحیت در معنای آغازینش را از محتوا خالی می کنند و به «صلح درونی» صرف، به صلح روح انسان با خدا و به صلح قابل دسترسی در «جهان دیگر» تقلیل می دهند، این کار آنها با منافع مبتنی بر چپاولگری قدرت های دنیوی و معنوی انطباق دقیق دارد.
• این حقیقت امر را که بخش اعظم جمعیت مسیحی ـ بویژه دهقانان وابسته و اقشار زحمتکش در شهرها ـ تن به قبول صلح اخروی نمی دهند و خواستار صلح واقعی و تقسیم ناپذیر مسیحیت آغازین در همین دنیا می شوند، می توان در تاریخ جنبش های خلقی بیشمار قرون وسطی شاهد بود.
• در اواخر قرن دهم و در طول قرن یازدهم، تحت تأثیر جنبش رفرم رهبانی (معبد کلونی) در فرانسه و بعد در ایتالیا و آلمان، در اقصاء نقاط اروپا انجمن های صلح، واحدهای صلح، مجامع صلح و غیره تشکیل می یابند که از سازمان اصیل برخوردارند.
• اعضای این سازمان ها خود را به حراست از جان و مال مردم و به دفاع از کار بی مزاحمت دهقانان وابسته و راهبین در مقابل چپاول ها، تاراج ها و حملات اشراف جنگ طلب خونریز موظف می دانند.
• جنبش منافقین بر ضد فئودالیسم و کلیسای کاتولیک با پیدایش و رونق شهرها در پیوند تنگاتنگ قرار دارد که به دلایل اقتصادی در حفظ و تثبیت اوضاع صلح آمیز بطور بیواسطه ذینفع بوده اند.
• اعضای «انجمن های شهری» در شهرها با سرمشق قرار دادن «انجمن های صلح»، سوگند می خوردند که از صلح همگانی حراست به عمل آورند و از کار صلح آمیز و آزادی های مکسوبه از چنگ فئودالیسم پاسداری کنند.
• آنها خود را «مردان صلح»، «برادران سوگند خورده» و یا «دوستداران» می نامیدند.
• در چنین انجمن هائی تک تک افراد، خود را به حراست از منافع و مسائل مشترک جامعه در مقابل حملات اشراف فئودال موظف می دانستند.
• این حقیقت امر را هم که سران جامعه فئودالی، قیصر و کشیش ها و حاکمین محلی حداقل برای مدتی کوتاه به پیدایش اوضاع صلح آمیز و یا به قطع زمانی و مکانی محدود و یا به کاهش «جنگ های خصوصی» و قدرت نمائی، یعنی به قطع جنگ های کوچک اشراف در داخل علاقه نشان می دادند، تا زمینه برای شروع جنگ های غارتگرانه بزرگ بر ضد کشورهای خارجی، تحت عنوان «کفار» بپردازند، می توان در تاریخ «صلح الهی»، «صلح ملی» و «صلح کشوری» دید که در قرن یازدهم به وفور یافت می شود.
• اما این اقدامات با آرزوهای صلح طلبانه خلق ها و قبل از همه با نیاز عمومی به توسعه صلح آمیز تولید و حیات اقتصادی در شهر و روستا هم انطباق نداشت.
• گروهی از شخصیت های قرون وسطی از قبیل دانته، مارسیلیوس فون پادوا و یوهانس فون یاندون ـ مؤلفین کتاب «مدافعه از صلح» ـ و همچنین روحانی و هومانیست بزرگ به نام انئا سیلویو پیکولومینی که بعدها پاپ شد و عنوان پیوس دوم را داشت، به توسعه افکاری پرداختند که به طرفداری از صلح عمومی و پایدار دلالت داشتند.
3
صلح درعصر جدید
• اما اینجا ما با اصولی سر و کار داریم که دیگر به فئودالیسم تعلق ندارند، بلکه بیانگر منافع بورژوازی جوان نو خاسته و توده های خلق اند که بر ضد فئودالیسم مبارزه می کنند.
• ایدئولوگ های بورژوازی جوان، مترقی و انقلابی به تمایلات صلح طلبانه توده های خلق، بنیان معنوی نوینی اعطا می کنند.
• آنها در سرنگونی فئودالیسم پیش شرط صرفنظرناپذیری برای تشکیل حکومت خرد و آزادی انسانی ، برای طرد جنگ از حیات خلق ها و دولت ها و برای تحقق «صلح ابدی» می بینند و اندیشه های صلح طلبانه را با ایده های بشردوستی و تحمل یکدیگر، آزادی، برابری و برادری انسان ها پیوند می دهند.
• ایدئال نوین بشردوستی که خرد، عزت و آزادی انسانی را در مد نظر دارد، بوسیله شخصیت های بزرگ هومانیسم و رنسانس بنیانگذاری شده اند و بعد بوسیله نمایندگان روشنگری و هومانیسم کلاسیک توسعه داده شده اند.
• اعضای «انجمن های شهری» در شهرها با سرمشق قرار دادن «انجمن های صلح»، سوگند می خوردند که از صلح همگانی حراست به عمل آورند و از کار صلح آمیز و آزادی های مکسوبه از چنگ فئودالیسم پاسداری کنند.
• آنها خود را «مردان صلح»، «برادران سوگند خورده» و یا «دوستداران» می نامیدند.
• در چنین انجمن هائی تک تک افراد، خود را به حراست از منافع و مسائل مشترک جامعه در مقابل حملات اشراف فئودال موظف می دانستند.
• این حقیقت امر را هم که سران جامعه فئودالی، قیصر و کشیش ها و حاکمین محلی حداقل برای مدتی کوتاه به پیدایش اوضاع صلح آمیز و یا به قطع زمانی و مکانی محدود و یا به کاهش «جنگ های خصوصی» و قدرت نمائی، یعنی به قطع جنگ های کوچک اشراف در داخل علاقه نشان می دادند، تا زمینه برای شروع جنگ های غارتگرانه بزرگ بر ضد کشورهای خارجی، تحت عنوان «کفار» بپردازند، می توان در تاریخ «صلح الهی»، «صلح ملی» و «صلح کشوری» دید که در قرن یازدهم به وفور یافت می شود.
• اما این اقدامات با آرزوهای صلح طلبانه خلق ها و قبل از همه با نیاز عمومی به توسعه صلح آمیز تولید و حیات اقتصادی در شهر و روستا هم انطباق نداشت.
• گروهی از شخصیت های قرون وسطی از قبیل دانته، مارسیلیوس فون پادوا و یوهانس فون یاندون ـ مؤلفین کتاب «مدافعه از صلح» ـ و همچنین روحانی و هومانیست بزرگ به نام انئا سیلویو پیکولومینی که بعدها پاپ شد و عنوان پیوس دوم را داشت، به توسعه افکاری پرداختند که به طرفداری از صلح عمومی و پایدار دلالت داشتند.
3
صلح درعصر جدید
• اما اینجا ما با اصولی سر و کار داریم که دیگر به فئودالیسم تعلق ندارند، بلکه بیانگر منافع بورژوازی جوان نو خاسته و توده های خلق اند که بر ضد فئودالیسم مبارزه می کنند.
• ایدئولوگ های بورژوازی جوان، مترقی و انقلابی به تمایلات صلح طلبانه توده های خلق، بنیان معنوی نوینی اعطا می کنند.
• آنها در سرنگونی فئودالیسم پیش شرط صرفنظرناپذیری برای تشکیل حکومت خرد و آزادی انسانی ، برای طرد جنگ از حیات خلق ها و دولت ها و برای تحقق «صلح ابدی» می بینند و اندیشه های صلح طلبانه را با ایده های بشردوستی و تحمل یکدیگر، آزادی، برابری و برادری انسان ها پیوند می دهند.
• ایدئال نوین بشردوستی که خرد، عزت و آزادی انسانی را در مد نظر دارد، بوسیله شخصیت های بزرگ هومانیسم و رنسانس بنیانگذاری شده اند و بعد بوسیله نمایندگان روشنگری و هومانیسم کلاسیک توسعه داده شده اند.
• نمایندگان ایدئولوژیکی بورژوازی جوان از قبیل اراسموس، فرانک، بودین، گروتیوس، کومنیوس، لایب نیتس، روسو، هردر، کانت، فیشته و غیره تصور قرون وسطائی مبنی بر الهی و عادلانه بودن جنگ بر ضد «کفار» را بمثابه امری مغایر با عقل دور می اندازند و با عزت و شرافت انسانی ناسازگار می دانند.
• آنها علت جنگ ها را قبل از همه در قدرتطلبی و غارتگری شاهان و خانان می دانند و به انتقاد سرسختانه از آنان برمی خیزند.
• بنظر آنان، اگر این نیروها بر کنار شوند، آنگاه میان انسان ها و خلق ها صلح برقرار خواهد شد.
• اما پیروزی بورژوازی و توده های خلق بر قوای فئودالیسم در انقلاب فرانسه، صلح آرزوئی را به همراه نمی آورد.
• واقعیت کاپیتالیستی در تضاد آشکار با ایدئال های مورد نظر بورژوازی جوان قرار می گیرد.
• هر جا که مالکیت کاپیتالیستی بر وسایل تولید به قدرت حاکمه بر انسان ها بدل می شود، مبارزه طبقاتی و جنگ نیز بسان تحت استثمار، ستم و سرکوب قرار دادن طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان به امری قانونمند بدل می شود.
• کاپیتالیسم فی نفسه قادر به حل مسئله صلح نیست.
4
جنبش صلح بورژوائی
• ما در قرن نوزدهم و بیستم شاهد تلاش های بیشمار محافل بورژوائی در جهت نزدیک سازی جامعه بشری به آماج صلح بوده ایم.
• قبل از همه باید از جنبش بورژوائی صلح نام برد که در طول قرن نوزدهم در آمریکا و تعدادی از کشورهای اروپا، از جمله در آلمان توسعه یافته که آماجش تأثیر گذاشتن بر خلق ها و حکومت ها در جهت تشکیل مجامع بین المللی داوری، میانجیگری و رفع اختلافات بوده است تا بکمک آنها اختلافات بطور مسالمت آمیز حل شوند و از وقوع جنگ ممانعت به عمل آید و یا دست کم تعداد جنگ ها کاهش یابد.
• بنظر آنان، اگر این نیروها بر کنار شوند، آنگاه میان انسان ها و خلق ها صلح برقرار خواهد شد.
• اما پیروزی بورژوازی و توده های خلق بر قوای فئودالیسم در انقلاب فرانسه، صلح آرزوئی را به همراه نمی آورد.
• واقعیت کاپیتالیستی در تضاد آشکار با ایدئال های مورد نظر بورژوازی جوان قرار می گیرد.
• هر جا که مالکیت کاپیتالیستی بر وسایل تولید به قدرت حاکمه بر انسان ها بدل می شود، مبارزه طبقاتی و جنگ نیز بسان تحت استثمار، ستم و سرکوب قرار دادن طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان به امری قانونمند بدل می شود.
• کاپیتالیسم فی نفسه قادر به حل مسئله صلح نیست.
4
جنبش صلح بورژوائی
• ما در قرن نوزدهم و بیستم شاهد تلاش های بیشمار محافل بورژوائی در جهت نزدیک سازی جامعه بشری به آماج صلح بوده ایم.
• قبل از همه باید از جنبش بورژوائی صلح نام برد که در طول قرن نوزدهم در آمریکا و تعدادی از کشورهای اروپا، از جمله در آلمان توسعه یافته که آماجش تأثیر گذاشتن بر خلق ها و حکومت ها در جهت تشکیل مجامع بین المللی داوری، میانجیگری و رفع اختلافات بوده است تا بکمک آنها اختلافات بطور مسالمت آمیز حل شوند و از وقوع جنگ ممانعت به عمل آید و یا دست کم تعداد جنگ ها کاهش یابد.
• آماج مطالبات جنبش صلح بورژوائی ـ صرفنظ از اینکه در کنفرانس های صلح، در کنفرانس های درونپارلمانی، در کنگره های صلح ملی و بین المللی گوناگون و یا در کنفرانس های هاگ فرمولبندی شده باشند ـ عبارت از این است که اختلافات دولت ها باید نه از طریق جنگ، بلکه از راه مذاکره و یا با پادرمیانی، میانجیگری و داوری های بین المللی حل شوند، هیچ دولتی حق مداخله در امور داخلی دول دیگر نداشته باشد و در خود دولت ها خلع سلاح کامل و یا محدود صورت گیرد و قبل از همه، واحد های ارتشی موجود منحل شوند.
• جنبش صلح بورژوائی نتوانست این آماج ها را جامه عمل بپوشاند.
• برای اینکه آن با نظام اجتماعی ئی در پیوند بود که بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و بر تحت استثمار، ستم و سرکوب قرار دادن خلق زحمتکش استوار است و بنا بر ماهیت درونی خویش انسان ستیز و صلح ستیز است.
• ضعف جنبش صلح بورژوائی ـ بویژه جنبش صلح بورژوائی آلمان ـ از همان آغاز ـ قبل از همه ـ این بود که آن از نیرومندترین، پیگیرترین و قابل اعتمادترین نیروی صلح، یعنی طبقه کارگر و توده های خلق مجزا بود و در عمل خویش تنها بر بخش پیشرفته، دموکراتیک و هومانیستی روشنفکران تکیه داشت.
• در نظام اجتماعی ئی که تحت حاکمیت امپریالیست ها و میلیتاریست ها قرار دارد، آنسان که در آلمان و دیگر کشورهای سرمایه داری قرار دارد، نمی توان برای جلوگیری از جنگ های امپریالیستی و برای تحقق بخشیدن به صلح به تبلیغ «حسن نیت»، اخلاق، وجدان، خرد و وسعت نظر بسنده کرد.
5
جنبش صلح نوین
• با ورود تاریخی مستقل طبقه کارگر و مارکسیسم ـ لنینیسم به صحنه، صلح به یک قدرت و نیروی اجتماعی واقعی بدل می شود و برای اولین بار در تاریخ به سمتگیری علمی و دورنمای رئال تحقق خود دست می یابد.
• مبارزه پیگیر طبقه کارگر در راه صلح جهانی از جایگاه تاریخی و نقش آن نشئت می گیرد، که ضمنا شرط اصلی برای برقراری جامعه سوسیالیستی و کمونیستی است.
• در دوران کنونی، محتوا و دامنه مبارزه بخاطر صلح ـ ماهیتا ـ گسترش یافته است.
• اگر مبارزه در راه صلح در جنگ جهانی اول ـ بمثابه جنگ امپریالیستی همه جانبه ـ ماهیتا و قبل از همه، خصلت سوسیالیستی داشت و قبل از جنگ جهانی دوم و در اثنای آن ـ قبل از همه ـ خصلت ضد فاشیستی داشت، امروز خصلت ضد امپریالیستی دارد.
• این حقیقت امر از تضاد آنتاگونیستی میان امپریالیسم و خلق ها سرچشمه می گیرد، از مقاومت روز افزون توده های خلق، دولت های سوسیالیستی و دولت های ملی آزاد گشته در مقابل سیاست تسلیحاتی و جنگی امپریالیسم نشئت می گیرد.
• این تضاد خود را در شعور (ضمیر) انسان ها به انواع مختلف انعکاس می بخشد:
• به صورت شناخت مارکسیستی صلح.
• به صورت انگیزه های صلح طلبانه مذهبی، اخلاقی و غیره.
• به صورت درک پاسیفیستی از صلح طلبی و غیره.
• (پاسیفیسم یک سمتگیری جهان بینانه است که هر جنگی را بمثابه وسیله ای برای حل اختلافات رد می کند، خواهان صرفنظر بر تسلیحات و آموزش نظامی است.
• مراجعه کنید به پاسیفیسم)
• وحدت مبارزان صلح طلب ـ صرفنظر از انگیزه هائی که آنها را به طرفداری از صلح سوق می دهند ـ بطور عینی بر زمینه تضاد لاینحل میان سیاست جنگی امپریالیستی و منافع خلق ها در حفظ صلح پایدار امکان پذیر و ضرور است.
• این وحدت اما تنها تحت رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن تحقق پذیر است.
• مراجعه کنید به همزیستی مسالمت آمیز، هومانیسم، جنگ.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر