برزین آذرمهر
بهمن ۶۳
• دریا
• به هم بر آمد و
• شد آسمان کبود ...
• کوه ِ دریده تن،
• یکریز و بی امان،
• تا صبح نعره زد:
• پیچید همچو مار
• از درد ِ زایمان!
• در گرگ و میش صبح
• خفخند خشک باد
• خنجی کشید به چهره ی مخمور ِ آسمان،
• هه هه
• نگاه کن!
• با آن همه مرارت و
• بی تابی و
• خروش
• وان بانگ شادمانه و
• گلبانگ ِ نوش نوش
• زائیده
• کوه
• موش!
• به هم بر آمد و
• شد آسمان کبود ...
• کوه ِ دریده تن،
• یکریز و بی امان،
• تا صبح نعره زد:
• پیچید همچو مار
• از درد ِ زایمان!
• در گرگ و میش صبح
• خفخند خشک باد
• خنجی کشید به چهره ی مخمور ِ آسمان،
• هه هه
• نگاه کن!
• با آن همه مرارت و
• بی تابی و
• خروش
• وان بانگ شادمانه و
• گلبانگ ِ نوش نوش
• زائیده
• کوه
• موش!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر